مصایب مستاجران در تابستان
عباس اکبرپور
طی روزهای اخیر خبری درباره انتقال منابع تسهیلاتی مرتبط با طرحهای مسکن اقشار محروم به کارمندان بانک منتشر شد که بازتابهای وسیعی در فضای عمومی پیدا کرد. در واقع پولی که میبایست برای وام مسکن دهکهای محروم تخصیص داده میشد در قالب وام به کارمندان سیستم بانکی پرداخت شد.
خبری که شاید هرچد باور آن سخت باشد اما به هر حال در رسانهها بازتاب پیدا کرده است! این نوع اخبار در شرایطی منتشر میشود که مردم دهکهای محروم و متوسط با چالش اجاره مسکن مواجهند و هر روز کابوس پایان قراردادهایشان را میبینند. فارغ از اینکه ساختارهای مالی کشور با مشکلات عدیدهای مواجه هستند واقعیت آن است که پس از دهه 70 و 80 خورشیدی برنامههای ساخت و ساز مسکن در ایران بر اساس نیازهای کشور تهیه و اجرا نشده است. مهمترین طرح مسکن در دهه 90، طرح مسکن مهر بود که نه تنها گرهی از هزار توی پیچیده مشکلات مسکن در جامعه باز نکرد، بلکه آسیبهای جدی به ارتقای سطح کیفی مسکن در ایران وارد ساخت. این روزها اما مردم میخواهند بدانند چگونه میتوانند برنامهای برای بهرهمندی از یک مسکن را پایهریزی کنند.
در شرایطی که نه در مجلس و نه در دولت ایدههای مناسبی برای عبور از چالشهای بخش مسکن ارایه نمیشود، مردم باید چگونه با بحرانهای حوزه مسکن روبهرو شوند؟ بر اساس برخی آمارها یک کارمند ایرانی، اگر 110 سال هیچ چیز نخورد، نپوشد، نخرد و... شاید بتواند از یک مسکن کوچک بهرهمند شود. اما اصولا برای حل مشکل مسکن طبقات محروم جامعه، باید راهحلهای علمی به کار برد. باید دولت طرحهای کوتاه، میانمدت و بلندمدت داشته باشد. طرح بلندمدت، آن است که بخش خصوصی تقویت شوند و زمینهای فراهم سازد تا بخش خصوصی سکاندار ساخت و ساز مسکن شود.
مهمترین عامل در حوزه مسکن، زمین است؛ مالک زمینها در ایران هم دولت است؛ دولت با این ابزار میتواند نقش مهمی در خانهدار شدن اقشار محروم ایفا کند. این برنامهای است که در دهه 60 خورشیدی انجام شد و بسیاری از ایرانیان صاحب مسکن شدند. در میانمدت دولت باید برای بافتهای فرسوده برنامهریزی کند. دولت حتی میتواند بافتهای فرسوده را خریداری کند و به مالکیت خود درآورد. در فرآیند مشارکت این واحدها را به صورت بلندمرتبه بسازد.
در مرحله بعد به صورت واگذاری 99ساله به مردم یا پیمانکار و سازنده واگذار کند. ساکنان بافتهای فرسوده به سازههای جدید منتقل شوند و به ازای متراژی که در بافت فرسوده داشتند، 2برابر دریافت کنند. در این مرحله نیاز است که زیرساختهای لازم امنیتی، تجاری، خدماتی، آموزشی و... ایجاد شود. در بافتهای فرسوده خریداری شده هم دولت میتواند، برنامههای انبوهسازی را با مشارکت بخش خصوصی پیادهسازی کرده و عرضه مسکن را متعادل سازد. جالب اینجاست که یک چنین طرحهایی به سرمایهگذاری کلانی نیاز ندارد. دهکهای محروم از این طریق میتوانند برای بهرهمندی از مسکنهای 99ساله ثبت نام کرده، ابتدا به عنوان مستاجر و سپس به عنوان خریدار وجوه ماهانهای را پرداخت کرده و مشکل جابهجایی مسکن را حل کنند.
برنامه کوتاهمدت دولت، پرداخت تسهیلات و زمین برای ساخت مسکن به اقشار محروم است؛ دولت میتواند از ظرفیت زمینهای دولتی استفاده کند و زمین و تسهیلات را با نظارتهای دقیق در اختیار دهکهای محروم قرار دهد. اگر این رویکردها در پیش گرفته شود در بازه زمانی حدودا دو دههای میتوان نظام عرضه و تقاضا در بخش مسکن را متوازن ساخت. در غیر این صورت هر سال با فرا رسیدن فصل تابستان باید منتظر مصایب مردمی باشیم که برای بهرهمندی از مسکن حداقلی از این مرکز املاک به آن بنگاه و از این محله به آن محله سرک میکشند.