4 سال است که با مفهوم مد آشنا شدهایم
ادامه از صفحه 6 بدون تردید در موضوع بازاریابی صنعت نساجی، مد یک ضرورت بهشمار میرود.
بله مد در این صنعت بسیار تعیینکننده است اما ما در سه چهار سال گذشته برای نخستینبار با مفاهیم مد آشنا شدیم و روند توسعه مد هم در ایران بهخاطر یکسری محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی تحقق پیدا نکرده و همچنان نتوانسته قدرت ارایه خدمات بهصنعت نساجی را بهوجود آورد. تا همین چند سال پیش حتی کسی فکر برگزاری شو یا همان نمایش لباس را هم نداشت و بهتازگی یکسری فعالیتها بهصورت محدود اجرا میشود. در دنیا چندین دهه است که مدلها و فعالان صنعت مد راهنمای صنایع نساجی و بهویژه پوشاک شدهاند.
به نظر شما چرا کارخانههای نساجی اقدام به ایجاد گروههای مد و طراحی پارچه و لباس نمیکنند؟
این یک سوال اساسی است که فکر میکنم پاسخ آن را تا اندازهیی در دو سوال پیش گفتم. بسیاری از کارخانههای ما در این صنعت مدیر- مالکی هستند و روشهای مدیریتی آنها نسبت به گذشته تغییری خاصی نکرده است. اما افرادی که به سمت مد و طراحی حتی قدم کوچکی برداشتهاند به خوبی تاثیر مستقیم آن را در رشد تولید و فروش و حتی سود بیشتر شاهد بودهاند. البته ناگفته نماند ما برای توسعه مد به لحاظ فرهنگی محدودیتهایی داریم که این محدودیتها نیز مانع توسعه صنعت مد در کشور شده است.
اجناس وارداتی به کشور حتی از کشورهایی مانند چین و تایلند و... نیز آنقدر متنوع اقدام به تولید کردهاند که گاه برخی افراد بدون توجه به کیفیت بهدلیل تنوع و زیبایی محصول اقدام بهخرید میکنند این در حالی است تولیدکنندههای داخلی حاضر به پذیرش ریسک برای افزایش تنوع در محصول نیستند و در حالی که بخشی از خطوط تولید آنها متوقف یا با نیمی از ظرفیت کار میکنند باز هم اقدام به تولید طرحهای جدید با تنوع بیشتر نمیکنند.
شما به محصولات چین و تایلند اشاره کردید اکنون بسیاری از محصولات نساجی و به ویژه پوشاک با آنکه تولید داخل هستند با برند چین و تایلند و کشورهای دیگر در فروشگاهها به فروش میرسند. حتی با تولیدکننده پارچه مصاحبه داشتم که میگفت پارچهیی که در کارخانه تولید میکند با عنوان یک برند چینی در اختیار توزیعکننده میگذارم و این پارچه هم به لحاظ کیفیت بالاتر از آن برند چینی است و هم قیمت آن ارزانتر است اما همان پارچه اگر به نام کارخانه به بازار عرضه شود خریداری ندارد.
بله در جریان هستم متاسفانه دیدگاه مردم نسبت به محصول تولید داخل خیلی مثبت نیست و از این رو تولیدکننده از برندهای خارجی برای فروش استفاده میکنند. این کار اقدامی نادرست است که از یک طرف تولیدکننده داخلی را از داشتن برند محروم میکند و از سوی دیگر اعتماد مصرفکننده داخلی نسبت به محصول وارداتی بیشتر میشود.
اما ما در صنعت نساجی به ویژه لباس و فرش ماشینی برندهای مطرح هم داریم که اتفاقا فروش خوبی هم دارند و هر سال تولید خود را افزایش میدهند.
