حقوق مصرفکننده چه میشود؟
به گفته مدیران پلتفرمهای اینترنتی، دولت با بستن یک پلتفرم، علاوه بر آسیب به فرهنگ، دغدغههای خود مبنی بر اشتغالزایی را زیر سوال میبرد. پاککردن صورت مساله معمولاً زمانی اتفاق میافتد که افراد درباره موضوع پیش آمده دوراندیشی نمیکنند. بسیاری از قانونگذاران حوزه اقتصاد دیجیتال نیز در ماههای اخیر در برابر چالشهای اینچنینی، رفتاری بر این مبنا داشتهاند. مثلاً در مواجهه با یکسری مسائل، بدون اینکه به تبعات تصمیم خود فکر کنند، فوراً دستور تعطیلی یا فیلترینگ یا تعلیق یک پلتفرم را صادر کردهاند. تصمیماتی از این دست جدای از اینکه اثرات مخربی بر چرخه اقتصاد کشور دارد، آسیبهای فرهنگی زیادی به جامعه وارد خواهد کرد.
یکی از این آسیبهای فرهنگی ازبینرفتن تدریجی اعتماد مردم به استفاده از پلتفرمهاست. کمکم مردم نمیتوانند مطمئن باشند که این پلتفرمها برای همیشه هستند یا خیر؛ نه میتوانند روی آنها حساب باز کنند و نه حاضر به خرید از آنها هستند. درواقع فرهنگ خرید فایل یا پرداخت اشتراک از بین میرود و اقتصاد دیجیتال نیز آسیب میبیند. بسیاری از این پلتفرمها در سالهای اخیر با خدمات اشتراکی خود توانستهاند فرهنگ خرید حق اشتراک و فایل را در بین مردم جامعه نهادینه کنند. برای صحت این ادعا کافی است چند سال پیش را تصور کنید که کسی حاضر نبود برای تماشای یک فیلم یا سریال پول پرداخت کند، اما امروزه میلیونها کاربر درحال استفاده از VODها هستند.
به گفته «امیر بهدانی»، مدیرعامل فیدیبو، عدم دسترسی به پلتفرمهایی که جزو سبک زندگی انسانها شدهاند، گذران زندگی را با اختلال مواجه میکند. او درباره تناقض فیلترینگ پلتفرمهایی مانند فیدیبو با حقوق مالکیت کاربران به دیجیاتو گفت: «در پلتفرمهای کتاب الکترونیکی، دارایی کاربر یعنی کتاب، در کتابخانه فیدیبو است. یعنی ما با قطع دسترسی کاربر به پلتفرم، حق بهرهبرداری و استفاده از داراییاش را از او میگیریم. برای مثال، وقتی یک سایت فروش لوازم تحریر فیلتر میشود، دیگر خریدی در آن سایت انجام نمیگیرد؛ اما وقتی پلتفرمی مانند فیدیبو فیلتر شود، کاربر کتابهایی را که بابتشان پول پرداخت کرده است، از دست میدهد و این با مساله حقوق مالکیت در تناقض است.»
به باور او، چنین اتفاقی آسیب جدی دیگری نیز به تأمینکننده وارد میکند؛ چرا که اگر فرهنگ خرید حق اشتراک از بین برود، تأمینکننده ناچار است محصولش را تکتک بفروشد و این یک عقبگرد تاریخی در اقتصاد است و در این صورت قیمت تمامشده محصول خیلی بالا میرود. بهدانی با اشاره به اینکه در این صورت کاربران کمتری میتوانند از آن محتوا استفاده کنند، گفت: «با وقوع چنین اتفاقاتی، طبیعتاً بازگشت سرمایه تأمینکننده با مشکل مواجه میشود و محتوای خوب کمتر به دست مخاطب میرسد.»
