فراز و فرود نرخ دلار و مهندسی قیمتها
فراز و فرود نرخ ارز در هفتهها و ماههای اخیر برآمده از چه تحولاتی است؟ چرا نرخ دلار در روزهای ابتدایی سال بالا رفت و به محدوده بالای 65 هزار تومانی رسید؟ امروز چرا این نرخ کاهش پیدا کرده و آرامآرام به محدوده 60 هزار تومانی و پایینتر رسیده است؟ تاثیر این نوسانات ارزی در نرخ تورم به عنوان مهمترین شاخص اقتصادی کشور و سایر بازارها چگونه خواهد بود؟ این پرسشها و پرسشهای دیگری از این دست، این روزها برای بسیاری از سرمایهگذاران ایرانی و شاید عموم مردم کشور به بحثی کلیدی بدل شده است.
فراز و فرود نرخ ارز در هفتهها و ماههای اخیر برآمده از چه تحولاتی است؟ چرا نرخ دلار در روزهای ابتدایی سال بالا رفت و به محدوده بالای 65 هزار تومانی رسید؟ امروز چرا این نرخ کاهش پیدا کرده و آرامآرام به محدوده 60 هزار تومانی و پایینتر رسیده است؟ تاثیر این نوسانات ارزی در نرخ تورم به عنوان مهمترین شاخص اقتصادی کشور و سایر بازارها چگونه خواهد بود؟ این پرسشها و پرسشهای دیگری از این دست، این روزها برای بسیاری از سرمایهگذاران ایرانی و شاید عموم مردم کشور به بحثی کلیدی بدل شده است. برخی اشاره میکنند که این نوسانات کاهشی ناشی از سفر مقامات ایرانی به عربستان و تحولات سیاسی پس از حمله ایران به عربستان است. جماعتی مانند همیشه پای کسری بودجه را به میان میکشند و نوسانات ارزی را برآمده از نیاز دولت به جبران کسری بودجهاش ارزیابی میکنند. گروهی دیگر اما به گونهای متفاوت میاندیشند و این روند کاهشی را ناشی از سرکوب نرخ ارز توسط دولت ارزیابی میکنند. تحلیلهای دیگری هم درباره چرایی این تحولات ارزی مطرح میشوند که در هر کدام از منظری خاص به موضوع توجه شده است. شخصا فکر نمیکنم که دولت سرکوبی در نرخ ارز صورت داده باشد. نرخ دلار دقیقا در محدوده قیمتی قرار دارد که به لحاظ بنیادین باید در آن قرار داشته باشد. گزارهای که به قیمت دلار شکل میدهد، نرخ تورم است. براساس سناریوی خوشبینانه احتمالی میتوان گفت در شرایط اقتصادی با نرخ رشد نقدینگی 25درصدی و رشد اقتصادی 3درصدی، کانال تورم ایران به زیر 40درصد میرسد و در انتهای سال، حتی میتوان گفت که نرخ تورم به زیر 30درصد میرسد، ضمن اینکه ممکن است نرخ تورم نقطه به نقطه هم به زیر 23درصد برسد. توجه کنید که این تحلیل خوشبینانه از تحولات اقتصادی است. بر این اساس، نرخ دلار باید در همین حدود حتی اندکی بالاتر قرار گیرد و سال 1403 را تمام کند. قبلا هم تاکید کردهام که در ایران ذینفعان رشد تورم و ذینفعان جهش نرخ دلار هم وجود دارد، اما در بسیاری از موارد با بالا رفتن نرخ دلار همه درباره آن صحبت میکنند اما زمانی که نرخ دلار نزولی میشود، خبری درخصوص آن منتشر نمیشود و بحثی پیرامون آن درنمیگیرد. در کوتاهمدت نرخ دلار تحت کنترل دولتها خواهد بود. در ایران هم این دولت است که نرخ دلار را مهندسی کرده و برنامهریزی میکند. شنیدن اظهارنظرهایی از این دست که دولت با بازی ارزی به دنبال جبران کسری بودجه است، پایه و اساس درستی ندارد. معتقدم این فراز و فرود بیشتر ناشی از اتفاقات منطقهای، اخبار سیاسی و تحولات سیاسی که از آن با عنوان انتظارات تورمی یاد میشود بازمیگردد. پایه و اساس تعیین نرخ ارز هم، مابهالتفاوت نرخ تورم در ایران و نرخ تورم امریکاست. اگر نرخ تورم در ایران 30درصد باشد و نرخ تورم در امریکا 2درصد، در طول یک سال نرخ دلار در ایران باید 28درصد رشد داشته باشد. این روند طبیعی بازار ارز است. ایران اگر قصد دارد نرخ دلار و ارز را کنترل و مهار کند باید تلاش کند نرخ تورم را مهار کند. من و شما و عموم مردم از نزول نرخ ارز و پایینتر رفتن آن باید خوشحال باشیم، اما طبیعی است که برخی ذینفعان از افزایش نرخ دلار خوشحال میشوند، چون این تحولات آنها را ثروتمندتر میکند، هر چند مردم را بیشتر فقیر میکند. پرسش دیگری که ممکن است طرح شود، تاثیر نوسانات ارزی در نرخ تورم در دورنمای پیش رو است، یعنی اگر نرخ دلار حدود 30درصد بالا رفته باشد این رشد در نرخ تورم چه تاثیری خواهد داشت. مبتنی بر نرخ تورم نقطه به نقطه، نرخ 66 الی 67 هزار تومانی برای هر دلار اوج قیمتی در این بازار است.
میانگین نرخ دلار براساس تورم 30درصدی، نرخ دلار را به محدوده 60 هزار تومان میرساند (کمی بیشتر و کمی کمتر). براساس اصل همگرایی بازارها، هر کدام از بازارهای کشورمان از این تحولات تاثیر میپذیرند، اما این تحولات الزاما خطی نیست. مثلا بازار املاک ایران در سال 1402 بین آذر تا انتهاي اسفند 1402، حدود 10درصد رشد قیمتی را تجربه کرده است. این رشد مدیون افزایش نرخ دلار بوده، اما نمیتوان انتظار داشت که بازار املاک امروز هم با یک چنین رشدی مواجه شود. واقع آن است که نرخ رشد بازارها براساس عرضه و تقاضا در بازار، پیشبینی سرمایهگذاران و نرخ ریسک سرمایهگذاری تحولات مختلف در بازارها شکل میگیرد.