این معجزه برند است که مدیران سنتی از آگاهی ندارند و این نیز یکی دیگر از مشکلات صنعت نساجی کشور است. صاحبان این صنعت روی برند سرمایهگذاری نکردهاند اماکسانی که با هوشمندی به برند اعتقاد داشتهاند حتی در بحران اقتصادی هم از فروش آنها کاسته نشد. شما در سوال قبلی به موضوع قیمت ارزان هم اشاره کردید؛ من دوست دارم در اینباره هم توضیح بدهم.
البته قیمت تمام شده در کل صنعت ایران بالاست و یک چالش ساختاری بهشمار میرود.
درست است قیمت تمام شده صنعت نساجی شاید حتی از قیمت سایر تولیدات هم بیشتر باشد. صنعت نساجی صنعتی است که سطح اشتغال بسیار بالایی دارد و نیروی انسانی بیشتر، هزینه این صنعت را افزایش داده است؛ این در حالی است که حاشیه سود این صنعت برای تولیدکنندگان ناچیز است. با این اوصاف تولیدکنندگان خیلی به سوی کاهش قیمت تمام شده با تغییر ساختار مدیریتی و اجرای مدیریت انرژی تلاش زیادی نداشتهاند حتی طرح سام (سامانه ارتقا مدیریت) که در دولت گذشته با هدف حمایت از صنایع انرژی بر تدوین شده بود آنچنان که انتظار میرفت صنایع نساجی نتوانستند از آن بهره مند شوند اما واحدهای معدودی که این طرح را اجرا کردند به صراحت از کاهش هزینهها و بهبود روند تولید سخن میگویند.
خاطرم هست یکی از تولیدکنندگان پارچه فاستونی در اصفهان که کارخانه بزرگی هم داشت و این طرح در آنجا به اجرا درآمده بود به صراحت از کاهش 5درصدی هزینهها در کارخانه خود صحبت میکرد و مدعی بود برای صنعتی که زیر 15درصد سود به دست میآورد 5 درصد عدد
بزرگی است.
واقعیت هم همین است اگر رویکردهای مدیریتی در صنایع نساجی تغییر کند هم قیمت تمام شده کاهش خواهد یافت و هم سیستم بازاریابی و فروش اصلاح میشود. البته درباره قیمت تمام شده باید به نکته دیگری هم اشاره کنم و آن قیمت محصولات وارداتی است که اگر نحوه ورود آن را نادیده بگیریم یک بررسی ساده نشان میدهد به غیر تنوع، محصول وارداتی مزیت قیمتی هم دارد.
یعنی حتی اگر از مبادی قانونی هم وارد شود باز هم مزیت قیمتی دارد؟
معتقدم حتی با تعرفه گمرکی هم برخی از محصولات وارداتی باز قدرت رقابت دارند البته اگر هم این تعرفه قیمت آنها را افزایش دهد این افزایش در برابر قیمت محصول داخلی همچنان قدرت رقابت دارد.
چرا محصول وارداتی تا این اندازه ارزانقیمت است؟
پاسخ آن در موضوع چگونگی عرضه محصولات نساجی به بازار نهفته است. بسیاری از محصولات نساجی فصل فروش دارند و مطابق با نیاز فصل تولید میشوند. درخارج از کشور کالایی که در ابتدای فصل تولید میشود قیمت بالایی دارد اما همان کالا با گذشت زمان و در ادامه آن فصل هر چقدر به پایان نزدیک میشویم قیمت آن هم کاهش مییابد. این رفتار فروش در ایران وجود ندارد و اگر هم برخی فروشندگان اقدام به کاهش قیمت در پایان فصل میکنند از سرناچاری است. اینکه محصول در طول فصل فروش قیمت کاهشی داشته باشد بدون تردید مشتری زیادی را به مرور جذب خواهد کرد. شاید مشاهده کرده باشید این روش فروش در ایران فقط برای کالاهای وارداتی اجرا میشود و چون فروشنده نیز وقتی در طول ماه محصولی را وارد کرده آن را با قیمتی کمتر از ابتدای فصل خریداری کرده است. بنابراین میبینید که محصول وارداتی با این روش از مزیت رقابتی برخوردار میشود و فروشندگان نیز بیشتر روی این نوع کالاهای وارداتی تبلیغ میکنند.
