خواب آشفته نفت(13)
سهمخواهی ایران از درآمد نفت
در هر حال یک طرف قضیه آن بود که دولت ایران میخواست از درآمد نفت خود سهم بیشتری به دست آورد یا به تعیبر قانون 24مهرماه 1326 حقوق ملی خود را از کمپانی نفت جنوب استیفا کند و این البته فینفسه چیزی بود که طرف دیگر یعنی کمپانی آن را نمیخواست. پس چگونه است که از شروع مذاکره طفره نرفتند و باوجود اوضاع و احوال و محدودیتهایی که به آنها اشاره شد آمادگی برای «تعدیل بعضی مواد قرارداد» را پیش کشیدند؟ درواقع باید گفت ملاحظه دیگری در کار بود که از نظر کمپانی مذاکره و رسیدن به یک نوع توافق جدید را توجیه میکرد بلکه انجام آن را لازم میآورد. قرارداد1312 در یک حکومت دیکتاتوری به امضا رسیده بود که اینک مشروعیت و اعتبار آن درمعرض تهدید قرار داشت. از نظر کمپانی خیلی مهم بود که با اندک دستکاری در صورت ظاهر قرارداد و با قبول تعهد برای پرداخت اندکی پول بیشتر، امتیازنامه را قوت و استحکام بخشد و تنفید و التزام مجدد دولت و پارلمان ایران را به اساس امتیاز و ادامه اعتبار آن بهدست آورد. این دغدغه از مدتها پیش در ذهن مسوولان کمپانی راه یافته بود.
آنچه از نوشته فرییر مورخ رسمی کمپانی برمیآید فریزر رییس هیاتمدیره کمپانی در سفری که در 1324 به ایران کرد به این فکر افتاد که برای تحکیم اعتبار و مقبولیت امتیازنامه پس از پایان جنگ جهانی کاری صورت دهد. در 1326 هم نویل گس که مسوولیت امور ایران را در هیاتمدیره کمپانی برعهده داشت برای مطالعه در این امر به این کشور اعزام شد. او نیز بر آن بود که تجدیدنظری در امتیازنامه لازم است تا آن را «با اندیشههای نوین و پیشرفتهای صنعت» سازگار گرداند. (برگرفته از کتاب خواب آشفته نفت، صفحات 93 تا 94)
