احساس تنهایی میتواند خطرناک باشد
بسیاری از ما در دورهای از زندگی خود احساس تنهایی کردهایم، حسی که شاید حتی با حضور در جمع هم برایمان ادامه داشته است، این مساله به دلیل مشکلات روحی و احساس افسردگی به وجود میآید و نشاندهنده بیماریهای روانی است. بیماریهایی که در نهایت به اضطراب و انزوا ختم میشود. تنهایی به معنای تجربه احساسات ناخوشایند مانند اضطراب، غم و اندوه است.
احساس تنهایی با تنها بودن یکسان نیست. آدم میتواند تنها باشد و احساس تنهایی نکند و میتواند در جمع باشد و همچنان احساس تنهایی کند اما چرا چنین اتفاقی میافتد؟ بسیاری از بیماریهای روانی مانند دوقطبی، اضطراب و افسردگی زمینهای، همگی میتوانند افراد را دچار احساس تنهایی کنند. احساس تنهایی نهتنها ممکن است نشاندهنده بیماریهای روانی مانند افسردگی زمینهای باشد بلکه این احساس ممکن است منجر به ایجاد اضطراب، افسردگی و انزوا شود.
یکی دیگر از دلایل احساس تنهایی عادت بهتنهایی در طول فرایند رشد است. افرادی که عادت بهتنهایی دارند نهتنها با حضور در جمع حالشان بهتر نمیشود بلکه ممکن است دچار اضطراب شوند.
افراد معمولاً هنگامی که دچار اضطراب میشوند، سعی میکنند از عواملی که باعث اضطرابشان شده فاصله بگیرند؛ یکی از این عوامل اضطرابآور، ارتباطات فردی است.
عوامل تأثیرگذار در ایجاد احساس تنهایی در افراد متفاوت است، به همین دلیل چنین افرادی حتماً باید مورد ارزیابی روانشناسی قرار بگیرند تا پس از شناخت علت این احساس، مورد درمان قرار بگیرند.
احساس تنهایی ممکن است از اوایل کودکی به دلیل سبک تربیتی و پرورشی کمکم شکل بگیرد اما معمولاً این احساس در دوران نوجوانی شدت پیدا میکند زیرا در دوران نوجوانی معمولاً افراد تصور میکنند که از طرف دیگران درک نمیشوند و به همین دلیل دچار احساس تنهایی میشوند.
والدین درصورتیکه احساس کردند نوجوانشان دچار احساس تنهایی شده است، حتماً باید این مساله را جدی گرفته و به دنبال درمان و ارزیابی شناختی آن باشند چراکه بیتوجهی به این مساله میتواند باعث تثبیت این رفتار در نوجوان شود.
البته فراموش نکنیم که انسانها ذاتاً دوست دارند یکزمانهایی را به خودشان اختصاص داده و تنها باشند که این احساس گهگاهی در افراد طبیعی است؛ مثلاً گاهی میبینیم که نوجوانی از حضور در جمع اجتناب میکند و گاهی در مهمانیها حاضر نمیشود، این عدم حضور در جمع اگر محدود باشد و تکرار نشود، طبیعی بوده و همه ما حقداریم که زمانهایی را به خودمان اختصاص دهیم اما چنانچه فرد در خیلی از مواقع تمایل بهتنهایی داشته باشد و این مساله در فرد شدت پیدا کند و عملکرد فرد را پایین بیاورد، این میتواند نشاندهنده افسردگی باشد. در چنین شرایطی فرد باید تحت درمانهای روانشناختی و در موارد شدید تحت درمانهای روانپزشکی قرار بگیرد.
از سوی دیگر برخی افراد سعی میکنند برای فرار از حس تنهایی ازدواج کنند، چنین دلیلی نه تنها باعث از بین رفتن مشکل فرد نمیشود بلکه میتواند مشکلات جدیدی را هم به وجود بیاورد، در واقع افراد زمانی باید به فکر ازدواج و تشکیل خانواده باشند که از نظر روحی و روانی حال خوبی داشته باشند و آماده پذیرش مسوولیت باشند. در غیر این صورت میتوانند به فرد دیگر هم آسیب وارد کنند.
به هر حال ازدواج نمیتواند افراد را از احساس تنهایی نجات دهد، ازدواج افراد را در یک موقعیتی قرار میدهد، به همین دلیل فرد اوایل ازدواج حال خوبی را تجربه میکند اما باگذشت مدتی، بدن به تنظیمات کارخانه بازمیگردد و ویژگیهای فرد کمکم ظاهر میشود.
از سوی دیگر ازدواج بهخودیخود استرسزاست و افراد بهخصوص در چهار-پنج سال اول زندگی مشترک با چالشهای زیادی مواجه میشوند، به همین دلیل ازدواج اصلاً راهکار مناسبی برای برونرفت از احساس تنهایی و سایر مشکلات خلقی نیست و بهتر است افراد برای داشتن یک ازدواج موفق، ابتدا اقدام به درمان مشکلات خلقی خود کرده و بعد تصمیم به ازدواج بگیرند. معمولاً افرادی که احساس تنهایی میکنند خیلی به دنبال درمان نمیروند و تصور میکنند این احساس، یک احساس طبیعی است.
این افراد باید تا جایی که میتوانند در جمع قرار بگیرند. یکی از موارد کمککننده در درمان احساس تنهایی ثبتنام در باشگاه ورزشی و کلاسهای خودیاری است زیرا حضور در این کلاسها منجر به افزایش ارتباطات فردی میشود. یکی دیگر از موارد مقابله با احساس تنهایی خوردن غذاهای مغذی، ورزش و خواب کافی است.
لذا سعی کنید غذاهایی بخورید که برای تقویت سلامت روحی و جسمی شما مفید است مثل غذاهای حاوی ویتامین C، کلسیم، اسیدهای چرب امگا 3، فولات، پتاسیم، ویتامین B1 (تیامین)، فیبر و پروتئین.
بدن خود را حداقل 30 دقیقه در روز حرکت دهید و کاری را انجام دهید که از آن لذت میبرید، مانند پیادهروی، شنا، دوچرخهسواری و... سعی کنید حداقل 7 ساعت بخوابید و مدیتیشن را به برنامه روزانه خود اضافه کنید تا به پاکسازی ذهن شما کمک کند.