این یعنی تولیدکنندگان خارجی حتی محصول خود را درکشور دیگر نیز حمایت میکنند.
تردید نداشته باشید که آنها روی روشهای فروش بسیار مطالعه دارند و ساختار فروش و نحوه قیمتگذاری آنها قابل مقایسه با تولیدکننده ایرانی نیست.
یکی از تولیدکنندگان پارچه میگفت ما اصلا از بازار پوشاک خبر نداریم فقط یک واسطه از ما خرید میکند و گاهی حتی نمیدانیم محصول تولیدی ما در کدام شهر به فروش رسیده است.
بله این درد مشترک بیشتر کسانی است که در تولید پوشاک و پارچه فعالیت دارند و از یک ایراد ساختاری در سیستم توزیع و فروش ناشی میشود.
با وجود این مطلب که خود شما نیز به آن اشاره داشتید هنوز هم معتقدید که این صنعت مافیا ندارد؟
بله همچنان معتقدم این صنعت مافیا ندارد و مافیا یک بهانه است تا بسیاری تولیدکنندگان ضعفهای مدیریتی خود را بپوشانند. ساختار توزیع صنعت نساجی در ایران بسیار قدیمی و سنتی است و افراد فعال در این بازار با قدرت مالی و سابقه طولانی که دارند، نبض بازار را به دست گرفتهاند و شاید تا اندازهیی حتی انحصار هم به وجود آوردهاند. قدرت گرفتن واسطهها به جای آنکه موجب شود تا تولیدکننده خود بازار را مدیریت کند باعث قطع دست تولیدکننده شده است. این نوع ساختار فروش خود عاملی برای کاهش سود تولیدکننده از یک سو و انحصارطلبی توزیعکننده از سوی دیگر شده است.
راهکار برونرفت از این چالش را در چه میدانید؟
در تمام دنیا خود تولیدکنندگان در مدیریت بازار نقش دارند و به شیوههای مختلف محصول خود را به دست مصرفکننده میرسانند. ایجاد واحد بازاریابی و فروش درکارخانهها، اقدام برای ایجاد فروشگاهها و محلهای عرضه به صورت مستقیم یا در قالب اعطای نمایندگی به افراد با تجربه در فروش، ایجاد واحد تحقیقات بازار و ارتباط با مصرفکننده نهایی بخشی از اقداماتی است که باید تولیدکنندگان برای آن گام بردارند و البته برندسازی نیز میتواند قدرت بازاریابی و فروش شرکتها را افزایش دهد و مانع از انحصارطلبی یک عده شود.
ولی ساختار توزیع پوشاک و پارچه آن هم در بخش عمده فروشی آنقدر قدیمی است که حتی برخی از آنها به صورت موروثی فعالیت خود را ادامه دادهاند و این یعنی نفوذ به این بازار و ایجاد یک شبکه جدید آسان نیست.
بله آسان نیست اما اگر تولیدکننده نتواند خودش بازار را مدیریت و روی فروش سرمایهگذاری کند همیشه از سود بالای این صنعت محروم خواهد شد و منفعت اصلی را واسطهها که سرمایهگذاری خاصی هم نداشتهاند، میبرند. مشکل نقدینگی کارخانههای نساجی نیز تنها با مدیریت بازار به وسیله خودشان برطرف میشود.
شما هم اعتقاد دارید که صنعت نساجی حاشیه سود بالایی دارد؟
بله این صنعت حاشیه سود بسیار بالایی دارد اما تولیدکنندگان از این حاشیه سود محروم هستند. این صنعت سطح اشتغالزایی بسیار بالایی نیز دارد. این صنعت به ویژه در محصول نهایی مانند پارچه و لباس ارزش افزوده بسیار بالایی دارد که میتواند فعالان صنعتی آن را از تسهیلات بانکی بینیاز کند اما مستلزم ایجاد شبکه فروش به وسیله تولیدکنندگان است.
