مصائب دردناک در تهیه مسکن اجارهای
طی روزهای اخیر اعداد و ارقام و تصاویر در خصوص مصائب مردم ایران در خصوص تهیه مسکن اجارهای و رهن منتشر میشود که قلب هر انسانی را به درد میآورد. مردم در شبکههای اجتماعی تصاویری از مشکلاتشان در تهیه مسکن را بازتاب میدهند که حقیقتا دردآور است؛ پدری تصویری از خانهای 50 متری در تهران که 3 میلیارد پول پیش همراه با 25 میلیون تومان اجاره ماهانه میخواهد را منتشر کرده بود. بعد خطاب به مسوولان اجرایی و مدیران کشور این پرسش را مطرح میکند که با حقوق 9 میلیون تومانی و این نرخ اجارهبها در تهران چه کار باید بکند؟
این روند نه فقط در تهران بلکه در اغلب کلانشهرهای کشور وجود دارد. یک چنین تصاویری به کرات در رسانههای مختلف بازتاب پیدا میکند. اما آیا دولت و نظام حکمرانی از قبل نمیتوانستند یک چنین وضعیتی را پیشبینی کرده و برای جلوگیری از آن راهکار ارایه کنند؟ برخی تحلیلگران معتقدند اساسا نظام حکمرانی کشور با آگاهی، یک چنین شرایطی را ایجاد کرده تا روند مهاجرت به پایتخت و شهرهای بزرگ کمی تعدیل شود. برخی دیگر از تحلیلگران هم دیدگاههای دیگری را مطرح میکنند. اما واقع آن است که روند افزایش اجارهها در اقتصاد ایران، رابطه مستقیمی با قیمت ملک، تورم، ارزش پول ملی و شاخصهای کلان اقتصادی دارد. وقتی تورم بالا میرود و پول ملی کاهش پیدا میکند، قیمت ملک هم با افزایش مواجه میشود.
این روند اثر خود را در نرخ اجارهبها هم میگذارد. چرا که نرخ اجارهها تابعی از قیمت کلی خانههاست. در واقع گرانی مسکن باعث میشود تا مردم به حاشیه شهرها مراجعه کنند و حاشیهنشینی جدیتر شود. این نوسانات به خاطر اقتصاد بیمار کشور است. اقتصادی که با درایت پیش نمیرود و افراد متخصص آن را هدایت نمیکنند. در این میان باید توجه داشت که حل مشکل اجارهبهای مسکن بدون حل مشکل مسکن ممکن نیست.
اینکه دولت به سمت ساخت و ساز برود و وعده ساخت یک میلیون مسکن بدهد و هرگر آن را محقق نشود، کمکی به حل مشکل مسکن نمیکند. دولت به جای ورود به حوزه ساخت و ساز باید زمینهای را فراهم میکرد تا بخش خصوصی واقعی وارد اتمسفر ساخت مسکن شود. جالب اینجاست که دولت برای حل مشکل اجاره مسکن به جای برخورد عاقلانه، رای میدهد که افزایش نرخ اجارهبها در شهرها 20 الی 25 درصد باید افزایش یابد. این موضوع را هم به صورت بخشنامهای و دستوری اعلام میکند.
باید از مسوولان پرسید در شرایطی که در اقتصاد ایران با تورم 60 تا 70 درصدی مواجه هستیم، چطور ممکن است، فردی حاضر باشد خانهاش را با افزایش 25درصدی اجاره بدهد؟ حل این مشکل نیازمند تدبیر علمی است. دولت به جای ورود به ساخت و ساز مسکن باید بافتهای فرسوده شهری را شناسایی کرده یا آنها را بخرد یا اینکه زمینه بهسازی آنها را فراهم کند. در بسیاری از کشورها، دولتها بافتهای فرسوده را میخرد و بعد آن را با اقساط 99 ساله در اختیار مردم و بخش خصوصی قرار میدهند تا روند عرضه و تقاضا در بازار مسکن عادی شود. این روند در اقتصاد ایران هم باید امتحان شود. دولت به جای اینکه وعدههای نشدنی درباره ساخت 4 میلیون مسکن بدهد، میبایست بافتهای فرسوده تهران را شناسایی کرده و زمینه بهسازی آنها را فراهم کند.
از سوی دیگر زمین به عنوان مهمترین ارزش افزوده در اختیار دولت است، دولت میتواند زمینهای موجود در شهرها را به قیمت اندک و حتی رایگان در اختیار مردم قرار بدهد. وقتی این نوع تصمیمسازیها صورت بگیرد، مردم اقدام به دریافت زمین و ساخت و ساز میکنند. از این طریق هم صنایع کشور رونق میگیرند و هم مردم به مسکن مورد نظر خود دست پیدا میکنند. اتفاقا درآمد دولت از دریافت عوارض ساخت و ساز و... بسیار بیشتر خواهد بود؛ ضمن اینکه با رونق تولید و صنایع زیربنایی مسکن مانند تولید فلزات، سیمان، فولاد، لوازم ساختمانی و... دولت میتوان درآمدهای مالیاتی بیشتری هم کسب کند.
وظیفه دولت در مرحله بعد ایجاد زیرساختهای لازم تفریحی، آموزشی، امنیتی و... برای مردم است. در مرحله بعد دولت باید اقدام به جذب سرمایههای خارجی کند. این روند هم به احیای برجام نیاز دارد. بدون احیای برجام و مردمی کردن ساخت و ساز مسکن، هر طرحی در حوزه مسکن با هر میزان سرمایهگذاری نتیجه بخش نیست. ای کاش مسوولان هم به اندازه مردم نگران پدران و مادران و مردان و زنانی بودند که این روزها دلواپس افزایش نرخ اجارهبهای مسکن هستند. ای کاش...