انتخابات ايران و جاي خالي احزاب
آخرين برآوردهاي اعلام شده از سوي وزارت كشور نشان ميدهد كه در پايان مهلت قانوني نامنويسي براي انتخابات رياستجمهوري هشتم تير ماه، حدود ۸۰ نفر با طي كردن فرآيند قانوني رسما براي ورود به عرصه انتخابات اعلام آمادگي كردهاند.
آخرين برآوردهاي اعلام شده از سوي وزارت كشور نشان ميدهد كه در پايان مهلت قانوني نامنويسي براي انتخابات رياستجمهوري هشتم تير ماه، حدود ۸۰ نفر با طي كردن فرآيند قانوني رسما براي ورود به عرصه انتخابات اعلام آمادگي كردهاند. اين جداي از آمار افرادي است كه در محل وزارت كشور حاضر شدند اما به دلايل مختلفي همچون مشكلات در رزومه يا نقص در مدارك نتوانستند نام خود را ميان كانديداهاي نهايی ثبت كنند. آنچه كه در روزهاي گذشته در محل ستاد انتخابات وزارت كشور رخ داد نه تنها در صحنه جهاني كه حتي در تاريخ سياست داخلي ايران نيز اتفاقي عجيب و خاص بود. در ميان اعضاي فعلي دولت سيزدهم از رييس سازمان برنامه و بودجه و بنياد شهيد تا وزراي ارشاد، راه و شهرسازي و كار رسما نامنويسي كردند. رييس و نايب رييس مجلس دوزادهم كه تنها حدود يك هفته از انتخاب آنها ميگذرد پا به عرصه انتخابات گذاشتند و تعداد قابل توجهي از نمايندگان فعلي و ادوار مجلس نيز آنها را همراهي كردند. از اعضاي سابق دولتها و نهادهاي حاكميتي نيز تعداد پرشماري نامزد ثبتنام كردند و كار به جايي رسيد كه خبر عدم نامنويسي افراد مشهور خبري مهمتر از ثبت نام افراد وارد شده به صحنه بود. شكل گرفتن اين فهرست بلند بالا از نامزدها پيش از هرچيز به لزوم اصلاح برخي قوانين كشور در حوزه انتخابات منتهي ميشود. هرچند با اصلاحات صورت گرفته در سالهاي گذشته، لااقل راه براي ثبت نام بخش مهمي از افراد كه ورود به وزارت كشور را نوعي تفريح ميديدند بسته شده اما به نظر ميرسد كه شرايط سني، تحصيلاتي، تجربه كاري و برخي الزامات قانوني اعلام شده از سوي شوراي نگهبان نيز نتوانسته تعداد نامزدهاي نهايي را به شكلي تاثيرگذار محدود كند و اگر در دورههاي قبل افراد ناشناخته سوژه خبرها ميشدند، حالا افراد مشهور به اين عرصه ورود كردهاند. جداي از اين موضوع اما يك چالش مهم در فرايند نامنويسي در قالب دو سوال خود را نشان ميداد. نامزد ثبت نام كرده تحت حمايت چه گروه، تشكل يا حزبي قرار دارد و چه برنامهاي براي اداره كشور خواهد داشت؟ تقريبا اين سوال از هر نامزدي كه پرسيده شد، هيچ جواب مشخصي دريافت نشد و اين نشان ميدهد كه بسياري از افراد صرفا خواهان ورود به انتخابات هستند و اگر شوراي نگهبان آنها را تاييد صلاحيت كند، برنامههاي رسمي خود را پس از آن آغاز خواهند كرد. يعني براي اداره كشور در چهار سال آينده تنها به چند روز زمان نياز دارند و اين موضوع ترديدها درباره شايستگي و اهميت نقش اين افراد در انتخابات را با اما و اگر مواجه ميكند. از طرف ديگر، در بسياري از كشورها كه انتخابات سراسري براي رياست قوه مجريه برقرار ميكنند، اهميت اصلي نه به افراد كه به احزاب داده ميشود. يعني يك حزب بر اساس اصول كلان و برنامههاي طولانيمدت خود از مردم ميخواهد كه در انتخابات حاضر شوند و در نهايت به نامزد پيشنهادي حزب نه در چارچوب يك نگاه فردي كه در قالب يك برنامه كلان براي اداره كشور راي بدهند. همين موضوع باعث ميشود كه در نهايت تنها چند نامزد محدود و مشخص در عرصه انتخابات حضور داشته باشند و ساير افراد تاثيرگذار سياسي با حمايت يا عدم حمايت از آنها موضعگيري كنند. در ايران اما فراموش شدن نقش كليدي احزاب سبب شده كه افراد صرفا بر پايه سوابق سياسي و اجرايي خود نامزد شوند، در هنگام ورود به اين عرصه هيچ برنامه مشخص سياسي، اقتصادي و فرهنگي ارايه نكنند و پس از تاييد صلاحيت، احزاب از آنها دنباله روي كنند. چالشي طولانيمدت در سپهر سياسي ايران كه به نظر تا زماني راهي براي عبور از آن پيدا نشود، به جاي ارايه برنامه، صرفا اتوبوس نامزدها در هر انتخابات وارد شده و از آن خارج ميشوند.