۳ راهکار برای دستیابی به منافع برجامی
رسانههای امریکایی، دیروز ابعاد تازهای از مناسبات ارتباطی ایران و امریکا را منتشر و اعلام کردند، دو طرف برخی تلاشها برای پاسخگویی به مطالبات طرف مقابل را پذیرفتهاند.
از جمله اینکه ایران پذیرفته غنیسازی زیر 60درصدی را مد نظر قرار دهد و... همچنین امریکا هم قبول کرده که روند توقیف نفتکشهای ایرانی را پایان داده و اجازه دهد، بخشی از داراییهای مسدودی ایران در کشورهای دیگر آزاد شود. معتقدم این موضوعات مقطعی، فعلا نقشی در احیای برجام نخواهند داشت و باید منتظر گفتوگوهای مهمتری در آینده باشیم تا از دل آن دریچهای به سمت تامین منافع اقتصادی و راهبردی ایران باز شود. اما راهکار تحقق منافع ملی ایران در حوزه سیاست خارجی چیست و ایران چگونه میتواند مطالبات خود را از بطن دیپلماسی محقق کند؟ معتقدم ایران 3گزاره، 3راه و3 مسیر برای تحقق منافع اقتصادی خود دارد که در این یادداشتها به آنها میپردازم:
1) راه نخست آن است که قرارداد 2015 برجام احیا شود. قراردادی که میان ایران و کشورهای 1+5 منعقد شد و ظرفیتهای اقتصادی خاصی را برای کشور ایجاد میکرد. در شرایط فعلی این قرارداد برای ایران مطلوب و برای غربیها (امریکا و اروپا) نامناسب است. امریکاییها راضی به امضای برجام نیستند چون تنها به حوزههای هستهای تخصیص داشت و سایر مطالبات امریکا را در بر نمیگرفت. امریکا مایل است در خصوص ابعاد وسیعتری از موضوعات و مسائل شامل مسائل منطقهای و موشکی نیز با ایران صحبت کند. بعید میدانم امریکا باز هم تن به قراردادی از جنس برجام دهد.
2) راهکار دوم آن است که دو طرف تن به یک قرارداد موقت دهند؛ در خصوص یک چنین توافقی، هرچند امریکا و اروپا موافق هستند، اما ایران مخالف است. مسوولان کشورمان اعلام کردهاند، هر نوع قرارداد موقت، برای ایران هیچ منفعتی ندارد، بنابراین به آن تن نخواهند داد. چرا که شرکتهای بزرگ و کارتلهای بینالمللی تا زمانی که مطمئن نباشند که امریکا روند سرمایهگذاریها در ایران را تخریب نمیکند، اقدام به سرمایهگذاری در ایران نمیکنند. یک چنین اطمینانی هم از طریق قرارداد موقت شکل نمیگیرد. البته من شخصا با این استدلال موافق نیستم. معتقدم قرارداد موقت میتواند دریچهای به سمت درک مشترک باز کند. این درک مشترک تنها زمانی شکل میگیرد که دو طرف قبلا حداقلهایی از یک نگاه مشترک به مسائل را برنامهریزی کرده باشند.
3) موضوع سوم و راهکار سوم، نوع خاصی از قرارداد جامع است که دامنه وسعی از موضوعات و معادلات ناگشوده میان این و غرب را در بر بگیرد.از جمله این معادلات مسائل هستهای و غیر هستهای است. به هر حال بر اساس قرارداد برجام سطح غنیسازی ایران 3.7درصد تعیین شده است. این در حالی است که ایران میتواند تا 60درصد هم غنیسازی داشته باشد. اینکه ایران این ظرفیتهای غنیسازی را کجا نگه دارد و چگونه از آنها استفاده کند؟ موضوعی است که نیازمند گفتوگوست. از سوی دیگر ایران بر سر مسائل منطقهای با کشورهای منطقهای به یک توافق دست پیدا کرده است، این توافق را میتوان گستردهتر و فراگیرتر ساخت و در راستای قرار داد جامع از آن استفاده کرد. بنابراین عالیترین شکل ار تامین منافع اقتصادی برای ایران دستیابی به قرارداد جامع است که ابهامات را تا حد زیادی از میان میبرد. فارغ از این راهکارها، به نظرم هر نوع توافقی در آینده منشأ مشکلات فراوانی خواهد شد.
در حال حاضر رسانههای غربی از نوعی درک مشترک صحبت میکنند، امریکا قبول کرده که بخش اندکی از داراییهای مسدودی ایران را آزاد کند و نفتکشهای ایران را توقیف نکند، ایران هم تعهداتی را پذیرفته است. اما این پذیرشها، هیچ معنای خاصی ندارد و هر کدام از طرفها هر زمان که احساس کنند، میتوانند آن را کنفیکون کنند. به نظرم ایران، باید به سمت حل معادله در بلندمدت فکر کند. ایران میتواند از ظرفیت حل مشکلاتش با همسایگان در راستای، منافع راهبردی خودش را 1+4و امریکا بهره ببرد تا زمینه شکلگیری یک توافق جامع برای کشور فراهم شود.حالا که مسائل منطقهای با همسایگان در مسیر حل شدن قرار دارد، بهتر است از آن برای منافع بلندمت و تحقق یک توافق جامع استفاده کرد.