سالگرد مرگ در بورس
این روزها بازار سرمایه شخصیت جالبی پیدا کرده است، شبیه آدمهای بیپول و ورشکسته شده است و جریان حجم و نقدینگی درگیر در بازار دچار افت شدید شده است، در حال حاضر سرمایه و فعالین این بازار به بدترین شکل ممکن و با فاصله از بازار ایستاده و تماشاچی بازار شدهاند.
این روزها بازار سرمایه شخصیت جالبی پیدا کرده است، شبیه آدمهای بیپول و ورشکسته شده است و جریان حجم و نقدینگی درگیر در بازار دچار افت شدید شده است، در حال حاضر سرمایه و فعالین این بازار به بدترین شکل ممکن و با فاصله از بازار ایستاده و تماشاچی بازار شدهاند.
کار بازار در این وادی که جو امیدواری فقط نیم ساعت میتواند در بازار دوام بیاورد و همه بدبین هستند سخت است و دشوار، از طرفی نیروی کمکی هم برای تغییر این فضا به داد بازار نمیرسد. البته برخی اوقات با اندک تکانهای نرخ نیما کمی این نفس مصنوعی چاقتر میشود ولی حقیقت امر کار بازار از این ۱۰۰ تومن ۲۰۰ تومان افزایشها گذشته و اینها برای بازار درمان نمیشود !! در این هفته، ما هفتهای چهار روزه را آغاز کردیم که فضای روز قبل از تعطیلات فضای نسبتاً خوبی بود و انتظارات از بازار یکشنبه هم این بود که فضای نسبتا بهتری را داشته باشد، در آغاز هم خوب و امیدوارکننده آغاز کرد ولی هر چه جلوتر رفت انرژی بازار تقلیل داشت و در نهایت به تنظیمات تلخ کارخانه برگشت. البته بازار این روزها خیلی حال و روز خوب و مشخصی ندارد و فضای کمرمقی و بیتفاوتی در برخی روزها به چشم میخورد و حجم معاملات نیز این موضوع را به خوبی نشان میدهد که میتوان گفت در حال حاضر بازار منتظر یک اتفاق و رویداد ویژه است تا بتواند در عین ارزندگی فضای فعلی را تغییر داده و از حصار ایجاد شده بیرون بزند. رویدادی که برخی آن را تغییرات سیاستهای ارزی برخی دیگر تغییر سیاستهای پولی و نرخ سود و در نهایت برخی آن را از دل خود بازار و تحولات آن میدانند اما هرچه که هست بازار با ظرفیت فعلی داخلی خیلی توانایی حرکت با طول موجهای بلند را نداشته و ندارد و به نظر درجا زدن را در پیش میگیرد و یا در بهترین حالت شبیه این چند روز نوسانات آرامی را تجربه میکند . همچنان بازار در تحولات سیاسی آرامش نسبی را شاهد است اما خبرهای اقتصادی یخ زده و چیزی منتشر نمیشود در این هفته در رخدادهای سیاسی مهمترین موضوعات بحث صلح غزه و همچنین سفر قریبالوقوع گروسی به ایران است که برخی میگویند این دو رویداد نرخ دلار را مدیریت میکند اما معتقدم تحولات اقتصادی و خبرهای اقتصادی یعنی تحولات ارزی و اخبار صنایع رویدادهای مهمتری برای بازار خواهد بود این هفته و روزهای بعد تا آخر اردیبهشت بازار از کدال هم تاثیر میگیرد انتشار گزارش ۱۲ ماهه برخی شرکتها در کدال از انتهای این هفته شدت گرفته و میتواند اثرات متفاوتی را در بازار بهجا بگذارند.اما در مجموع به نظر هفته پرخبری را نداشته باشیم و همچنان چشم بازار به وقوع اتفاقات و تحولات پیش رو خواهد بود مگر گروسی و صلح غزه خبرساز شوند! یک نکته مهم با توجه به حال و هوای بازار امروز مطرح میشود که مهم است، این روزها تاکید بر ارزندگی بازار سرمایه میشود، البته که این جریان پول فعلی و حال و روز بازار نشان میدهد برخی به این موضوع فکر نمیکنند، یک موضوع این میان وجود دارد که باید به آن توجه کرد و آن هم این است که رفتار سیاستگذار یعنی دولت طی این سالها و طی این مدت آنقدر عجیب و خاص پیش رفته که ما نمیتوانیم در حال حاضر با قطعیت بیان کنیم قیمتهای فعلی نقاط حداقلی بازار بوده و همین موضوع و همین طرز فکر باعث بی تحرکی و بیانگیزگی جریان پول شده است. برای اثبات این موضوع نیز آنقدر فکت و دلایل ریز و درشت وجود دارد که نیاز به توضیح اضافی نیست، وقتی نرخ سود بدون بهره به ۴۰درصد میرسد، سیاستهای ارزی دولت این چنین است و شرکتهای بورسی باید هزینه شعارهای توخالی دولت و رانتهای عجیب را بدهند و از سوی دیگر سیاستگذار لحظه به لحظه و یک یک روزها به فکر زدن