آنها رفتند، آنها میروند، آنها خواهند رفت
گلی ماندگار|
طی دو سال گذشته بنا بر آمارهای اعلام شده از سوی رصدخانه مهاجرت ایران آمار مهاجرت در کشور نسبت به 30 سال گذشته 2 برابر شده است. حالا که مهاجرت از دانشجو و دکتر و پرستار به جوشکار و برقکار و آرایشگر رسیده دیگر نمیتوان منکر این رویه شد که مهاجرت در کشور طی دو سال گذشته به صورت تودهای و البته به نحوی انجام میشود که انگار افراد از یک کشور جنگزده راهی کشور دیگر میشوند تا آیندهای بهتر را برای خود و خانوادهشان رقم بزنند.
تاکنون مساله فقط رفتن نخبهها بود، خانوادهها میماندند و فرزندانشان را برای تحصیل به خارج از کشور میفرستادند به این امید که روزی بازگردند و در همین سرزمین جایگاهی به دست بیاورند و آیندهای مناسب برای خود فراهم کنند، اما کمکم این رفتنها دیگر برگشتی به دنبال نداشت و هر چه بود رفتن برای همیشه بود. حتی آنها که تصدی در کشور داشتند هم دیگر فرزندانشان راضی به برگشت نبودند با اینکه میدانستند قطعا اگر بازگردند پست و مقام در خوری خواهند داشت.
کم کم دامنه این مهاجرت در پی مشکلات بیشمار در حوزه بهداشت و درمان و بیتوجهی به وضعیت معیشت پرستاران و پزشکان به این حوزه هم کشیده شد، پرستاران گروهی دست به مهاجرت زدند، از سوی دیگر حتی پزشکان هم با اینکه شرایط معیشتی و رفاهی شان در مقایسه با پرستاران بسیار بهتر بود رفتن را به ماندن ترجیح دادند. حالا دیگر فعلهای «آنها رفتند، آنها میروند، آنها خواهند رفت» تنها برای قشر مرفه جامعه صرف نمیشود، در این شرایط حتی اقشار متوسط و کم درآمد هم به دنبال راهی برای مهاجرت هستند و به این ترتیب در جستوجوی خوشبختی گم شده خود راهی غربت میشوند.
شاید آن روزی که مجری رسانه ملی خیلی راحت گفت «هر کسی از شرایط موجود کشور ناراحت است میتواند جمع کند و برود»، به این فکر نکرده بود که این رفتنهای ناگهانی میتواند عواقب بدی برای آینده جامعه داشته باشد، عموما افراد غیر متخصص وقتی اظهارنظر میکنند، هیچ تصویری از اشتباهی که مرتکب میشوند ندارند، متاسفانه این روزها هم از این دست افراد برای اظهارنظر بسیار در رسانه ملی فرصت پیدا میکنند و به این ترتیب جامعه را به سویی سوق میدهند که هیچ نشانی از امید و پیشرفت در آن نمیتوان یافت.
خروج سالانه 86 تا 100 هزار نفر از کشور
بر اساس آخرین آماری که رصد خانه مهاجرت در دی ماه سال گذشته منتشر کرده است، سالانه بیش از 86 هزار نفر از کشور مهاجرت میکنند. این رقم در برخی مواقع به 100 هزار نفر هم رسیده است، هر چند دیگر قرار بر این شده تا رصد خانه مهاجرت آمار افرادی که از کشور خارج میشوند را به صورت عمومی منتشر نکند، اما مساله این است که حالا دیگر در هر فامیلی حداقل سالی یکی- دو مهاجرت رخ میدهد و این خود یک آمار غیررسمی واقعی از اتفاقی است که بیهیچ تلاشی برای جلوگیری از آن روی میدهد.
دلایل مهاجرت؛ کاهش امیدواری اجتماعی، کاهش ثبات اقتصادی
پرویز سالاری، جامعه شناس در این باره به «تعادل» میگوید: دلایل مهاجرتهای تودهای بسیار روشن است، کاهش امیدواری اجتماعی، کاهش ثبات اقتصادی، کاهش امنیت روانی و ... از مهمترین دلایل بروز این دست مهاجرتهاست. در حالی که مسوولان ما به افزایش جمعیت و جلوگیری از پیری جمعیت فکر میکنند، مردم در حال رفتن به دنبال آیندهای هستند که در سرزمین خود چشمانداز روشنی از آن برایشان فراهم نشده است. دانشجو، کارگر، دکتر، مهندس، پرستار و خلاصه از هر قشری این روزها به فکر رفتن به کشور دیگری هستند، چون هیچ شرایط امیدوارکننده و ثبات آفرینی را در کشور خود نمیبینند.
او میافزاید: این فاجعهبار است که سازمان نظام پزشکی اعلام کرده با این روند مهاجرت پزشکان از سال آینده مجبوریم مانند دهه 60 پزشک از هند و بنگلادش و... وارد کنیم. هر ساله این همه فارغالتحصیل پزشکی داریم و حالا کار به جایی رسیده که باید پزشک وارد کنیم. ما وقتی نیروی جوان و پویای خود را به دلیل مهاجرت از دست میدهیم چطور میخواهیم مانع از پیری جمعیت شویم. بسیاری از خانوادهها حتی فرزندان خود را از سنها بسیار پایین 10 تا 12 سالگی برای تحصیل به خارج میفرستند و به این ترتیب میتوانند برای خود نیز اقامت بگیرند و به همین راحتی در سالهای نه چندان دور ما میمانیم و جامعهای که دیگر نیروی جوان زبده و امیدوار ندارد.
