اقتصاد ایران شرایط عجیبی را پشتسر میگذارد. وضعیتی که برخی آن را به صورت نوسان و رکود توامان تفسیر میکنند. از یک طرف نشانهای از بهبود در شاخصهای اقتصادی در پایان دو سال عمر دولت سیزدهم مشاهده نمیشود و از سوی دیگر نظام تصمیمسازیهای اجرایی هم به گونهای است که حتی چشماندازی از بهبود را نیز نمیتوان متصور شد.
در این شرایط به جز وعدههای گاه و بیگاه مقامات دولتی، همه شاخصها رو به سمت نزول دارند. به جرات میتوان گفت سرعت تخریب اقتصاد ایران درچند سال اخیر شتاب بیشتری گرفته است. دورههای تورم و رکود به فاصله کوتاهتری اتفاق میافتند و سرعت ورود و خروج سرمایه از بازارهای سرمایهگذاری افزایش پیدا کرده است.
به دلیل نااطمینانی به آینده، افق سرمایهگذاری کاهش یافته و پول از سپردههای بانکی خصوصا سپردههای بلندمدت خارج شده و تبدیل به پول داغ شده است. همه به دنبال بازارهای پربازده و در عین حال کوتاهمدت هستند تا از تورم پیشی بگیرند. رشد قیمتها در بازارها پرشتاب شده است و افزایش نرخها به سرعت بازارها را بعد از یک دوره «رشدِ سریع» به رکود میبرد. اتفاقی که اول برای بورس رخ داد و حالا بعد از یک دوره رشد در بازار خودرو و مسکن، شاهد رکود گسترده در مسکن و خودرو هستیم. برخی خودروهای چینی بیش از ۳۰ درصد افت کردهاند و البته هنوز هم حباب دارند. همانطور که قبلا عرض کردم از امسال شاهد فروش خودروهای اقساطی خودروسازان خواهیم بود زیرا که تقاضای سفتهبازی از بازار خودرو خارج شده است.
مسکن هم فعلا در رکود خواهد بود زیرا محرک قیمتی مسکن هم فعلا وجود ندارد. این نظم و نظامات در برخی بازارها در سایر بازارها هم به چشم میخورند. اگر بازار ارز را در یک دوره میانمدت نزولی ببینیم (افت تا محدوده ۴۲-۴۴ هزار تومان) رکود بازار مسکن و خودرو و سکه بیشتر هم خواهدشد. البته تارگت بلندمدت دلار با مفروضات فعلی متاسفانه صعودی است. قیمت اونس جهانی هم در میانمدت در مسیر کاهشی خواهد بود. از نظر شخصی بنده، برای یک دوره ۶ ماهه -تا پایان سال- سرمایهگذاری در مسکن و خودرو توجیهی نخواهد داشت مگر اینکه دوباره قوانین این دو بازار تغییرات گسترده و پیشبینی نشدهای را تجربه کنند.
به هر حال تورم بالا، افکار عمومی را به این نتیجه میرساند در بازارهایی سرمایهگذاری کنند که در آنها، به سرعت سود حاصل شود. این روند باعث رشد سوداگری و دلالی در اقتصاد ایران میشود و رویکردهای مولد را محدودتر میکند. این مصیبتی است که اقتصاد ایران طی دهههای مستمر با آن دست به گریبان بوده است. گذر زمان نه تنها وضع را بهتر نکرده بلکه هر سال بر حجم سوداگریها افزوده شده است.
توجه داشته باشید که هدایت نقدینگی در کشور ما در اختیار کارتلهای بزرگ سرمایهگذاری و صاحبان وجوه بزرگ است. اینها به عنوان هدایتگر و شروعکننده روندها هستند و سپس وجوه خردتر و توده سرمایهگذاران پشت اینها حرکت میکنند. راهنمای ما برای ورود این پولها به بازار، حجم و ارزش معاملات است. من پیگیر اخبار و حواشی بازار نیستم و با چشمانداز پیش روی بازارها و صبر و حوصله منتظر واکنش بورس به اتفاقات بازارهای موازی هستم.
از منظر بین بازاری بورس میتواند میزبان این نقدینگی باشد، حداقل برای یک دوره ۶ ماهه! در خصوص بورس و اهداف آن قبلا صحبت کردهام. احتمال شکلگیری کف دوقلو برای شاخص کل وجود دارد. شاخص بعد از یک حرکت صعودی ممکن است یکبار دیگر برای تست حمایت پیش رو افت مقطعی کند و صعود بعدی را با رشد حدود ۱ میلیون واحدی و حرکت به سمت ۳ میلیون واحدی انجام دهد. در خصوص شاخص کل در یادداشتهای بعدی مفصلتر نظرم را عنوان میکنم. در کل باید منتظر تحولات آتی و روزهای آینده بمانیم تا بهتر بتوان وضعیت بازارها را تحلیل کرد.