شک و تردید در سرمایهگذاری
سعید امیرشاکرمی| در بازارهای مالی تردید یکی از مهمترین موضوعاتی است که رفتار معاملاتی افراد را تحت تأثیر خود قرار میدهد، وجود تردید در بازار باعث میشود افراد نتوانند به خوبی تصمیمگیری کنند و باعث ناامیدی آنها نیز میشود.
در شرایطی که بازار نتواند به خوبی آینده اقتصادی و تحولات آتی آن را در سطح کلان پیشبینی کند و میزان تردید در میان سرمایهگذاران نیز افزایش یابد، میزان معاملات هیجانی و بهتبع آن عرضههای هیجانی بیشتر میشود، به عبارتی در شرایط تردید احساسات نسبت به منطق و تحلیل بر نحوه معاملات اشخاص تسلط بیشتری پیدا میکند و بر برآورد سود و زیان افراد نتیجه منفی میگذارد.
در شرایط ترید افراد با درجه ریسکپذیری کم، به سمت اوراق و صندوقهای با درآمد ثابت گرایش پیدا میکنند و افرادی که ریسکپذیری بیشتری دارند با توجه به درجه و سطح آن به سمت معاملات در زمینه سهام شرکتها یا نگهداری آنها گرایش بیشتری از خود نشان میدهند.
در شرایط تردید میان افراد ریسکپذیر و ریسکگریز، نبرد تقاضا و عرضه صورت میگیرد و با توجه به شرایط حاکم و همچنین سطح تردید، طرف برنده مشخص میشود.
باید به این نکته مهم توجه داشت که ذات بازار بورس بازاری پویا است که تحت تأثیر اخبار و شایعات قرار دارد، یک معاملهگر به خصوص کوتاهمدتی و میانمدتی باید اخبار را بهشدت بررسی کند و تا زمانی که قطعیت ذهنی در مورد موضوعی به دست نیاورده اقدام به معامله نکند. افراد با سطح اطلاعات کم و با تجربه پایین در برخورد با ابهامات بزرگ باید با احتیاط عمل کنند و تا برطرف شدن تردیدها بهتر است از سرمایه خود حفاظت کنند و منتظر بمانند با رفع ابهامات، انتخابی سنجیدهتر را عملیاتی کنند.
تا پایان سال باید این نکته را مطرح کنم که بازار در عین ارزندهبودن و عقبمانده بودن از سایر بازارهای موازی، مانند گروگانی در دست متولیان اقتصادی کشور اسیر شده که ماهیت اصلی خود؛ یعنی جذب نقدینگی جامعه در جهت کمک به بخش تولید را از دست داده است.
اگر دولت اجازه بدهد و از خلق سیاستهای لحظهای دست بردارد، بازار میتواند عقبافتادگی خود را جبران کند و دوران رشد را تجربه کند؛ در غیراینصورت احتمال یک اصلاح عمیق و طولانیمدت دور از ذهن نخواهد بود؛ متاسفانه باید منتظر ماند تا آقایان برای بازار تصمیم بگیرند.