افزایش خشونت اجتماعی در پی مشکلات معیشتی

۱۴۰۲/۰۱/۱۷ - ۰۳:۴۸:۵۶
کد خبر: ۲۰۲۶۰۳
افزایش خشونت اجتماعی در پی مشکلات معیشتی

گلی ماندگار|

 حالا دیگر مساله فقط قیمت گوشت و مرغ نیست که با افزایش آن آه از نهاد مردم بلند شود، در حال حاضر شما هر نوع احتیاجی که برای تامین معیشت خود داشته باشی از نان گرفته تا تخم مرغ و لبنیات و حبوبات باید با قیمت‌های باور نکردنی مواجه شوی که پرداخت آن برای همه اقشار جامعه امکان پذیر نیست. یعنی حالا خانواده‌هایی که ماه‌های متمادی گوشت را از سفره غذایی خود حذف کرده بودند مجبورند جایگزین‌های آن را هم حذف کنند.

روزه گرفتن در این شرایط برای خیلی‌ها دشوار شده است. در واقع بسیاری از خانواده‌ها غذای کاملی برای خوردن ندارند که بتوانند به پشتوانه آن ساعت‌ها گرسنگی را برای انجام دستورات دینی تحمل کنند. پاسخ این عدم توانایی را چه کسانی باید بدهند. حالا دیگر خریدن حبوبات و سویا به جای گوشت هم آنقدر سخت شده که خیلی‌ها قید این مواد غذایی را هم می‌زنند. در حالی که مسوولان به فکر جمع‌آوری کودکان کار هستند و می‌خواهند مشاغل کاذب را از خیابان‌ها جمع کنند و از سوی دیگر ازدیاد جمعیت را در دستور کار دارند، قیمت‌ها کار خودشان را می‌کنند.

خانواده‌های بیشتری را به زیر خط فقر می‌فرستند و افراد بیشتری را در گرداب نداری غرق می‌کنند. البته کارشناسان حوزه اقتصاد این افزایش تورم در سال 1402 را پیش بینی کرده بودند و اتفاقی نبود که جامعه به یک‌باره با آن مواجه شود. اما مساله اینجاست که در این شرایط وقتی حقوق کارگران تنها 20 درصد افزایش پیدا می‌کند در حالی که اگر بخواهیم به آمارهای رسمی اعتماد کنیم بر اساس این آمارها رقم تورم بیش از 45 درصد است این خلاء25 درصدی از کجا و چگونه باید تامین شود.

سوال اینجاست که کدام یک از مسوولان از رییس دولت گرفته تا نمایندگان مجلس نگاهی به قیمت ودیعه و اجاره‌بهای مسکن در سال جدید انداخته‌اند. چقدر از افزایش بی‌رویه این قیمت‌ها خبر دارند. چند نفر آنها برای خرید یک پنیر به سوپرمارکت مراجعه کرده‌اند و باقیمت 50 هزار تومان به بالای این کالای مصرفی مواجه شده‌اند؟ سال‌ها پیش وقتی از نمایندگان مجلس در مورد قیمت تخم مرغ سوال شده بود هیچ کدام پاسخ درستی به این پرسش نداده بودند و حالا اصلا حاضر به پاسخگویی در رابطه با چنین سوالاتی نیستند و به محض پرسش درباره قیمت مایحتاج روزانه مردم یا تلفن را قطع می‌کنند یا از مسائل دیگری سخن می‌گویند.

تورم هیچگاه به صورت ریشه‌ای  حل نشده است

منوچهر کیانی، کارشناس اقتصاد در مورد وضعیت تورم در سال 1402 به «تعادل» می‌گوید: مساله اینجاست که تورم هیچگاه به صورت ریشه‌ای در کشور ما حل نشده است، همین مساله هم باعث شده حتی اگر در مقاطعی ما با کاهش نرخ تورم مواجه باشیم اما نتوانیم این روند کاهشی را به ثبات برسانیم. در حال حاضر مشکلات اقتصادی و اجتماعی در هم تنیده شده است. معیشت مردم به شکل آزار‌دهنده‌ای در خطر قرار دارد و از سوی دیگر همین مساله مشکلات اجتماعی دیگری را هم به دنبال دارد.

