اقتصاد انشایی و اقتصاد اجرایی

۱۴۰۲/۰۵/۰۷ - ۰۱:۲۶:۰۴
کد خبر: ۲۱۱۶۶۱
اقتصاد انشایی و اقتصاد اجرایی

چرا برنامه‌های توسعه‌ای در ایران منجر به رشد اقتصادی، توسعه و پیشرفت نمی‌شود؟ این پرسش، پرسش مهمی است که پاسخگویی درست به آن می‌تواند حداقل ریشه‌های بیماری اقتصادی ایران را مشخص کند. برنامه هفتم توسعه ایران در حالی در مجلس تدوین و تصویب شده که اساسا مشخص نیست چه بر سر برنامه‌های قبلی آمده و قرار است چه افق‌هایی در اثر این برنامه توسعه‌ای جدید گشوده شود. این سرنوشت بیشتر برنامه‌های بالادستی ایران است.

هنوز کسی به این پرسش پاسخ نداده که چرا سند چشم‌انداز 20 ساله در ایران محقق نشده و دلایل عدم تحقق کدام است؟ این روزها برنامه هفتم توسعه در مجلس در حال چکش‌کاری است و مهم است که اساس بحث برنامه‌های توسعه‌ای در اقتصاد ایران مورد بررسی قرار بگیرد. اساسا آیا هرگز گزارشی در ایران در خصوص چرایی عدم تحقق برنامه‌های 5 ساله منتشر شده است؟ آیا کسی می‌داند چرا برنامه‌های قبلی توسعه‌ای در ایران موفق نبوده‌اند و چه تضمینی برای توفیق این برنامه وجود دارد؟ به نظرم مجلس قبل از تصویب برنامه جدید خوب است که گزارشی از برنامه‌های قبلی تدارک ببیند.

گزارشی منظم و مشخص که در آن روشن شده باشد چرا اهداف توسعه‌ای در برنامه‌های گذشته شکل نگرفته‌اند. باز هم همان ادبیات قبلی، همان برنامه‌های گذشته و همان رویکردی‌های سنتی کپی‌پیست می‌شوند و در قالب برنامه‌های جدید ارایه می‌شوند. برنامه‌ها در ایران قبل از اینکه اجرایی و کاربردی باشند، انشایی هستند. مثل همان ایامی که ما در مدرسه‌ها می‌نوشتیم که تابستان خود را چگونه گذرانده‌اید؟ امروز هم نمایندگان مجلس انشاهایی را می‌نویسند با این موضوع که «چگونه می‌توان اقتصاد ایران را برنامه‌ریزی کرد؟» هر اندازه که آن انشاها کمکی به ما نکردند تا نویسنده و دانشمند و عالم شویم، برنامه‌های توسعه‌ای کشور هم به اقتصاد ایران کمکی در راستای تحقق توسعه نمی‌کنند. توسعه اقتصادی نیازمند زیرساخت‌های مناسب است.

برای ایجاد این زیرساخت‌ها ابتدا باید سرمایه‌گذاری صورت بگیرد. نه تنها سرمایه‌گذاری، بلکه بهبود زیرساخت‌ها به انباشت سرمایه نیازمند است. سرمایه‌گذاری یعنی کار و بهبود محیط‌های کسب و کار. انباشت سرمایه در سطح داخلی یعنی حفظ پول در درون کشور نه اینکه اموال و دارایی‌های داخلی به خارج منتقل شود. بر اساس آخرین گزارش تراز بانک مرکزی و اتاق تهران به ‌طور متوسط طی 10 سال گذشته، 10 میلیارد دلار خروج سرمایه از کشور صورت گرفته است. اما جذب سرمایه تنها از طریق دارایی‌های داخلی صورت نمی‌گیرد، بلکه سرمایه‌گذاری خارجی هم مورد نیاز است. اما ایران قادر به جذب سرمایه خارجی نیست. چرا که اولا تحریم هستیم، دوما حتی اگر تحریم‌ها هم برداشته شوند   رتبه اعتبار بین‌المللی ایران بسیار پایین است.

ما نیازمند بهبود رتبه اعتبار بین‌المللی خود هستیم. ایران باید از محدود بی‌منفی به 2بی مثبت برسد. نهایتا برنامه هفتم توسعه باید به این پرسش پاسخ دهد که ایران 5 سال آینده قرار است به چه جایگاه و رتبه‌ای برسد؟ مهم‌ترین شاخص برای این پرسش هم تولید ناخالص داخلی است. سازمان برنامه و بودجه و مجلس باید توضیح بدهد که تولید ناخالص داخلی ایران در سال 1407 قرار است در چه وضعیتی قرار بگیرد؟ درآمد سرانه ایران چه شرایطی خواهد داشت و وضعیت قدرت خرید مردم چه تفاوتی می‌کند؟ در شرایط فعلی دوستان مجلسی اعلام می‌کنند مهم‌ترین اهداف بلندمدت اقتصاد ایران در برنامه هفتم نزول تورم به زیر 15درصد است. در حالی است که امریکا تورم 9 درصدی خود را طی یک سال به زیر 3 درصد رسانده است.

ترکیه هم همین مسیر کوتاه را در مهار تورم پیموده است. اما در ایران برنامه توسعه‌ای 5 ساله نوشته می‌شود با هدف رساندن تورم به 15درصد! در ایران بین خواسته‌ها، ابزارها، و اهدف تفاوت‌های فاحشی وجود دارد و رویکردهای غیر واقع‌بینانه‌ای حاکم است. در رویکرد اجرایی ترکیه و عربستان و امارات افق‌های بلندی را برای رشد اقتصادی دو رقمی هدف قرار می‌دهند اما در رویکرد انشایی، ایران تورم 15درصدی را به عنوان دورنما تعیین می‌کند.