با این اوصاف این صنعت در شرایط فعلی برای سرمایهگذاری وضعیت مساعدی ندارد؟
بر چه اساسی این صنعت را فاقد توجیه اقتصادی برای سرمایهگذاری میدانید؟
بر اساس اینکه قیمت تمام شده این صنعت بسیار بالاست؛ واردات آن غیرقابل کنترل است و شبکه فروش آن نیز محصور است و از سوی دیگر نیروی انسانی زیادی را باید استخدام کرد که مشکلات زیادی را در بخش پرسنلی و بیمه و قانون کار ایجاد میکند.
تمام مواردی که درباره ویژگیهای این صنعت اشاره کردید، واقعیت دارد اما همانطور که اشاره داشتم این صنعت حاشیه سود بالایی دارد و از آن مهمتر یک بازار 75 میلیونی برای آن وجود دارد که اگر با مطالعه به آن ورود پیدا کند فرصت برای درآمدزایی فراوان است. اگر کسی برای نخستینبار در این صنعت سرمایهگذاری کند با راهکارهایی که گفته شد میتواند پایهگذار روشی جدید در مدیریت نساجی باشد و حتی خود را به عنوان یک الگو در این صنعت معرفی کند و عامل ترغیب بسیاری از سرمایهگذاران دیگر شود.
یعنی شما با وجود دشواریهایی که در این صنعت شاهد هستید به سرمایهگذاران پیشنهاد میدهید در این صنعت وارد شوند؟
بله چون به عنوان یکی از کارشناسان و مدیران با تجربه در این صنعت اعتقاد دارم با وجود بازار بکر و متنوع، سرمایهگذارانی که با ایدهیی جدید به آن ورود پیدا میکنند بدون تردید خیلی زود به سود میرسند البته صنعت نساجی نیاز به سرمایه و برنامه بلندمدت دارد و هرگز با هدف کسب سود کوتاهمدت و زیاد نباید به آن وارد شد.
موافق هستید برای ادامه، وضعیت تولید و آمارهای این صنعت را تشریح کنید؟
موافقم و شاید بهتر باشد کمی با آمار وضعیت این صنعت را تشریح کنیم. طبق آخرین برآوردها صنعت نساجی نزدیک به 9800واحد تولیدی در سراسر کشور دارد که 90درصد از آنها تحت مدیریت بخش خصوصی قرار دارند. این تعداد واحد اشتغالی بالغ بر 288هزار نفر حاصل آورده است. تعداد 2000واحد از آماری که اعلام شد واحدهای دوزندگی کشور هستند. درمجموع این تعداد واحد سهمی 11درصدی از کل صنعت کشور و سهمی 12درصدی از کل اشتغال صنعت را به خود اختصاص داده است. کل سرمایهگذاری این صنعت نیز 77هزارمیلیارد ریال است. در سال92 ارزش صادرات این بخش بدون احتساب فرش دستباف و ماشینی 953میلیوندلار بوده است.
کدام بخش یا محصول بیشترین حجم تولید و اشتغال این صنعت را به خود اختصاص داده است؟
بهطور دقیق نمیتوانم اظهارنظر آماری داشته باشم اما ریسندگی سیستم پنبهیی و الیاف مصنوعی بیشترین تعداد و حجم تولید را در این صنعت دارد.
کدام یک از بخشهای این صنعت بهلحاظ ماشینآلات و تکنولوژی بهروز هستند؟
به نظرم تولیدکنندگان پارچه فاستونی بهلحاظ تکنولوژی بهروز هستند البته وقتی کلمه بهروز را بهکار میبریم بهمعنای بهکارگیری آخرین ماشینآلات تولیدی در دنیا نیست بلکه ماشینآلات مناسب و باکیفیت که قدرت رقابتی با کشورهای مشابه را داشته باشند را در اختیار دارند.
