شرايط نامشخص بازار سرمايه
موضوع مهم اين است كه واقعا بازار سرمايه به هيچ تحليلي اهميت نميدهد مخصوصا از نوع فاندامنتال و ارزشگذاري و بهطور كلي، يكسري از مسائل و مطالب مالي مثل بحث سهامداري و سبد سرمايهگذاري و يكسري از واژههاي تخصصيتر در بازار بيمعني شدهاند و اين موضوع بسيار تاسفبار است كه با تصميمهاي اشتباهي كه در سطوح بالاتر سازمان بورس و اركان اقتصادي دولت گرفته شده است بازار را از مسير تحليلپذير، پويا و كارا بودن دور كردهاند.
موضوع مهم اين است كه واقعا بازار سرمايه به هيچ تحليلي اهميت نميدهد مخصوصا از نوع فاندامنتال و ارزشگذاري و بهطور كلي، يكسري از مسائل و مطالب مالي مثل بحث سهامداري و سبد سرمايهگذاري و يكسري از واژههاي تخصصيتر در بازار بيمعني شدهاند و اين موضوع بسيار تاسفبار است كه با تصميمهاي اشتباهي كه در سطوح بالاتر سازمان بورس و اركان اقتصادي دولت گرفته شده است بازار را از مسير تحليلپذير، پويا و كارا بودن دور كردهاند.
مثلا شركتي را ميبينيد كه الان، فروش چندبرابري دارد؛ به طوري كه مبلغ فروش آن حتي چندبرابر بيشتر از بازارش است و با P/E زير ۴ معامله ميشود و سال مالياش نيز تمام شده است و عملا Forward P/E زير اعداد ۳ ميرود و باز هم منفي است و قيمتش هر روز در حال افت كردن است و دليلش اين است كه سهامداران و يكي از شركتهاي دولتي يا سياستهاي اشتباه در دولت و بانك مركزي و خود سازمان بورس كه عليه بورس اجرايي ميشود و سال گذشته، مديران عاليرتبه خود سازمان بورس در مصاحبهها عنوان ميكردند كه ديد خود را به بازار سرمايه بلندمدت ميكنند در حالي كه الان شرايط و شيوههاي تحليلي به نحوي جلو رفتهاند كه حتي نميتوان از سهامداري و ديد بلندمدت در بازار سرمايه حرفي زد، چراكه در يكسال گذشته، اتفاقهاي خيلي عجيب و غريبي براي سهامداران ما رخ داده است و از طرفي در اين برهه فعلي، فقط بايد جريان نقدينگي را رصد كرد تا بتوانيم گروههاي مستعد و تكسهمها و تكنمادهايي كه ميتوانند در بازار سرمايه خودنمايي كنند، شكار كنيم كه آن هم، مستلزم يك دانش خوب در مورد روند معاملات و شيوههاي معاملهگري است.
زمان بورس نهادي كه بايد در قامت نهاد ناظر حضور داشته باشد تلفن را برداشت و زنگها به صدا درآمد، جلسات خصوصي و عمومي تلفنها براي متعادلكردن بازار و افزايش عرضهها شدت گرفت كه توصيه ميشد يا بهتر است بگوييم دستور داده ميشد كه اقدام به عرضه سهم در بازار كنند؛ ميتوانيم حداقل ۱۰ تا ۱۵ حقوقي را همين حالا نام ببريم كه با اين تلفنها ترغيب به عرضه در بازار شدند و اين بزرگترين اشتباه سازمان بورس در آن مقطع بود، چراكه ماجرا بهطور كامل از دست آنها خارج شد چرا اين را عرض ميكنيم؟! وقتي نهادي كه بايد سياستگذار و ناظر باشد نقش بازيگر بازي را ايفا ميكند به اين معني است كه داور لباس ديگري پوشيده و قصد تغيير نتيجه را دارد و اين حسي بود كه به فعالان بازار منتقل شد كه اي چه نشستهايد بازار قرار نيست رشد كند و سازمان بورس ميخواهد جلوي رشد بازار را بگيرد...
اين دقيقا شاهبيت جملهاي بود كه بارهاوبارها از كساني كه در آن مقطع در بازار فروشنده بودند شنيديم؛ يعني اين همهمه و زمزمه در بازار بين فعالان شكل گرفت كه قرار است به هر شكل ممكن و با هر قيمتي شده ترمز بازار كشيده شود و اينجا بود كه علاوه بر عرضه آن دسته از سهامداران ما شاهد عرضه قوي برخي فعالان اين حوزه در روزهاي اوج آن مقطع بوديم و شد آنچه نبايد ميشد و عرضهها شدت گرفت و چيزي كه قرار بود يك اصلاح موقت باشد به يك ضربه تمامعيار و جبرانناپذير تبديل شد كه از آن مقطع تا به امروز موج بياعتمادي را در بازار ايجاد كرده و فضاي عجيبي را پيش برده و جالب اينجاست كه پس از اين ماجرا شايد سازمان بورس دستور آتش به بازار را داد؛ اما ديگر نميتوانست در جمعوجور كردن آن آتش دستوردهنده باشد و كار از دست او خارج شد و اين خارج شدن كار از دست سازمان بورس دقيقا همان چيزي است كه باعث شد تا به امروز اعتماد به بازار بازنگشته و ما شاهد رفتارهاي اينچنيني باشيم.