اثر منفی بستن یک پلتفرم بر برندینگ
از دیگر تبعات منفی قطع دسترسی کاربر به پلتفرمها، عوضشدن نوع نگاه مخاطب به پلتفرم و اثر آن روی برندینگ است. بسیاری از کاربران وقتی پلتفرمی فیلتر میشود، آن را از چشم پلتفرم دیده و بهمحض عدم دسترسی به سراغ پلتفرم جایگزین میروند. بهدانی عقیده دارد اگر کاربر احساس کند که هر لحظه ممکن است دسترسیاش به پلتفرم قطع شود، احساس بیاعتمادی میکند و این برای یک برند خوب نیست.
«مصطفی ریپور»، مدیرعامل یک پلتفرم VOD درباره تأثیرات فیلترینگ و قطع دسترسی به پلتفرمها روی نگاه مخاطبان به دیجیاتو گفت: «جنس سرویسهای ما هم به لحاظ قرارگیری در حوزه سرگرمی و هم به لحاظ VOD بودنش، در یک فضای رقابتی قرار دارد. اگر دسترسی برای مدتی قطع شود، بدون شک مخاطب به پلتفرم دیگری مهاجرت میکند. ضمن اینکه در کاهش بازدید یا مخاطبان و به تبع آن، در خرید اشتراک تأثیر میگذارد.» به باور ریپور، کاربر زمانی که بتواند سرویس جایگزین خود را پیدا کند، بدون تحلیل خاصی به سراغ پلتفرم جایگزین میرود. تنها زمانی که دسترسیهایش بهطور کلی از تمام پلتفرمها محدود شود، تازه به این فکر میکند که سیاستگذار چه تقصیری دارد. او در این باره توضیح داد: «مخصوصاً برای مخاطبان ما که کودک هستند، بحث تأمین نیاز بیش از هرچیزی اولویت دارد. کودک اگر نیازش تأمین نشود، به سراغ تأمین نیاز از جای دیگری میرود.
حالا اگر کاربر وفادار باشد، چند روز مساله قطعی را پیگیری میکند و درنهایت اگر به نتیجهای نرسید، به پلتفرم دیگری مهاجرت میکند. حالا این پلتفرم میتواند یک پلتفرم خارجی باشد که بعضاً محتوای مناسبی هم در اختیار کودک نمیگذارند.» اما «مصطفی حسینی»، معتقد است که بهدلیل گستردهتر شدن مساله فیلترینگ در ماههای اخیر، این روزها قشر عظیمی از جامعه دیگر با مشاهده فیلترینگ یک پلتفرم انگشت اتهام را بهسمت آن پلتفرم نمیگیرند: «باورها درباره فیلترینگ تغییر یافته و مردم دیگر میدانند پشت این تصمیمگیریها چه کسانی قرار دارند. این آگاهی بخشی پس از فیلترینگ گسترده اخیر رخ داده و باور دارم نگاهها به مقوله بستن یک کسبوکار اینترنتی تغییر یافته است.»
تعطیلی یک کسبوکار یا نقض حقوق مصرفکننده؟
حقوق مصرفکننده همواره یکی از المانهایی است که در مساله فیلترینگ و بستن یک پلتفرم از جانب قانونگذار درنظر گرفته نمیشود. اینهم یکی دیگر از تبعات پاککردن صورت مساله است. مدیرعامل فیدیبو در این باره توضیح داد: «من تا الان ندیدهام که هیچ نهادی از سمت مصرفکننده به این ماجرا نگاه کند. همیشه مساله این بوده است که پلتفرم بهدلیل فلان کار باید فیلتر شود. از سمت ما اما باید این اتفاق از سمت نهادهای صنفی پیگیری شود. مثلاً انجمن فعالان کتاب دیجیتال در مورد پلتفرم طاقچه هم درحال ارسال بیانیه بودند؛ موردی که کل کسبوکار تعطیل شده بود و به نظر من تعطیلی کسبوکار به هر دلیلی کار درستی نیست.»
