برزخ دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه
از هفته گذشته با شروع «طرح نور» که یادآور همان گشت ارشاد سابق است، سختگیریهای مربوط به حجاب در دانشگاهها هم بیشتر شده، تذکرهای متوالیای که دانشجویان معتقدند «کلافه کننده» شده، وقتی پای درد و دلشان بنشینی خشم، درماندگی، اضطراب، حس حقارت، بیکفایتی، ناامنی و عذاب وجدان، همگی تجربههایی هستند که آنها به زبان میآورند.
از هفته گذشته با شروع «طرح نور» که یادآور همان گشت ارشاد سابق است، سختگیریهای مربوط به حجاب در دانشگاهها هم بیشتر شده، تذکرهای متوالیای که دانشجویان معتقدند «کلافه کننده» شده، وقتی پای درد و دلشان بنشینی خشم، درماندگی، اضطراب، حس حقارت، بیکفایتی، ناامنی و عذاب وجدان، همگی تجربههایی هستند که آنها به زبان میآورند. اینکه اجرای مشابه طرحهای کنترل حجاب در دانشگاهها چطور و براساس چه برنامهای اجرا میشود، ظاهرا در دانشگاههای مختلف شکل و شمایل متفاوتی دارد. در این گزارش اما ما سراغ دانشگاه تهران و تجربه این روزهای دانشجویان این دانشگاه رفتهایم و روایت آنها را بیان میکنیم.
زینب یکی از دانشجویان دانشکده مدیریت است، او به خبرآنلاین میگوید: نگاه یکی از حراستیها مرا بسیار معذب میکند این درحالی است که از نظر خودم هیچ وقت بیحجاب نبودهام.
یگانه هم تجربه مشترکی دارد، او دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد است و میگوید: اینکه یک مرد هر روز سر تا پایم را بررسی کند حس بدی به من منتقل میکند، شاید خیلی از اوقات که من به دانشگاه میروم دوستانم یا دانشجویان دیگر متوجه نوع پوشش و لباسهای من نشوند، درحالیکه حراست آقا در ۵ ثانیه پوشش مرا بررسی و قضاوت میکند.
رفتارهای متظاهرانه و مصنوعی
اگر از تجربه دانشجویان با حراست مرد بگذریم بهنظر میرسد برخورد حراست زنان نیز چندان برای دانشجویان قابل پذیرش نبوده، برخی از دانشجویان معتقدند به نیروهای حراست، مخصوصا حراست زنان، این سیاست آموزش داده شده که از در دوستی وارد شوند اما ظاهرا در این کار چندان موفق نبودهاند. یکی از دانشجویان دانشکده روانشناسی تجربه خود در این باره را اینگونه شرح میدهد: در حال صحبت با دوستانم بودم و چند دقیقهای بود که متوجه نگاههای معذبکننده یکی از حراستیها شدم، وقتی با دوستانم راه افتادیم جلوی مرا گرفت و به خاطر پوشش به من تذکر داد. لحن محترمانهاش هنگام تذکر در کنار آن نگاههای آزاردهنده چند دقیقه قبل، برای من فقط نشاندهنده مصنوعی بودن احترام او بود و این فریبکاری مرا دوچندان آزار میداد.
مریم، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد است، او هم تجربه مشترکی دارد و میگوید: این خانمها چون از در دوستیِ خیالی وارد میشوند به خود اجازه میدهند که هرقدر که میخواهند به حریم خصوصی ما تعرض کنند.
برخی دانشجویان معتقدند مساله اصلی آنها امکان برخورد حراست دانشگاه با پوششان است، اینکه این برخوردها گاهی مواقع هم محترمانه میشود چندان نمیتواند تغییری در صورت مساله ایجاد کند، ضمن اینکه آنها میگویند شاهد رفتارهای غیرمحترمانه هم بودهاند، سمیه که دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد است، میگوید: یک بار به همراه دوستم در حال ورود به دانشگاه بودیم که حراست خانم با پای خود به پای دوست من کوبید و فریاد زد که شلوارت چرا کوتاه است؟
استاندارهای نامشخص
معیارهای حجاب بالاخره چیست؟
جدا از نوع برخورد حراست دانشگاه با پوشش دانشجویان، یعنی اینکه گاهی محترمانه و در مواقعی هم به دور از احترام با آنها برخورد میکنند، نبود یک سیاست واحد برای دانشجویان آزاردهنده شده است، مشخص نبودن معیارهای پوشش سبب شده دانشجو با لباسی که دیروز از نظر حراست ایرادی نداشته امروز برای همان لباس باید پاسخگو باشد. زهرا دانشجوی کارشناسی مشاوره است، او میگوید: بار اول که به من تذکر داده شد بهخودم مسلط باقی ماندم. من لباس آن روز را تغییر دادم و دیگر نپوشیدم. یک مانتوی بلندتر انتخاب کردم و کاملا مطمئن بودم دیگر مورد بررسی این افراد قرار نمیگیرم همین اتفاق هم افتاد، آن روز تذکری به من داده نشد و من با خودم گفتم، بسیار خوب همین را میپوشم و تمام! مدام این را تکرار میکردم که اصلا حوصله اعصاب خردی را ندارم، اما روز بعد مجدد برای همین پوشش با من برخورد شد و این بار دیگر جواب دادم: این الان دقیقا چه مشکلی دارد؟ و آنها گفتند: ما تا به حال چندین بار به تو تذکر دادهایم و... بدون اینکه توانایی گفتن علتی را هم داشته باشند.
رها دانشجوی کارشناسی فلسفه است، او در این باره میگوید: یکبار در پردیس مرکزی از در ورودی قدس برای دامن پوشیدن به من تذکری داده نشد و از در شانزده آذر به خاطر همان پوشش با من برخورد کردند.
دانشجوی دختر، دانشجوی مضطرب
آنچه هویدا است اینکه دانشجویان از نوع مواجهه حراست با پوشششان رضایت ندارند، این عدم رضایت سبب شده که گاهی بگو مگوهای کلامی میان دانشجو و نیروی حراست شکل بگیرد، البته خیلیها هم به دلیل نگرانی از محرومیت و تعلیق از پاسخ دادن به عوامل حراست خودداری میکنند اما این انصراف نمیتواند مانع از ایجاد اضطراب همیشگی میان دانشجویان شود، طوریکه آنها معتقدند سطحی از اضطراب را به خاطر این برخوردها تجربه میکنند. مثلا معصومه که از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد است، میگوید: زمانهایی که در کتابخانه دانشگاه باید تمرکزم بر مسائل درسی باشد دائما نگران این هستم که یکی از افراد حراست سر و کلهاش پیدا شود و در مورد پوشش، شال، نحوه نشستن یا هر چیز دیگری با من برخورد کند.
مینا دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد است، او از اضطراب رفتن به دانشگاه میگوید: خیلی روزها که میخواهم به دانشگاه بروم در کنار دغدغههای تحصیلی و امثال آن، این موضوع ذهن من را درگیر میکند و نگران هستم که چه پوششی داشته باشم که هم از دست حراست در امان باشم و هم حس آزادی در پوشش خودم را داشته باشم. گاهی فکر میکنم طوری پوشش خود را تنظیم کنم که بعد از اینکه حراست دانشگاه را رد کردم، در سرویس بهداشتی دانشکده پوشش خود را تغییر دهم و آنطور که دوست دارم لباس بپوشم.