«درد» را از هر طرف بنویسی «درد» است
مساله واضح و روشن است تا زمانی که مسوولان وجود مشکلی در جامعه را قبول نداشته باشند نمیتوانند برای رفع آن تلاش کنند.
وقتی هنوز برخی مسوولان خط فقر را ۱۲ میلیون تومان اعلام میکنند در حالی که حداقل سبد معیشت بر اساس آمارهای رسمی ۱۸ میلیون تومان است و حقوق کارگران تنها ۸ میلیون تومان تعیین میشود و ترمیم دستمزد در هالهای از ابهام باقی میماند ما چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم که تورم مهار، مشکلات معیشتی حل و فصل و حداقلهای رفاهی برای مردم فراهم شود. وقتی در اعلام خط فقر بین مسوولان و آمارهای رسمی ۶ میلیون تومان اختلاف نظر وجود داشته باشد باید دید بین خط فقر آماری و خط فقر واقعی در جامعه چه میزان اختلاف وجود دارد. این در حالی است که در جلسات پشت درهای بسته همین مسوولان خط فقر گاهی از ۲۲ میلیون تومان هم فراتر میرود اما ...
زمانی که تمامی دولتمردان قبل از آغاز هفته دولت اقدام به برشمردن دستاوردهای دولت میکنند و در این بین از ارایه هیچ آماری هم فروگذار نمیکنند نمیتوان انتظار داشت که آنها شاهد وجود مشکلات معیشتی، اقتصادی، دارویی و ... در جامعه باشند.
جامعهای که در سخنرانیهای مسوولان به آن اشاره میشود با جامعهای که کارگر در آن برای تامین معیشت مجبور به سه شیفت کار است کاملا فرق میکند. در دنیایی که کارگران آن ماههاست منتظر ترمیم دستمزد ماندهاند «درد» را از هر طرف بنویسی «درد» است اما شاید در دنیایی که مسوولان آن معتقدند دستاوردهای دولت طی دوسال گذشته بسیار چشمگیر بوده است اصلا از واژه «درد» خبری نیست.
روزی که مسوولان وعده میدادند در صورت افزایش تورم ترمیم دستمزد کارگران انجام خواهد شد هیچوقت فکر نمیکردند که تا این حد از کنترل تورم ناتوان باشند. حالا تورم خیلی بیشتر از آن چیزی که حتی پیش بینی میشده افزایش پیدا کرده و اما ترمیم دستمزد کارگران برای همیشه منتفی شده است. اینکه تورم طی دو سال گذشته ۲۵۰ درصد رشد کرده و در این بین معاون وزیر کار افزایش ۸۷ درصدی حقوق کارگران را یک دستاورد برای دولت تلقی میکند نشان از بیتوجهی مسوولان به عمق مشکلاتی که مردم با آن مواجه هستند، دارد. در واقع حتی این افزایش دستمزد هم نتوانسته شکاف عمیق بین دستمزد کارگران و افزایش تورم را پر کند. هر چه هست خط فقری است که بر گرده کارگران سنگینی میکند و نگاه از بالا به پایینی است که مسوولان به مسائل اقتصادی کشور دارند و هیچ راهکاری هم برای برون رفت از این وضعیت ارایه نمیدهند.
همهچیز به ارایه آمارهایی منتهی میشود که نه مستنداتی برای آنها ارایه شده و نه مسوولی در مقابل آن خود را موظف به توضیح دادن میداند. اعداد و ارقام از سر و کله تیترهای خبرگزاریها بالا میروند و همهچیز آنطور که باید باشد هست. اما آیا واقعا مردم هم همین میزان که مسوولان از عملکرد خود اعلام رضایت و خرسندی میکنند از عملکرد آنها راضی و خرسند هستند؟ یا اصلا چنین مسالهای برای مسوولان دغدغه محسوب نمیشود چرا که اگر خدا راضی باشد حتما بنده خدا هم راضی است.