کاش برای رفع مشکلات اقتصادی هم تمام دستگاهها بسیج میشدند
این جامعه شناس در ادامه میگوید: این روزها هر خبری که میشنویم از اطلاعیههای مختلفی است که سازمانها و نهادهای مختلف برای حجاب صادر کردهاند، انگار با هم مسابقه گذاشتهاند، از دانشگاه و مدرسه بگیر تا شهرداری و سازمان آب و برق و... اینکه میگویند به افراد بیحجاب خدمات نمیدهیم، حساب بانکی شان را میبندیم، گواهینامه شان را باطل میکنیم و...
اگر اینقدر راحت میشود با متخلفان در هر سطحی برخورد کرد پس چرا هنوز فساد اقتصادی در جامعه ریشه کن نشده است، چرا حساب بانکی افرادی که اختلاس کردهاند را کسی مسدود نکرده است. کاش تمامی این دستگاههایی که برای صدور اعلامیه علیه افراد بیحجاب با هم مسابقه گذاشتهاند، برای رفع مشکلات اقتصادی هم اینطور با هم بسیج میشدند و آن وقت شرایط کشور اینگونه که الان هست نبود.
فرافکنی نکنیم
ژیلا تبریزی، جامعهشناس نیز در مورد موج مهاجرتها و بیتوجهی دولت به این پدیده به «تعادل» میگوید: متاسفانه مساله اینجاست که عموما در این دولت همهچیز با فرافکنی حل و فصل شده است، در واقع وقتی آمار مهاجرت منتشر میشود مسوولان راه چاره را در توقیف این آمار و عدم انتشار آن میبینند نه در رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی. قطعا جوانها و خانوادهها وقتی شرایط اقتصادی کشور را اینگونه آشفته میبینند و معلوم نیست امروز تا فردا ممکن است مایحتاج اصلی زندگی افراد چه میزان افزایش قیمت داشته باشد، ترجیح میدهند با هر فلاکت و بدبختی که شده شرایط مهاجرت را برای خود فراهم کنند تا حداقل در کشورهای دیگر از این تورمهای روزانه در امان باشند.
ناامیدی اجتماعی در بهترین حالت به مهاجرت ختم میشود
او میافزاید: مسوولان ما با تصمیمهای اشتباه خود سرمایههای این سرزمین را به کشورهای دیگر سرازیر کردهاند، در این شرایط که فقر بیداد میکند، تورم روزانه افزایش مییابد، دستمزدها پاسخگوی معیشت نیست، دغدغه همه مسوولان شده حجاب، در حالی که باید بپذیرم این پدیده هم نوعی اعتراض مدنی به شرایط اقتصادی موجود است. در این شرایط حقوق کارگران را 8 میلیون و 200 تعیین کردهاند، اجارهبهای مسکن همچنان رو به افزایش است، قیمت دلار به بیش از 50 هزار تومان رسیده اینها همه باعث میشود تا ناامیدی اجتماعی در کشور هر روز بیشتر و بیشتر شود، این ناامیدی در بهترین حالت به مهاجرت ختم میشود و در بدترین حالت بروز آسیبهای اجتماعی مانند، خودکشی، طلاق، فساد و فحشا و ... را به دنبال خواهد داشت.
این جامعه شناس در پایان میگوید: متاسفانه مسوولان ما بیشتر از آنکه به فکر حل و فصل مشکلات ریشهای کشور باشند به فکر راههای فرار رو به جلو هستند، آنها از فقر و مشکلات اقتصادی خبر دارند، آنها از آمار غیرعادی مهاجرت در کشور خبر دارند اما سعی میکنند تمام توجهها را به حجاب جلب کنند چرا که حل این مشکل برایشان بسیار راحتتر از حل مشکلاتی مانند معیشت و امنیت روانی و ... است.
مهاجرت تودهای یعنی خالی شدن جامعه از جمعیت جوان
زیبا مهدوی، جمعیتشناس در مورد تاثیرات منفی مهاجرت بر جامعه به «تعادل» میگوید: با مهاجرت جوانان تحصیل کرده در واقع ما نیرویی را که با سرمایههای این کشور پرورش دادهایم تقدیم کشورهای دیگر میکنیم تا از آنها بهرهبرداری مناسب کنند، این در حالی است که اگر شرایط مناسب برای زندگی و کار در کشور فراهم باشد، قطعا هر فردی ترجیح میدهد در سرزمین مادری خودش زندگی کند، اما وقتی شرایط از هر لحاظ، چه اقتصادی و اجتماعی، چه امنیت روانی و سیاسی، دچار آشفتگی است فرد ترجیح میدهد خود را به ساحل امن برساند.
او میافزاید: این مهاجرتها جامعه ایران را از نیروی کار جوان و پویا خالی میکند، آن برنامهای که برای افزایش جمعیت در نظر گرفته شده و تاکنون هم بودجههای کلانی برایش خرج شده است نیز دیگر پاسخگو نخواهد بود. در واقع تا زمانی که زیرساختها فراهم نشود، مشکلات زیرساختی جامعه حل و فصل نشود، ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم، جمعیت جوان کشور افزایش پیدا کند، نرخ مهاجرت با کاهش مواجه شود و خلاصه اینکه پویایی به جامعه ما بازگردد.