نگاه غلط مالیاتی
مهدی علیپور
با وجود آنکه ما در ظاهر و در شعارهای مطرح شده از این موضوع سخن میگوییم که حمایت از تولید، اصلیترین نیاز امروز اقتصادی کشور است اما آنچه در عمل رخ میدهد کاملا فضایی متفاوت را نشان میدهد. ما همواره از این گفتهایم که باید به سمت توسعه تولید حرکت کنیم اما آنچه در نهایت رخ میدهد بسیار متفاوت است. ریشه این موضوع را باید در مبانی غلط اقتصادی کشور جستوجو کنیم.
عدم نظارت بر فعالیتهای اقتصادی باعث شده، بخشهای تولیدکننده واقعی و بنگاههای اقتصادی شناسنامهدار، زیر ذرهبین نهادهای نظارتی باشند اما سایر فعالیتها که بهطور خاص به سفتهبازی و دلالی اختصاص دارند از این قاعده مستثنی شوند. وابستگی به پول نفت دولت را درآمدهای مالیاتی بینیاز کرده و هر بار هم که به سمت مالیاتستانی حرکت کرده جز کارمندان و حقوقبگیران ثابت و البته تولیدکنندگان شناسنامهدار، سایر بخشها از زیر بار مالیات فرار کردهاند، این در حالی است که مسیر طی شده از سوی کشورهای توسعهیافته به ما چیز دیگری را ثابت میکند.
نگاهی به کشورهای موفق دنیا نشان میدهد که بسیاری از آنها، مالیاتستانی از تولید را یا متوقف کردهاند یا آن را به حداقل رساندهاند و حتی برای آنکه اقتصاد مولدشان رشد کند، تسهیلاتی را برای سرمایهگذاران در نظر میگیرند. در مقابل برای افرادی که قصد دارند با سفتهبازی در اقتصاد فعالیت کنند محدودیتهایی لحاظ میشود.
در این تردیدی وجود ندارد که دولت باید به سمت استفاده از منابع مالیاتی و سایر درآمدهای پایدار اقتصادی حرکت کند اما سوال اینجاست که چه اقدامی حیاتی در این زمینه برنامهریزی شده است؟ اگر ما قصد افزایش درآمدهای مالیاتی را داریم، باید در نظر داشته باشیم که تولیدکنندگان واقعی باید از سختگیریها معاف شوند و در واقع راه برای جذب سرمایه واقعی باز شود و از سوی دیگر فعالیتهایی که به سفتهبازی و دلالی اختصاص دارند و نهتنها کمکی به رشد تولید نمیکنند که در نهایت با استفاده از تورم و سایر مشکلات، تنها به افزایش درآمدهای خود فکر میکنند باید زیر ذرهبین قرار گرفته و با محدودیتهای جدی مواجه شوند. اگر ما این راه را در ایران طی کنیم، میتوانیم به بهبود شاخصهای کلان اقتصادی فکر کنیم و در غیر این صورت همچنان مشکلات به جای خود باقی خواهند بود و ما از این دور باطل خارج نمیشویم.