او ضمن اشاره به اینکه نهادی که مستقیماً متولی این موضوع باشد وجود ندارد، گفت: «برای بحث حقوق مصرفکننده وزارت ارشاد ورود نمیکند؛ درحالی که مجوز از سمت این نهاد صادر میشود. سازمان حمایت از حقوق مصرفکننده هم باید به این مساله ورود کند اما در اینکه کاری انجام میدهد یا نه، اطلاعی ندارم.» ریپور نیز چنین باوری درباره حقوق مصرفکنندگان دارد. به باور او، در چنین مواردی پلتفرم خودش حقوق کاربر را رعایت میکند؛ مثلاً برایش تمدید اشتراک درنظر میگیرد. اتفاقاتی از این دست در موضوعات شبکه نیز دیده میشود. وقتی در یک بازه زمانی دسترسی به شبکه قطع شود، ارایهدهندگانی که خدمات آنلاین دارند، اگرچه در این قطعی سهمی نداشتهاند، اما زمان را تمدید میکنند تا به سهم خودشان حق مصرفکننده را رعایت کنند.
به گفته ریپور، بااینحال اگر صاحب پلتفرم به فکر مشتری نباشد، نهاد دیگری به فکر نیست. او ضمن تأکید بر اینکه چنین مواردی در دایره دغدغههای دولت نیست، گفت کسبوکارهای آنلاین همیشه به عنوان یک فضای جانبی درنظر گرفته شدهاند. به باور ریپور، زمانی که حاکمیت اقدام به بستن پلتفرمها میکند، این موضوع را که این کسبوکارها چه نقشی در ایجاد اشتغال در کشور دارند، نادیده میگیرد. درنتیجه مهاجرت نیروی کار افزایش و سطح کیفی آیتی در کشور کاهش مییابد.
در فضای سیاسی ایران نمیتوان جلوی رگولاتور را گرفت
اما در چنین مواردی چه راهحلهایی پیش روی کسبوکارها قرار دارد؟ شاید با وقوع اتفاقات اخیر، صحبت از ارایه راهحل کمی خندهدار بهنظر برسد. بااینحال، همواره ارایه راهکار بهتر از کاری نکردن است. مدیرعامل فیدیبو معتقد است نزدیکشدن گفتوگومحور به تصمیمگیرندگان میتواند در این حوزه اثرگذار باشد. به گفته او، گاهی بهدلیل تخلفاتی مانند گرانفروشی و تضییع حقوق مصرفکننده، نیاز است که با یک کسبوکار برخوردهای جدی صورت گیرد. اما در موارد اخیر به دلایل غیرکسبوکاری پلتفرمها فیلتر شدند.
در چنین شرایطی گفتوگو میتواند تبعات چنین تصمیماتی را به تصمیمگیرندگان نشان دهد. همچنین حسینی عقیده دارد در فضای سیاسی امروز ایران خیلی نمیتوان جلوی رگولاتور را گرفت. به گفته او، تنها راه موجود برای رساندن صدای کسبوکارها به گوش دولت، قانونگذاری و مجلس است؛ یعنی یا باید از سمت مجلس قانونگذاری شود یا لایحهای از سمت دولت به مجلس برود. به باور ریپور نیز راهحل کوتاهمدت برای حل مسائل، ایجاد دغدغه مشترک و گفتوگو است.
او درباره راهکار بلندمدت نیز توضیح داد: «توسعه کسبوکارهای اقتصاد دیجیتال و اثبات نقش این پلتفرمها در توسعه اقتصادی به دولت نیز میتواند راهکاری بلندمدت باشد.» به گفته او، باید به دولت بگوییم که وقتی پلتفرم را میبندد هم به فرهنگ خرید خدمات ایرانی آسیب وارد میکند و هم دغدغههای خود مبنی بر اشتغالزایی را زیر سوال میبرد. تمام تبعاتی که گفته شد تنها به این دلیل رخ میدهند که وقتی قانونگذار میخواهد تصمیمی بگیرد، تنها به یکسری مسائل ظاهری توجه میکند و تبعات گسترده و آینده این حوزه را درنظر نمیگیرد. شاید بتوان امیدوار بود تا روزی این تصمیمها با سنجیدن تمام جوانب از سوی تصمیمگیران اتخاذ شود.