او می‌افزاید: عده‌ای هم در این میان شیطنت می‌کنند و حرف از افزایش قیمت بنزین و ناگزیر بودن دولت از این افزایش قیمت می‌زنند و به این ترتیب باعث می‌شوند تا شرایط به گونه‌ای رقم بخورد که مردم بیش از پیش نگران معیشت خود باشند.

به هر حال دولت اگر بتواند اقدامات موثری در رفع ناترازی‌های ارزی، بودجه‌ای مالی و بانکی انجام دهد، می‌تواند تورم را از 40 یا 45 درصد به 25 درصد کاهش دهد. البته این مهم به رفع مسائل و مشکلات بسیاری بستگی دارد. به هر حال کشور در شرایطی است که نمی‌تواند به راحتی نفت را خرید و فروش کند و همین مساله باعث شده تا بودجه ارایه شده به مجلس با اما و اگرهای فراوانی مواجه باشد اما به هر ترتیب باید برای این شرایط فکر کرد وگرنه تورم می‌تواند افزایش بیشتری پیدا کند و به این ترتیب زندگی معیشتی و اجتماعی مردم با خطر جدی مواجه خواهد شد.

تاثیرات اجتماعی تورم بر جامعه

مصطفی اقلیما، اما در زمینه تاثیراتی که تورم می‌تواند بر آسیب‌ها و مسائل اجتماعی به جای بگذارد به «تعادل» می‌گوید: اگر مسوولان درصدد هستند تا شعار امسال را که «رشد اقتصادی و مهار تورم» در نظر گرفته شده اجرایی کنند، باید در زمینه‌های مختلف تلاش کنند، مساله فقط اقتصاد نیست، زمانی که اقتصاد ما آسیب پذیر می‌شود بیشترین نتیجه را بر جامعه می‌گذارد، درصد آسیب‌های اجتماعی را افزایش می‌دهد، اخلاقیات در جامعه دستخوش تغییر می‌شود، کسی که گرسنه است قطعا بیشتر از چیز به سیر کردن خود فکر می‌کند تا به اینکه اخلاق و شرع و قانون چه می‌گویند.

مساله اینجاست که متاسفانه در بسیاری از موارد مسوولان رابطه‌ای را که بین مسائل جاری در جامعه وجود دارد در نظر نمی‌گیرند. اینکه اقتصاد تا چه حد می‌تواند بر آسیب‌های اجتماعی تاثیر داشته باشد، اینکه سیاست تا چه میزان می‌تواند بر اقتصاد تاثیر بگذارد و ....

او در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: متاسفانه این روزها بنیان خانواده‌ها به دلیل همین مشکلات اقتصادی به راحتی از هم می‌پاشد، وقتی چنین اتفاقی رخ می‌دهد دیگر نباید انتظار داشته باشیم که آسیب‌ها در جامعه افزایش پیدا نکنند. 

مشکلات اقتصادی خشونت اجتماعی را  افزایش داده است

مینو پرهیزکار، روانشناس در رابطه با تاثیرات مشکلات اقتصادی بر خشونت اجتماعی به «تعادل» می‌گوید: متاسفانه افزایش خشونت‌های اجتماعی طی سه سال گذشته افزایش چشمیگری داشته است، از زمانی که همه‌گیری کرونا شروع شد ابتدا ماندن تمامی افراد خانواده در خانه برای ساعت‌های متمادی باعث بروز تنش‌هایی در خانه شد اما به مرور افزایش مشکلات اقتصادی به این وضعیت خشونت بار دامن زد. البته در کشور ما لاک داون به معنای واقعی کلمه اجرایی نشد اما کرونا باعث شد تا بسیاری از مشاغل از بین بروند، بسیاری از افراد که تا قبل از آن زندگی نرمالی داشتند ناگهان با فقر مواجه شدند. 