جیب شرکتها و پر کردن چاله کسری بودجه خود است و در این مسیر از هیچ کاری دریغ نمیکند و از هیچ شرکتی نمیگذرد. به نظر شما چرا باید جریان پول به آینده P/Eخوشبینانه بدهد ؟!! این روز ها کوچکترین چرخش و چراغ سبزی از سمت دولت این فنر جمع شده را قویتر و محکمتر از جا بلند میکند و این دقیقاً همان چیزی است که انگیزه این روزهای طیف خوشبین بازار است همه به همین امید در بازار ماندهاند که این بازار از سایر بازارهای رقیب جا مانده و این انگیزه و فرصت جدی برای حرکت اوست اما باید این چرخش در چهره تصمیمات سیاستگذار بازار دیده شود نه در صورت های مالی!!! که تا به امروز نه تنها دیده نشده بلکه بر همان پاشنه کم خردی در تصمیمات اقتصادی میچرخد البته به جد به این موضوع معتقدیم که فضای بازار این قابلیت را داشته و خواهد داشت که در همین شرایط نیز متفاوت عمل کرده و فضای بهتری را تجربه نماید همچنان معتقدیم نباید ناامید شد و حتی از دل این شرایط و این فضا نیز میشود سهمهای نسبتا خوب و مطمئنی را پیدا و در بازار کار کرد چشم به گزارش ها در کدال و بررسی وضعیت آنها شاید در حال حاضر تنها مرحم و دوایی باشد که بتواند کمی از شدت این درد را کاهش دهد. به سالگرد ریزش تاریخی بورس که بعد از رویدادهای ۹۹ بزرگترین و سریعترین ریزش بازار بود نزدیک میشویم، رویدادی عجیب که هنوز ابعاد برخی از موارد آن روشن نیست و همچنان ابهامات جدی در مورد آن روزها وجود دارد، ماجرا از آنجا آغاز شد که از اسفند و یا حتی برخی معتقدند از آبان ۱۴۰۱ بازار در مقطعی چند ماهه سقف قبلی خود را پس گرفت و با رشدی عجیب بازدهیهای خاصی را ثبت کرد و البته ناگهان در نیمه های اردیبهشت ۱۴۰۲ فرو ریخت!!! این در حالیست که بسیاری معتقد بودند در همان مقطع بسیاری از سهم ها و پرتفوی ها به سقف قبلی خود نزدیک شده و یا حتی بسیاری از سهامداران زیانهای قبل را جبران کردند اما شدت ریزش بعد از آن رویداد و حواشی پس از آن آنقدر زیاد بود که همه چیز به فراموشی سپرده شد، رویداد و اتفاقی خاص که هنوز ابعاد آن پیچیده است و روشن نیست، بسیاری همچنان معتقدند که نامه نرخ خوراک فیتیله این آتش را روشن کرد و برخی دیگر موارد دیگری را ذکر میکنند اما طبق برخی اخبار و اطلاعات موثق معتقدیم که در روزهای ابتدای اردیبهشت تذکر و دخالت برخی نهادهای امنیتی و همچنین برخی نمایندگان مجلس و وزرا و سپس رئیس جمهور نسبت به سرعت رشد بورس تذکر داده بودند.
از سوی دیگر و در نهایت دخالتهای غیر طبیعی و غیرمسوولانه سازمان بورس در این موضوع موثر واقع شد البته گرای این ماجرا را در اصل از دل بازار و برخی فعالین بازار دادند که سرعت رشد عجیب است و باید جلوی آن گرفته شود و سناریوی ۹۹ تکرار میشود و...
و بعد از آن این موضوع چنان از دست همه در رفت که ابعاد آن فاجعه تا به امروز در بازار باقی مانده و بسیاری معتقدند پس از آن و انتشار نامه نرخ خوراک اعتماد از بازار رفت و هنوز به آن برنگشته است.
اردیبهشت ۱۴۰۲ تنها یک تاریخ نیست مقطعیست که نشان میدهد دولت آغاز سیاستهای مداخلهجویانه و مقابله با بازار سرمایه را در پیش گرفته و بهانه تصمیم غیرکارشناسانه نرخ خوراک سرآغاز یک سلسله تصمیمات غیرمنطقی و غیر مسئولانه در بازار شده است که از آن مقطع تا به امروز طی این یک سال اگر نگوییم هر هفته اما قطعیت میتوان گفت هر ماه یک تصمیم غیر منطقی را علیه بازار سرمایه گرفته است.
اردیبهشت پارسال را میتوانیم سرآغاز مرگ خاموش بازار سرمایه نامگذاری کنیم، که عوامل مختلفی در این امر دست داشتند و دولت به عنوان سیاستگذار بازیگر نقش اول این ماجرا بود، برخی کارشناسان بازار سرمایه هم به اشتباه و به غلط بازار را تجزیه و تحلیل میکردند و تز میدادند نقشهای بعدی را داشتند و صد البته نقش سازمان بورس در این وادی از بقیه کمتر نیست که نقش داوری را داشت که باید سوت میزد و ریلگذاری میکرد ولی خودبه بازیگر و بازیکن و یا دوازدهم علیه بورس در این بازی تبدیل شده بود.