![وزارتخانه های نفت و نیرو را منحل و وزارت انرژی را تاسیس کنید وزارتخانه های نفت و نیرو را منحل و وزارت انرژی را تاسیس کنید](/files/fa/news/1403/11/27/78926_407.jpg)
وزارتخانه های نفت و نیرو را منحل و وزارت انرژی را تاسیس کنید
بهتازگی خاموشیهای گسترده و البته برنامهریزینشده در تهران و برخی شهرهای دیگر کشور، بهویژه در پی موج سرما و کاهش دمای روزهای اخیر، به مجادلهای رسانهای و سیاسی بین دو وزارتخانه نفت و نیرو تبدیل شده است.
وزارت نیرو مدعی است ۸۳۲ میلیون مترمکعب گاز کمتر از سال گذشته به نیروگاهها تحویل شده است (کاهش ۶۴درصدی گازرسانی به نیروگاهها) و این کمبود منجر به خروج نیروگاهها از مدار و قطعی برق شده است. در مقابل وزارت نفت با ارائه آمارهایی اعلام کرده تحویل سوخت مایع (نفت گاز و مازوت) ۲۴ درصد افزایش یافته است. افزایش ۵۵درصدی تحویل نفت گاز نسبت به تعهدات داشته است و وزارت نفت مشکل اصلی را مدیریت ناکارآمد سبد سوخت نیروگاهها میداند.
به گزارش شرق، این تناقض آماری و اتهامزنی دوگانه، نهتنها اعتماد عمومی را خدشهدار کرده، بلکه نشان میدهد سیستم مدیریت انرژی ایران فاقد انسجام و برنامهریزی کلان است اما در ریشهیابی این بحران انرژی که یک اختلاف سیاسی را میتواند در کشور بنا بگذارد. شاید بهتر باشد که بگوییم نبود «وزارت انرژی» در ساختار حکمرانی یکی از مهمترین عوامل این ناهماهنگی باشد.
۱. هماهنگی در تأمین سوخت نیروگاهها بهویژه در فصل سرما مختل شود.
2. وضعیت مصرف سوخت نیروگاهی در کشور و تلفات شبکه، نابسامان باشد، به طوری که:
• سهم گاز در تولید برق: بیش از ۸۰ درصد از برق ایران با گاز طبیعی تولید میشود که این رقم بسیار بالاتر از میانگین جهانی (حدود ۲۳ درصد) است.
• بهرهوری نیروگاهها: راندمان نیروگاههای گازی بین 32 تا 35 درصد است، درحالیکه نیروگاههای سیکل ترکیبی (Combined Cycle) کلاس F و H به راندمان ۵۵، ۶۰ درصد میرسند.
• تلفات شبکه: تلفات انتقال و توزیع برق در ایران حدود ۱4 درصد است و میانگین جهانی فقط هفت درصد است.
3. مدیریت سبد سوخت (گاز، نفت گاز و مازوت) بدون برنامهریزی بلندمدت انجام شود. برای مثال، در تابستان ۱۴۰۳ فقط ۲۴ میلیون لیتر نفت کوره (بهجای ۴۰ میلیون لیتر برنامهریزیشده) مصرف شد که ذخایر سوخت مایع گازوئیل را برای زمستان کاهش داد و از طرفی وزارت نفت مستقر به صادرات گازوئیل پرداخت و حدود نیممیلیارد لیتر گازوئیل را بدون هیچ توجیه فنی و اقتصادی صادر کرد.
4. افزایش آلایندگی ناشی از مصرف مازوت در نیروگاهها که سلامت شهروندان را تهدید میکند.
از جمله راهکارهایی که میتوان برای وزارت نیرو قائل شد، اما تاکنون به دلیل ضعف ساختاری اجرائی نشده است:
۱. ارتقای فناوری نیروگاهها
• تبدیل نیروگاههای گازی به سیکل ترکیبی: افزایش راندمان از ۳۵ درصد به ۵۵ درصد و کاهش ۳۰درصدی مصرف گاز.
• نوسازی تجهیزات: جایگزینی توربینهای فرسوده با نمونههای روز دنیا مانند توربینهای کلاس H.
۲. کاهش تلفات شبکه
• بهبود زیرساخت انتقال: کاهش تلفات شبکه انتقال با استفاده از هادیهای پرظرفیت و افزایش سطح ولتاژ انتقال در کشور از 400 کیلوولت به 765 کیلوولت و همچنین حذف ولتاژ فوق توزیع 63 کیلوولت.
• استفاده از سیستمهای نظارت دیجیتال (Smart Grid): مدیریت دقیق بار شبکه.
