افغانستان بزرگترین پیروز توافق هستهای ایران
یک اندیشکده امریکایی بر این باور است که پیامدهای توافق ایران و امریکا در افغانستان از پیچیدگی کمتری برخوردار بوده و عمدتا مثبت قلمداد میشود و افغانستان شاید به دو دلیل بیشترین بهره را از توافق هستهیی ببرد. به گزارش اشراف، اندیشکده ویلسون در یادداشتی به قلم مایکل کوگِلمن نوشت: از هنگام دستیابی امریکا و ایران به توافق هستهیی تاریخی، اظهارات متعددی در مورد پیامدهای ژئوپلیتیکی آن گفته شده است. پوشش اکثر رسانههای امریکایی روی پیامدهای خاورمیانهیی این توافق متمرکز شده است: رقبای شکستخورده ایران - اسراییل و عربستان سعودی - چگونه واکنش نشان خواهند داد؟ آیا این توافق سرآغازی برای انجام همکاری گستردهتر میان ایالات متحده و ایران در زمینه مبارزه با گروه تروریستی دولت اسلامی خواهد بود.
نمونه نادری از بیاعتنایی پاکستان به متحدش عربستان
توجه بسیار کمتری به حوزه جنوب آسیا معطوف شده است؛ منطقهیی که پیامدهای توافق هستهیی برای آنجا بطور مشابهی پیچیده، اما با خطراتی نه چندان جدی همراه است. پاکستان تشنه انرژی به فرصتی طلایی برای انعقاد توافق خط لوله صادرات گاز طبیعی با ایران -که برای مدتها مورد بررسی قرار گرفته بود- دست خواهد یافت. اسلامآباد باید مزایای امنیت انرژی این توافق گازی و خطرات ژئوپلیتیکی خشم عربستان سعودی - که متحد کلیدی پاکستان و مخالف سرسخت توافق هستهیی است - از این کشور را مورد ارزیابی دقیق قرار دهد. در ابتدای سال جاری پارلمان پاکستان درخواست عربستان از ارتش این کشور را برای ارائه کمک به عربستان در نبرد با حوثیها کسانی که به باور عربستان توسط ایران مورد حمایت قرار میگیرند- در یمن جسورانه رد کرد. این اقدام نمونه نادری از بیاعتنایی پاکستان به متحدش عربستان بود و چنین بیاعتناییهایی رویه جدیدی که اسلامآباد علاقهمند به آغاز آن باشد، به شمار نمیرود.
افزایش صادرات انرژی ایران
به هندوستان پس از توافق هستهای
در عینحال هندوستان در موقعیتی قرار خواهد گرفت که بتواند واردات نفت خود از ایران را افزایش دهد. ایران قبل از تمکین هندوستان به نظام تحریمهای امریکا و کاهش وارداتش از این کشور یکی از صادرکننده عمده نفت به دهلینو به شمار میرفت. همچنین احداث یک خطلوله گازی زیرآبی که از ظرفیت صادرات روزانه بیش از ۳۰ میلیون مترمکعب گاز برخوردار باشد - دستاوردی که با توجه به اتکای هندوستان به زغالسنگ آلاینده، هم انرژی و هم آسایش محیط زیستی را برای این کشور به ارمغان خواهد آورد - یکی از سناریوهای محتمل به شمار میرود. درعینحال - همانطور که تانوی مادان، تحلیلگر اندیشکده بروکینگز اخیراً متذکر شد- چنانچه این توافق به بیثباتی خاورمیانه بینجامد، شاید هندوستان متضرر شود: بیش از هفت میلیون شهروند هندی در خاورمیانه (عمدتا در کشورهای حوزه خلیج فارس) سکونت دارند و آنها میلیاردها دلار وجوهات به داخل این کشور منتقل میکنند. همچنین شمار قابلتوجهی از شهروندان پاکستان در این منطقه حضور دارند و تقریباً سه چهارم وجوهات آنها از این منطقه تامین میشود.
افغانستان شاید بیشترین بهره را از توافق هستهای ببرد
سپس کشور افغانستان مطرح است. پیامدهای توافق ایران و امریکا در اینجا از پیچیدگی کمتری برخوردار بوده و عمدتا مثبت قلمداد میشوند. افغانستان به دو دلیل شاید بیشترین بهره را از توافق هستهیی ببرد. پیش از همه، اقتصاد افغانستان بطور چشمگیری از این توافق بهرهمند میشود.
احتمالاً دهلینو توسعه بندر چابهار را که در سواحل جنوبی ایران واقع شده طی ماههای آینده آغاز خواهد کرد. هندوستان بهمنظور دسترسی به بازارهای افغانستان و آسیای مرکزی درصدد توسعه این بندر آب گرم است؛ دسترسیکه هندوستان از آن از طریق پاکستان -کشوری که از اعطای اجازه حملونقل به هندوستان خودداری میکند- محروم است. بطورکلی یک مسیر ارتباطی مهم برای صادرات کالاها از خاورمیانه و اروپا به افغانستان و آسیای میانه از طریق چابهار به وجود خواهد آمد. همچنین این بندر بهمثابه دروازهیی برای صادرات کالا از افغانستان و آسیای میانه به خاورمیانه و اروپا عمل خواهد کرد.
گامهای آغازین هندوستان برای توسعه بندر چابهار
چنین پروژهیی سالها در دستور کار دهلینو بوده است، اما این طرح به دلیل تحریمهای علیه ایران مسکوت گذاشته شد. پس از امضای توافق هستهیی موقت توسط واشنگتن و تهران در ماه آوریل دهلینو و تهران یادداشت تفاهمی را به امضا رساندند که در آن گامهای آغازین برای توسعه بندر چابهار - از جمله تعهد هندوستان به اختصاص ۸۵ میلیون دلار برای ساخت کانتینر و پایانههای چندمنظوره - تبیین شده است. در حال حاضر با توجه به حصول توافق رسمی میان ایران و امریکا و احتمال لغو تحریمهای مربوطه هندوستان در آستانه آغاز توسعه تمامعیار بندر چابهار قرار دارد. مزایای توسعه بندر چابهار برای کابل روشن است. این بندر - علاوه بر تسهیل بیشتر بازرگانی با شریک تجاری اصلی این کشور یعنی هندوستان - به گشایش بازارهای جدیدی برای افغانستان در خاورمیانه و اروپا کمک خواهد کرد و بدینترتیب این کشور فرصتهایی را برای متنوع ساختن فهرست شرکای تجاری خود به دست خواهد آورد. در حال حاضر شرکای وارداتی و صادراتی کابل عمدتا به کشورهای جنوب و مرکز آسیا محدود میشوند. در واقع یک کشور دچار معضلات اقتصادی به کمک پروژه بندر چابهار از رونق بالقوه اقتصادی بهرهمند میشود.
طبق اظهارات مقامات رسمی افغان شاید یک بندر کاملاً عملیاتی حجم تجارتی بالغبر میلیاردها دلار برای افغانستان پدید آورد. با توجه به اینکه کل حجم تجارت سالانه افغانستان در سالهای اخیر بهسختی به نه میلیارد دلار رسیده است، این میزان رقم کوچکی به شمار نمیرود.
انقباض اقتصاد جنگی افغانستان
و کاهش ارزش واحد پولی این کشور
زمانبندی این پروژه بسیار مناسب است. طبق گزارش بانک جهانی رشد اقتصادی در افغانستان در سال ۲۰۱۴ تنها دو درصد بود که از نرخ متوسط نه درصدی در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۲ کمتر است. این کاهش رشد تعجبآور نیست. خروج نیروهای رزمی بینالمللی به انقباض اقتصاد جنگی افغانستان منجر شده است. بهعلاوه خستگی اهداکنندگان - از جمله فساد عمیق و سیستمهای ناکارآمد ارسال کمک در افغانستان - از کاهش کمک خارجی حکایت میکند. همانند چند هفته اخیر سازمان ملل متحد کمتر از یک سوم ۴۰۵میلیون دلار درخواستی خود را برای پرداختن به چالشهای انساندوستانه در افغانستان از جامعه جهانی دریافت کرده است. حتی بدتر از این موارد اینکه اخیراً ارزش واحد پولی افغانستان کاهش چشمگیری پیدا کرده است.
احتمال همکاری امریکا و ایران
در افغانستان
دلیل دوم برای اینکه چرا ممکن است توافق هستهیی برای کابل موهبت تلقی شود احتمال افزایش همکاری ایالات متحده و ایران در افغانستان است. با توجه به روابط خصمانه میان دو کشور طی چند دهه گذشته چنین همکاری حتمی به نظر نمیرسد و مسلماً احتیاط در اولویت قرار دارد.
هرچند مزیتهای بالقوه فراوانی در این همکاری وجود دارد. عموماً روابط دوجانبه بهتر میان ایران و امریکا شاید این احتمال را که تهران مجدداً درصدد تضعیف امریکا در افغانستان باشد - همانطورکه این کشور در گذشته با ارائه تسلیحات به گروه طالبان در چندین نوبت درصدد انجام چنین کاری بوده است - بطور چشمگیری کاهش دهد. ایران در حال حاضر با توجه به حصول توافق هستهیی دلیلی برای ابراز نگرانی از اینکه مبادا ایالات متحده روزگاری از افغانستان به عنوان پایگاهی برای انجام حمله به تاسیسات هستهیی این کشور بهره گیرد، در دست ندارد و بنابراین این کشور انگیزهیی هم برای حمایت از گروه طالبان ندارد. همه اینها برقراری ثبات در افغانستان را نوید میدهند.
تهران خواهان ثبات بیشتر
در افغانستان است
منافع امریکا و ایران در افغانستان که شامل مبارزه با گروه طالبان و تقویت بیشتر ثبات در آنجا میشود، تا حد زیادی همسو است. فهم این مساله آسان است؛ ایران شیعه تمایلی به بازگشت طالبان سنی به قدرت ندارد و ایران حمله طالبان به کنسولگری تهران در مزار شریف را در سال ۱۹۹۸ -که به کشته شدن نه دیپلمات ایرانی و بسیج ۲۰ هزار نیروی ایرانی در مرزهای این کشور با افغانستان انجامید- به زودی فراموش نخواهد کرد.
تهران خواهان وجود ثبات بیشتری در افغانستان است، چونکه تولید مواد مخدر با توجه به بیثباتی در آنجا که به تشدید معضلات مواد مخدر در ایران نیز میانجامد، افزایش پیدا خواهد کرد. ایران یکی از بزرگترین مصرفکنندگان مواد مخدر در جهان به شمار میرود و این کشور از همهگیر شدن گسترده هروئین رنج میبرد. بهعلاوه بیثباتی در افغانستان شاید به گسترش موج پناهندگان به سوی ایران بینجامد. در مقایسه با ایران تنها پاکستان شمار بیشتری از پناهندگان افغان را در خود جای داده است. بهعلاوه بدتر شدن اوضاع امنیتی و انشقاق روبهگسترش طالبان در افغانستان شاید به تشدید نفوذ گروه دولت اسلامی داعش در این کشور بینجامد. حتی هماکنون گروههای شبهنظامی طرفدار داعش در استان ننگنهار در حال نبرد و غلبه بر جنگجویان طالبان هستند.
همکاری ایران برای تعیین ساختار نخستین دولت پس از سقوط طالبان در افغانستان
یادآوری این نکته که تهران و واشنگتن بهدنبال حملات یازدهم سپتامبر از نزدیک با یکدیگر بر سر اوضاع افغانستان همکاری کردند، حائز اهمیت است. ایران در سال ۲۰۰۱ کنفرانس بن را از بنبست بر سر تعیین ساختار نخستین دولت پس از سقوط طالبان در افغانستان
خارج کرد.
طبق گزارش باربارا اسلاوین، روزنامهنگار ایران چندین سال بعد نقشههایی را که موقعیت طالبان در افغانستان را نشان میداد در اختیار واشنگتن قرار داد و این کشور پیشنهاد آموزش ۲۰ هزار نیروی افغان را در چارچوب بخشی از برنامه امریکا برای بازسازی ارتش افغانستان مطرح کرد. همچنین مسلماً دو طرف با یکدیگر در افغانستان به رقابت پرداختهاند و این رقابت ورای تلاشهای گذشته ایران برای ارائه تسلیحات به گروه طالبان جای میگیرد. برای نمونه در سال ۲۰۱۰ طبق گزارشها تهران در چارچوب تلاش برای ایجاد اختلاف میان افغانها و امریکاییها کیسههای حاوی پول را به رییس دفتر حامد کرزی، رییسجمهور افغانستان اهدا کرد. این موارد باید در چارچوب رقابت جهانی گستردهتر میان ایالات متحده و ایران -که طبق گزارش روزنامه «والاستریت ژورنال» شامل استخدام افغانهای شیعه توسط ایران برای مبارزه در سوریه در کنار بشار اسد، رییسجمهوری این کشور میشود- مورد ملاحظه قرار گیرد.
نباید تصور کنیم که توافق میان ایران و ایالات متحده بطور سحرآمیزی به آشتی گستردهتر میان دو کشور منجر خواهد شد؛ رابطه میان دو طرف به حدی از خصومت و بیاعتمادی طولانیمدت آکنده شده است که انتظار وقوع چنین برآمدی در آیندهیی نزدیک بعید به نظر میرسد. اما هنوز ممکن است که دو کشور هماکنون برای انجام همکاری یا دستکم هماهنگی بر سر حوزههای دارای منافع مشترک در افغانستان راهحلهایی بیابند.
شاید توافق هستهای مزایای قابلملاحظهای برای افغانستان به ارمغان آورد
حتی چنانچه امریکا و ایران همکاریشان را در افغانستان گسترش دهند، این همکاری معجزهیی برای افغانستان درگیر جنگ به بار نخواهد آورد. بسیاری از چالشهای اصلی افغانستان - از جمله فساد و شورش - تنها به کمک یک رهبریت مقتدر و سیاستهای تاثیرگذاری که باید از درون این کشور سرچشمه گیرد، حلوفصل خواهند شد. بهعلاوه ممکن است برخی از پیامدهای زیانآور بالقوه ناشی از توافق میان ایران و امریکا - بهویژه تشدید تنشها میان اهل سنت و شیعیان - در افغانستان و به زیان این کشور نمود پیدا کند.
هرچند رویهمرفته شاید توافق هستهیی مزایای اقتصادی و دیپلماتیک قابلملاحظهیی برای افغانستان به ارمغان آورد. این موضوع خبر خوشایندی برای کشوری که در حال گذار از یکی از دشوارترین دوران اخیرش است، محسوب میشود.
