راه درست کنترل خشم را بیاموزیم
راضیه نوربخش
در علوم مختلف، تعاریف متنوعی از خشونت ارایه شده؛ نزدیکترین اصطلاح، واژه پرخاشگری است که مراد از آن رفتاری صدمهزننده و تخریبکننده است که از جانب فردی علیه فرد دیگر انجام میگیرد.
در جرمشناسی، خشونت را شامل اعمال و رفتاری دانستهاند که احساس ناامنی را در فرد و جامعه به وجود میآورد و شامل خشونت مشروع و غیرمشروع میشود.
بهطورکلی خشــونت را میتوان رفتاری عمدی دانست که هدف آن صدمهزدن به خود یا دیگران است که دلیل این رفتار میتواند ذاتی، فطری یا اکتسابی باشد.
خشونت خانگی، خشونتی است که در محیط خصوصی بهوقوع میپیوندد و عموماً در میان افرادی رخ میدهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی، به یکدیگر پیوند خوردهاند و بیشترین میزان آن علیه زنان و کودکان اعمال میشود. خشونت خانگی میتواند در اشکال متنوعی نظیر خشونت علیه همسران، خشونت علیه والدین، خشونت علیه فرزندان و خشونت علیه سالمندان ظاهر شود.
در واقع خشونت یک نوع عکسالعمل نسبت به ناکامی و شکست است. زمانی که فردی خواسته و نیازی داشته باشد، ولی نتواند به آن برسد یا با بنبست مواجه شود، حال ناخوشایندی در وجود او به وجود میآید که در اصطلاح به آن غضب و خشم گفته میشود.
بهطور معمول هر فرد برای حل مشکل باتوجه به آموختهها و نوع تربیت دوران کودکی یا رفتار والدین اقدام میکند. میزان و چگونگی روش این آموختهها تأثیر بسزایی در برخورد با چالشها و مشکلات زندگی دارد. به عنوان مثال زمانی که پدری به فرزند خود توصیه میکند که (اگر فردی تو را کتک زد تو هم او را بزن و از حق خودت دفاع کن)، این کودک یاد میگیرد در مواجهه با ناکامی، با خشونت و زدن کار را پیش ببرد.
در خانواده پدر و مادر برحسب نوع و روش تربیت، اطلاعات و آگاهی خود، برخورداری از مهارتهای مختلف در برخورد با مشکل و چالش، واکنشهای متفاوتی نشان میدهند. در واقع بر اساس مولفههای مختلف هر فرد میتواند میزان مختلفی از خشونت و پرخاشگری را در مواجهه با مشکلات از خود نشان دهد. عوامل مختلف فردی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی باعث میشود که تابآوری افراد کاهش یابد. بهطور مثال برخی افراد در خانواده یاد گرفتهاند که صبور باشند بنابراین در مواجهه با مشکلات و ناکامیها با صبر بیشتر عمل میکنند.
معمولاً خشونت علیه مردان بهدلیل بیکاری، عوامل اقتصادی، لجبازی، عصبانیت بیش از اندازه و... رخ میدهد. از سوی دیگر عوامل مستعدکننده خشونت در خانواده از طرف زنان معمولاً به دلیل چشم و همچشمی، حاضرجوابی یا عدم تمکین در روابط جنسی با شوهر، غرغر کردن و ایرادگیری است.
در حال حاضر شرایط اقتصادی و اجتماعی ما خوب نیست، احساس نابرابری و تبعیض سبب ناکامی و در نتیجه افزایش خشونت در خانواده میشود. فشارهای اقتصادی، تورم و... تأثیر بسزایی بر خشونت افراد و واکنشهای آنی دارد. در واقع بهدلیل کمبودن حقوق و افزایش بیرویه تورم خانوادهها بهصورت مستمر و دایم در معرض فشار اجتماعی و عصبانیت قرار میگیرند.
پژوهشها نشان میدهد زمانی که جامعه به حالت عدم توازن و تعادل قرار میگیرد خشونتهای خانوادگی افزایش مییابد، آدمها در مقابله با فشارها و مشکلات مختلف زندگی رفتار متفاوتی نشان میدهند در واقع ممکن است میزان بروز رفتار خشونتآمیز در افراد مختلف نسبت به یک موضوع متفاوت باشد. از یکجایی به بعد افراد نمیتوانند در مواجهه با مشکلات و فشارهای زندگی طاقت بیاورند، زمانی که فشار اجتماعی افزایش یابد احتمال دارد که رفتارهای بیهدف و پایه بروز پیدا کند. خشونت والدین عزتنفس فرزندان را نابود میکند.
باید بر اساس سن کودک در خانواده به او محبت غیرمشروط شود، مورد احترام قرار گیرد، همفکری صورت گیرد و مشارکت در امور خانه را از جانب پدر و مادر تجربه کند.
افراد باید از طریق آموزش مهارتهای زندگی که یکی از آموزشهای کلیدی است توانمند شوند و راههای درست کنترل خشم را بیاموزند. خودآگاهی، همدلی، حل مساله، تصمیمگیری، کنترل خشم، کنترل استرس، تفکر نقادانه، تفکر خلاقانه، ارتباط موثر بینفردی و ارتباط موثر اجتماعی ۱۰ مهارت مهم تصویبشده از سوی سازمان بهداشت جهانی است که هر انسانی باید بتواند در دنیای امروز داشته باشد. در دنیای امروز بهخاطر مسائل و پیچیدگیهای آن هر انسانی باید این مهارتها را بیاموزد تا با شناسایی استرسهای موجود، آنها را کنترل کند و بهتبع آن خشونت و پرخاشگری خود را کاهش دهد.