۳. تنوعبخشی به سبد انرژی متناسب با شرایط شبکه انتقال کشور و نه تصورات رؤیای تحققناپذیر
• توسعه انرژیهای تجدیدپذیر: افزایش سهم خورشید و باد از یک درصد فعلی به ۱۰ درصد تا ۲۰۳۰ (مطابق برنامه کشورهای خلیج فارس).
• احیای نیروگاههای هستهای: تکمیل پروژههایی مانند بوشهر ۲ و ۳.
۴. مدیریت تقاضا و اصلاح الگوی مصرف
• تعرفهگذاری پلکانی: جریمه مصرفکنندگان پرمصرف و تشویق بهینهسازی.
• استانداردسازی لوازم برقی: الزام به استفاده از دستگاههای با برچسب انرژی A+.
• فروش گواهی صرفهجویی: به متقاضیان تأمین بار بهجای فروش گواهی ظرفیت تولید، گواهی آزادسازی ظرفیت مصرف فروخته شود.
۵. بهبود نگهداری نیروگاهها
• اجرای برنامههای Predictive Maintenance: استفاده از حسگرها و هوش مصنوعی برای پیشبینی خرابیها.
• کاهش زمان خاموشی نیروگاهها: افزایش ضریب دسترسی (Availability Factor) به ۹۰ درصد.
۶. استفاده از فناوریهای نوین
• نیروگاههای CHP تولید همزمان برق و گرما: افزایش راندمان تا ۸۰ درصد با استفاده از بازیابی حرارت تلفشده.
• ذخیرهسازی انرژی (BESS): کاهش نیاز به نیروگاههای پیکسوز.
۷. اصلاح قیمتگذاری گاز
• حذف تدریجی یارانه گاز نیروگاهی: ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاری در فناوریهای کممصرف.
• تعرفهگذاری مبتنیبر راندمان: پاداش به نیروگاههای با راندمان بالا.
با اجرای این راهکارها، وزارت نیرو میتواند مصرف گاز را تا ۲۰، ۳۰ درصد کاهش دهد و از نظر بهرهوری به سطح کشورهایی مانند ترکیه یا مالزی نزدیک شود. این اقدامات نهتنها وابستگی به گاز را کم میکند، بلکه انتشار کربن و هزینههای تولید برق را نیز کاهش میدهد.
اما درسآموخته ما از تجربه مشابه جهانی در راهحل یکپارچهسازی مدیریت و تمرکز در وزارت انرژی میگذرد.
کشورهایی مانند آلمان و چین با ایجاد وزارت انرژی، مدیریت منابع را متمرکز و از تعارض منافع جلوگیری کردهاند. براساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، یکپارچهسازی سیاستهای نفت، گاز، و برق در قالب یک نهاد واحد، تا ۳۰ درصد بهرهوری را افزایش میدهد و از هدررفت منابع جلوگیری میکند.
اما در کشور ما فقدان چنین نهادی موجب شده:
• ناترازی انرژی (اختلاف تولید و مصرف) به ۲۰ درصد برسد.
• مصرف غیرقانونی برق از سوی ماینرها (بیش از هزار مگاوات) تشدید شود.
• تأثیرات تغییرات اقلیمی (مانند امواج سرمایی) بدون برنامهریزی مشترک مدیریت شود.
پیشنهاد میشود برای حل این گرفتاریها، وزارت انرژی تشکیل شود و ساختار این وزارتخانه متشکل از سه بخش برق و نفت و گاز و البته باید سازمانهای کمفایده ساتبا و برق حرارتی در شرکت توانیر ادغام شوند.
برای خروج از این بنبست، تشکیل وزارت انرژی ضرورتی انکارناپذیر است. این وزارتخانه باید:
۱. ادغام وظایف نفت و نیرو را در دستور کار قرار دهد.
۲. برنامهریزی بلندمدت سبد سوخت با محوریت کاهش وابستگی به گاز در زمستان را اجرائی کند.
۳. سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر (خورشیدی، بادی) و هستهای را تسریع بخشد.
۴. شفافیت آمارها و پاسخگویی به مردم را تضمین کند.
باید تأکید کرد تاکنون وزارت نیرو گرفتار ساختارهای نادرست و قوانین شده است. این وزارتخانه نه سیاسی بوده، نه پروپاگاندای رسانهای داشته و نه منابع مالی هنگفتی داشته است.
این دعوای کنونی نفت و نیرو فقط نشانهای از یک بیماری ساختاری است. تا زمانی که مدیریت انرژی در ایران پراکنده و غیرمتمرکز باقی بماند، بحرانهایی مانند خاموشیهای زمستانی تکرار خواهند شد. تجربه جهانی و آمارهای داخلی هر دو گواه آن هستند که تشکیل وزارت انرژی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت ملی است.