او می‌افزاید: این مواجهه ناگهانی باعث شد تا بسیاری از افراد کنترل بر رفتار خود را از دست بدهند، بعد از آن هم که افزایش تورم و بالا رفتن به یک‌باره قیمت‌ها مزید بر علت شد تا بسیاری از خانواده‌ها شاید برای اولین‌بار طعم تلخ خشونت‌های خانگی و رفتارهای خشونت بار را بچشند. 

تاثیر فقر بر امنیت روانی 

این روانشناس می‌گوید: فقر امنیت روانی افراد را به خطر می‌اندازد. فرد در شرایطی که نمی‌تواند از پس مشکلات اقتصادی و معیشتی بربیاید، مدام با انواع استرس‌ها و اضطراب‌ها دست به گریبان است و همین مساله باعث می‌شود تا آستانه تحمل فرد به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کند. پایین آمدن آستانه تحمل باعث بروز رفتارهای خشونت آمیز می‌شود، در واقع فقر تاثیر مستقیم بر امنیت روانی افراد دارد و متاسفانه طی این مدت با افزایش تورم در جامعه ما شاهد تاثیرات آن بر رفتارهای افراد بوده‌ایم.

ارتباط تنگاتنگ فقر  با بروز اختلالات روانی

بر اساس آخرین آمارهای اعلام شده از هر 3 ایرانی یک نفر به اختلالات روانی دچار است. این آمار برای کسانی که نسبت به مسائل اجتماعی اشراف دارند، می‌تواند هشدار‌دهنده باشد. در واقع با این آمار می‌توانیم بگوییم که در هر خانواده حداقل یک نفر به اختلالات و آسیب‌های روانی دچار است. اما چرا چنین اتفاقی رخ می‌دهد.  هوشنگ متقی، روانپزشک در این باره به «تعادل»

می‌گوید: آسیب‌های روانی که فقر بر روی افراد به جا می‌گذارد بسیار ماندگار و البته قابل توجه است. شما در نظر بگیرید یک خانواده 4 نفره تا قبل از اینکه تورم چنین افسارگسیخته شود و مشکلات کاری و معیشتی افزایش پیدا کند، در رفاهی نسبی به سر می‌بردند، در واقع عضو طبقه متوسطی بودند که حالا دیگر به جرات می‌توانیم بگوییم وجود ندارند. همین خانواده وقتی به دلایل گوناگون مانند همه‌گیری کرونا، گرانی‌ها، از بین رفتن مشاغل و ... به زیر خط فقر سقوط می‌کنند، قطعا دچار اختلالات رفتاری و روانی می‌شوند، نه تنها یکی از آنها که هر 4 نفر. 

او می‌افزاید: زمانی که قیمت اجاره مسکن به ناگهان افزایش پیدا کرد، ما با افرادی مواجه بودیم که فرزندانشان این تغییر مکان ناگهانی را نپذیرفته بودند و این عدم پذیرش در رفتارشان تاثیر بسزایی گذاشته بود، دانش‌آموز 12 ساله به‌شدت پرخاشگر شده بود، تا جایی که در مقابل هر اعتراض پدر و مادر به رفتارهایش آنها را کتک می‌زد. این تنها یک نمونه از بیمارانی است که این روزها با آن سر و کار داریم. افرادی که به دلیل همین مشکلات اقتصادی بارها و بارها یا اقدام به خودکشی کرده‌اند یا در این زمینه فکر کرده‌اند. پس ما نمی‌توانیم مشکلات اقتصادی را تنها از منظر اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم. متاسفانه در دنیای امروز پول حرف اول را می‌زند و افرادی که از این مزیت به اندازه کافی برخوردار نباشند با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌شوند.