نظام بانکی و ضرورتهای اصلاح آن
نرخ سود بانکی اساسا تابع سایر شاخصهای اقتصادی است که از دیدگاه من تعیین آن به صورت دستوری کاملا اشتباه است. این درحالی است که متاسفانه چه در دولت قبل و چه در دولت فعلی این موضوع سروسامان نگرفت. دولت احمدینژاد عنوان کرد که نرخ سود را به کمتر از 10درصد میرساند که هرگز عملیاتی نشد. در شرایط فعلی نیز شورای پول و اعتبار هنوز نتوانسته راهی برای سروسامان دادن به نرخ سود بانکی پیدا کند.
از سوی دیگر بانکها منابع کافی برای اعطای تسهیلات با نرخهای فعلی ندارند، زیرا هزینه تامین سرمایه از سوی آنان بیشتر از این مقدار است. از سوی دیگر بانکها برای جمعآوری منابع از سپردهگذاران به مراتب رقمهای بالاتری پرداخت میکنند. با این حال نمیتوانند در این شرایط وامهای ارزانقیمت در اختیار مشتریان خود قرار دهند.
ما باید ساختار نظام بانکی کشور را اصلاح کنیم. حضور بانکهای معتبر خارجی و ایجاد فضای رقابتی میتواند کمی از مشکلات بانکی کشور را کاهش دهد. از سوی دیگر متنوع کردن بازار سرمایه، فروش اسناد خزانه میتواند ازجمله اقداماتی باشد که به اصلاح ساختار نظام بانکی کشور کمک کند. با این حال همچنان براین باورم که کاهش نرخ سود بانکی به تنهایی پاسخگوی این بحرانها نیست. بنابراین باید از سیاستهای دستوری تعیین نرخ سود بانکی و سپردهگذاری دست برداریم و بازار رقابتی ایجاد کنیم.
بخش خصوصی تاکنون انتظار داشت که نرخ تورم کاهش پیدا کند اما این به این معنا نیست که نرخ سود بانکی را کاهش دهد. زیرا کاهش یکباره سود بانکی مجددا باعث تشدید رکود خواهد شد. افراد بسیاری در جامعه با همین نرخهای موجود تقاضای وام از بانکها را دارند. کاهش این نرخها باعث افزایش متقاضیان وام خواهد شد.
افزایش سرمایهیی بانکها که یکی از ضرورتهای شبکه بانکی است هنوز اتفاق نیفتاده و این درحالی است که وضعیت بدهیها نیز همانند سابق وجود دارد. بانکها به دنبال مطالبات خود از بانک مرکزی هستند. بانک مرکزی از دولت طلب دارد و از سوی دیگر بخش خصوصی نیز به دنبال مطالبات خود از دولت است.