حال بورس خوب میشود؟
این روزها ناامیدی در رفتار معاملهگران مشهود و روند معاملات بیش از پیش مصنوعی و خستهکننده شده است.
این روزها ناامیدی در رفتار معاملهگران مشهود و روند معاملات بیش از پیش مصنوعی و خستهکننده شده است. دو اقدام اخیر مدیر جدید نظارت بر بورسهای سازمان بورس و اوراق بهادار مبنی بر لغو عرضههای اولیه و سفارش فروش توسط بازارگردانها نیز تا حدودی فضا را بهتر کرده اما همه میدانیم این اقدامات سطحی نمیتواند برای زخم عمیقی که بازار سرمایه از تصمیمات و سیاستهای دولت برداشته، درمان باشد. لذا با وضعیت فعلی اینگونه اقدامات تنها مسکنی خواهد بود که زمینه را برای جراحی عمیق ایجاد میکند. در این مدت سازمان بورس و اوراق بهادار نیز در راستای حمایت از صنایع و البته حق سهامداران باید تمام تلاش خود را به عنوان یکی از مهمترین ارکان اقتصادی به کار گیرد، اما چنانچه راهکارهای فعلی بدون برنامه و توامان با اقداماتی برای حل مشکلی اصلی استفاده نشود اوضاع از همین که هست نیز بدتر خواهد شد، چراکه استفاده از چنین راهکارهایی آسیبها و عوارض خود را به دنبال دارد. برای مثال منع فروش بازارگردانها در برخی از تک نمادهایی که از لحاظ بنیادی چیزی در چنته و قیمتهایشان توجیهی ندارد تنها عاملی برای سوءاستفاده برخی از افراد خواهد بود و زمانی که شرایط به حالت قبل برگردد شاهد حباب بزرگی خواهیم بود که ترکیدن آن سرعت اصلاح را به مراتب افزایش خواهد داد. بگذریم به سراغ اصل مطلب برویم! این روزها عدم وجود چشمانداز مثبت در کنار برخی تصمیمات و سیاستهای نسنجیده دولت و بانک مرکزی، بازار سرمایه را بین زمین و هوا و در خلأ نااطمینانی گیر انداخته. در کنار این موارد فرسایشی شدن روند اصلاحی بازار که از اردیبهشت ماه سال جاری آغاز شده دیگر دل و دماغی برای کسی باقی نگذاشته. به عقیده ما اما اصلیترین چالش بازار افزایش نرخ بهره است. لازم است بدانید نرخ بهره از دیرباز تاکنون یکی از اصلیترین رقیبهای بازار سرمایه بوده و هست. به واقع تغییرات نرخ بهره بدون ریسک همواره روی کاهش یا افزایش میزان هرگونه سرمایهگذاری تاثیرگذار است.
حال این سرمایهگذاری چه در حوزه تولید باشد چه در حوزه مسکن و چه در دیگر بازارها. به بیان دیگر نرخ بهره بدون ریسک همانطور که از اسمش پیداست نشانگر میزان بازدهی است که شما بدون پذیرش هیچگونه ریسکی میتوانید دریافت کنید. لذا افزایش نرخ بهره به منزله افزایش ریسک انواع سرمایهگذاریها خواهد بود، آنهم نرخ بهرهای که با انتشار اوراق گواهی سپرده خاص به سطوح 34درصدی (موثر) رسیده است. از سوی دیگر نیز زمزمه افزایش نرخ تسهیلات تا محدوده 37 الی 40درصدی به گوش میخورد که امیدواریم واقعیت نداشته باشد اما کاملا طبیعی است زمانی که بانکها با نرخ 30درصدی جذب سپرده میکنند با نرخی بالاتر نیز تسهیلات پرداخت کنند که این به معنای افزایش هزینه تامین مالی بنگاهها برای تولید خواهد بود که نتیجهاش جز نابودی تولیدکننده یا گرانتر شدن کالاهای تولیدی و رشد نرخ تورم نخواهد بود. سوال اصلی اینجاست که چطور از بنگاهی که پس از پشتسر گذاشتن مشکلات بسیار نظیر تورم، استهلاک، قیمتگذاری دستوری و... در بهترین حالت به حاشیه سود 15 الی 20درصدی رسیده انتظار هزینه مالی بیش از 35درصد را دارید؟ پرواضح است که دیر یا زود چنین هزینه مالی سنگینی عاملی برای زمینگیر شدن صنایع خواهد شد. لذا بهتر نیست با کاهش نرخ بهره و تغییر رویه فعلی و سیاستهای غلطی که تاکنون برای بازار سرمایه به عنوان یکی از رکنهای تامین مالی اتخاذ کردید پولهای سرگردان در بانکها را به چرخه تولید بازگردانید؟ فقط کافی است با چند اقدام ساده و بدون نگاه ابزاری به بازار سرمایه موجبات رونق بازار را فراهم آورید و در زمان رونق به بازار عمق ببخشید.