رکود و سهم دولت در ایران
برنامه، مجموعه کارهایی برای رسیدن به هدفی خاص است. حال آنکه ما بعضا مجموعه کارهایی را انجام میدهیم و به هدف خاصی دست نمییابیم. حدود 60 سال است که برای پیشرفت برنامهریزی میکنیم و پیشرفتی که باید حاصل نمیشود و این نشان میدهد باید روش خود را عوض کنیم. برنامههای توسعه فعلی شامل دستورات و فرمانهایی است که معمولا هم کمتر قابلیت اجرا مییابند. برنامه باید شناخت دقیقی از وضعیت گذشته، حال و آینده بدهد.
برنامه، مجموعه کارهایی برای رسیدن به هدفی خاص است. حال آنکه ما بعضا مجموعه کارهایی را انجام میدهیم و به هدف خاصی دست نمییابیم. حدود 60 سال است که برای پیشرفت برنامهریزی میکنیم و پیشرفتی که باید حاصل نمیشود و این نشان میدهد باید روش خود را عوض کنیم. برنامههای توسعه فعلی شامل دستورات و فرمانهایی است که معمولا هم کمتر قابلیت اجرا مییابند. برنامه باید شناخت دقیقی از وضعیت گذشته، حال و آینده بدهد. باید بدانیم در چه وضعیتی قرار داریم و به چه سمتی حرکت میکنیم، ولی ما معمولا اینطور عمل نمیکنیم.
دولت میتواند با اولویت قرار دادن بخشهایی که در اقتصاد کشور دارای مزیت هستند، ورود کند و اجرای پروژههای مکمل را به بخش خصوصی واگذار کند و در زمان مقرر آنها را تحویل بگیرد. پروژهها باید به صورت بخشی و منطقهای مورد مطالعه قرار گیرند، سپس بهترین برنامهها متناسب با اولویتهای ملی و درآمد کشور انتخاب و اجرایی شوند. در گذشته پروژههایی برای مناطق کوچک ساخته شدند که به دلیل عدم امکانسنجی و تحقیق در سطح ملی، بلااستفاده مانده و اقتصاد کشور را دچار تورم کردند. سیستم بانکی معوقههای خود را که مربوط به بدهیهای دولت است دریافت نکرده از سویی دیگر این معوقهها مربوط به هزینههای بالایی است که دولت قبل ایجاد کرده و پرداخت آن نیز برای دولت یازدهم کار چندان راحتی نیست. بنابراین باید تلاش شود سیستم بانکی که نبض پولی اقتصاد را در دست دارد اصلاح شده و به حرکت درآید تا با افزایش منابع بانکی، این منابع به بخشهای کارای تولیدی برسد. از طرفی دست دولت بسته است و اگر برای پرداخت بدهیهایش مانند دولت قبل به بانک مرکزی رجوع کند باعث افزایش نقدینگی، بالارفتن تقاضا خواهد شد با این وجود نه تنها از رکود خارج نمیشویم، بلکه تورم نیز بار دیگر اضافه خواهد شد. تجربه 30 ساله هیچگاه نشان نداده که دولت میتواند از این طریق قیمتها را کنترل، بلکه این امر موجب ضربه به صنعت و تولید میشود و لازم است قیمت از طریق سیاستهای دیگری کنترل شود. بورس تنها حداکثر سه درصد از بخش فعالیتهای اقتصادی را تشکیل میدهد، بنابراین نمیتواند کمک تاثیرگذاری در رفع رکود کند. وضعیت رکودی فعلی بورس ناشی از رفع حباب بورسی طی سالهای اخیر بوده که این امر مثبت بوده و نشان میدهد قیمتها در بورس در حال واقعی شدن است. بالارفتن ارزش سهام نمیتواند در تولیدات واقعی اثری داشته باشد و به رفع رکود منجر شود.