این مرد بدهی ۱۵۰ میلیونی به دوستش را با گلوله صاف کرد
مردی که به خاطر بدهی ۱۵۰ میلیونی به دوستش، او را با گلوله کشته و در باغی دفن کرده بود، در جلسه دادگاه جزئیات این جنایت را فاش کرد.
به گزارش اعتمادآنلاین، متهم دوستش را با شلیک گلوله کشته و او را در باغ خودش دفن کرده بود. اطلاعاتی که همسر مقتول به ماموران داد منجر به دستگیری این متهم شد.
یک سال قبل زنی به پلیس مراجعه کرد و گزارش داد شوهرش مهران گم شده است. او گفت: مهران از خانه خارج شد و تا چند ساعت قبل با هم صحبت میکردیم؛ اما بعد از آن تماسهایم را جواب نداد. فقط میدانم با دوستش سیاوش قرار داشت. سیاوش به او مبلغی بدهکار بود و شوهرم برای اینکه طلبش را بگیرد با او قرار گذاشته بود.
در ادامه ماموران سیاوش را احضار کردند. او مدعی شد از دوستش اطلاعی ندارد و مهران بعد از قرار از او جدا شد و رفت. این مرد در نهایت در بازجوییهای فنی لب به اعتراف گشود و گفت مهران را به قتل رسانده است.
او گفت: مدتی قبل معاملهای با مهران کرده و ۱۵۰ میلیون تومان به او بدهکار بودم؛ اما نتوانستم آن را پرداخت کنم. روز حادثه با مهران قرار گذاشتم. در ماشین با هم صحبت کردیم. میخواستم به مهران چک بدهم و موضوع را تمام کنم بعد از اینکه چکها را از من گرفت گفت سوییچ ماشینم را هم باید بدهم. او سعی داشت به زور سوییچ را از من بگیرد. مقاومت کردم و بعد با هم درگیر شدیم. سپس من به او شلیک کردم. میخواستم خودم را از این وضعیت نجات بدهم متاسفانه تیر به سرش برخورد کرد و جان داد. در آن شرایط چارهای نداشتم بجز اینکه جسد را دفن کنم آن را به انتهای باغ خودم بردم، چالهای کندم و دفنش کردم.
بعد از اعترافات این مرد، ماموران جسد را پیدا کردند. با انتقال جسد به پزشکی قاتونی و انجام آزمایشات لازم و تایید هویت مقتول پرونده تکمیل و برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی اولیای دم درخواست قصاص کردند. همسر مقتول نیز شکایت خود را مطرح کرد و خواستار مجازات متهم شد.
در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم اما قبول دارم باعث مرگ مهران شدم و از این بابت متاسفم و درخواست عفو دارم. به مهران بدهکار بودم روز حادثه برای اینکه بدهیام را پرداخت کنم به سر قرار رفتم اما مهران قبول نکرد او میخواست ماشین را هم از من بگیرد که درگیر شدیم.
متهم درباره اینکه سلاح را از کجا آورده بود، گفت: مدتی قبل آن را خریداری کرده بودم چون در باغ زندگی میکردم برای امنیت خودم خریدم. آن را برای آدمکشی نخریده بودم.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.