وضعیت واردات ماشینآلات در این صنعت در سالهای اخیر چگونه بوده است؟
وضعیت واردات ماشینآلات در این چند سال اخیر روند نزولی داشته است که به نظرم بیشتر از عدم تاسیس کارخانههای جدید ناشی میشود. بهطور میانگین در سالهای 88 و 89 کل واردات ماشینآلات صنعت نساجی 400 تا 450میلیوندلار بوده که در سالهای 90، 91 و 92 به 250 تا 260میلیوندلار کاهش یافته است.
این کاهش واردات ماشینآلات موجب کاهش کیفیت در صنعت نساجی نمیشود؟
نه، عدم واردات ماشینآلات همانطور که اشاره کردم ناشی از کاهش ایجاد کارخانههای جدید بوده است. ماشینآلات که هر سال مدل جدیدی از آنها به بازار عرضه میشود حتما تکنولوژی جدید ارایه نمیدهند بلکه سرعت تولید در این ماشینها افزایش مییابد و بدونتردید سرعت بالا از قیمت تمامشده محصول تولیدی میکاهد. بهطور معمول هر پنج یا حتی 10سال یک تکنولوژی جدید برای عرضه به بازار ماشینآلات نساجی تولید میشود.
بهلحاظ کیفیت محصول جایگاه صنعت نساجی ایران را در دنیا چگونه ارزیابی میکنید؟
بهجرات میتوانم بگویم صنعت نساجی ما بهلحاظ کیفیت فاصله زیادی با رقبای جهانی خود ندارد و شاید 60 تا 65درصد از محصولات این صنعت قدرت رقابت با برندهای خارجی را دارند در فرش ماشینی ایندرصد کیفیت بالاتر هم هست. اما تفاوت در قیمت تمامشده است که موجب کاهش قدرت رقابتی ما میشود. حتی باید بگویم در محصول نخ ما قدرت رقابت با محصولات کشورهای صاحبصنعتی مانند هند را داریم.
یکی از مشکلات صاحبان صنعت نساجی، تامین مواد اولیه و قیمتگذاری پتروشیمیهاست در این زمینه چاره کار چیست؟
در شرایط کنونی با مذاکراتی که بین پتروشیمیها و اتحادیههای نساجی انجام گرفت تا اندازهیی آرامش به هر دو صنف بازگشته است. ما بهطور کلی در صنعت نساجی دو ماده پلیپروپیلن و چیپس پلیاستر را ازطریق واردات یا پتروشیمیها تامین میکنیم. بیشتر چالش مربوط به قیمتگذاری این مواد بهدلیل محاسبه با ارز آزاد یا دولتی بوده است اما در این مدت اخیر هیچ شکایتی نداشتهایم.
این دو ماده را پتروشیمیها میتوانند تامین کنند یا ناگزیر به واردات هم هستیم؟
نوع تولید و میزان مصرف برای صنعت نساجی را داخل کشور میتواند تامین کند اما شاید کمتر از 10درصد در شرایط کنونی ازطریق واردات تامین میشود.
اکنون نیازهای وارداتی صنایع نساجی شامل چه محصولاتی است؟
الیاف پنبه، الیاف مصنوعی، آکریلیک، پشم، ویسکوز، الیاف پلیاستر و پارچه که البته تمام این موارد در کشور تولید میشود اما بهاندازه نیاز صنعت نساجی نیست. این را هم باید بگویم که در سالهای اخیر در تولید نخ عملکرد قابلقبولی داشتهایم و اکنون هر سال نزدیک به 180هزار تن نخهای پنبهیی و الیاف مصنوعی تولید داریم.
میزان واردات این محصولات را نیز اعلام میکنید؟
بله، واردات مواد اولیه (الیافها) از 250هزار تن در سال89 به 220هزار تن در سال92 کاهش یافته است. مواد واسطهیی (نخها) از 155هزار تن در سال89 به 163هزار تن در سال92 افزایش داشته و مواد نهایی نیز از 142هزار تن در سال89 به 144هزار تن در سال92 افزایش یافته است. بهطور کلی باید بگویم روند وارداتی این مواد برای سالهای بعد کاهشی خواهد بود.
وضعیت جذب سرمایهگذاری خارجی در صنعت نساجی چگونه است؟
سرمایهگذاری خارجی یکی از ضرورتهای صنعت نساجی است اما در شرایط کنونی فقط باتوجه به اهمیت و ارزشافزوده برای پوشاک و چادر در حال رایزنی جهت جذب سرمایهگذار خارجی هستیم. مهمترین سرمایهگذاریهای خارجی که در حال فعالیت هستند که شامل یک کارخانه در سمنان و دو کارخانه در تبریز است که هر سه مورد نیز روند روبهرشد خوبی را دنبال میکنند.
کمی هم درباره تولید چادر مشکی و حاشیههایی که پیرامون آن بهوجود آمده است، توضیح دهید.
چادر مشکی همیشه از زمانیکه بهخاطر دارم جزو اولویتهای سرمایهگذاری کشور بوده است. پیش از این نیز یکی دو کارخانه در ایران اقدام به سرمایهگذاری در این زمینه کرده بودند اما موفق به تولید انبوه و تامین نیاز داخل نشدند. اکنون کارخانه حجاب در حال واردات ماشینآلات از کشوه کرهجنوبی است و وزارتخانه نیز از آن حمایت میکند.
چرا با وجود آنکه 35سال از انقلاب میگذرد و بزرگترین بازار این محصول را هم در اختیار داشتهایم هرگز در تولید آن موفق نبودهایم؟
بهنظرم هر بار یک اتفاق مانع از تولید این محصول شده است البته از یکسو نگاه فرهنگی به این محصول در مجلس وجود دارد که عوارض گمرکی آن در سال85 از 70درصد به 20درصد و در دولت جاری هم به 10درصد کاهش یافته است و از سوی دیگر تولیدکننده داخلی هم تمایل آنچنانی برای تولید این محصول نداشته است و شاید نسبت به آینده این محصول تردید وجود دارد که مبادا بهمرور زمان شاید پوشش خانمها تغییر کند البته هیچوقت آسیبشناسی در این باره صورت نگرفته است ولی اعتقادی به وجود مافیا هم در واردات آن ندارم. امیدوارم کارخانه حجاب شهرکرد که وابسته به بنیادمستضعفان است بتواند اینبار طلسم تولید این محصول بهصورت انبوه را بشکند. ناگفته نماند که اکنون نیز یکی دو کارخانه به اندازه 1.5 تا 2میلیون متر پارچه چادری مشکی در ایران تولید میکنند ولی اصلا با تقاضا 50میلیون متری بازار تطابق ندارد.
خانم نصرالهی بهعنوان آخرین سوال آیا آماری از سرمایه در گردش صنعت نساجی ایران در اختیار دارید؟
سرمایه در گردش صنعت نساجی را هیچ نهادی مانند بانک مرکزی و مرکز آمار محاسبه نمیکند اما آنچه بر اساس آمارهای این دو نهاد و بهوسیله دفتر صنایع نساجی و پوشاک محاسبه شده، نشان میدهد در سال91 سرمایه در گردش این صنعت برابر سههزارمیلیاردتومان بوده است. در همین سال ارزش تولید بر اساس آمار بانک مرکزی برابر 10هزارمیلیاردتومان و ارزشافزوده این صنعت نیز در همان سال و براساس آمار بانک مرکزی 3700میلیارد تومان بوده است. ارزش دادهها نیز در این صنعت 36هزارمیلیارد ریال با نسبت 7درصد نسبت به کل صنعت کشور و ارزش ستاندهها نیز 54هزارمیلیارد ریال با نسبت سهدرصد نسبت به کل صنعت کشور بوده است.