کاهش قیمت نفت پیامد اساسی چالش ایران و عربستان
گروه انرژی نادی صبوری
بازار نفت در ترس؛ واهمه و سردرگمی است. این مهمترین نتیجهیی است که از رصد نوسانات قیمت نفت در چند روز پس از تنش میان ایران و عربستان و قطع رابطه دیپلماتیک این دو کشور از سوی عربستان گرفته میشود. رسانههای مختلف جهان نیز در این روزها تحلیل خود را از این وضعیت منتشر کردهاند. فایننشال تایمز مینویسد: «بازار نفت از مسابقه وهمناک میان ایران و عربستان ترسیده است». به همین واسطه است درحالی که نخستین واکنش طلای سیاه به این ماجرا افزایش چند درصدی قیمت بود در ادامه این روند تغییر کرده و بهای نفت دوباره با کاهش مواجه شد. نشریه د ویک در گزارشی مینویسد: «نوسان شدید قیمت نفت به واسطه زیر سوال رفتن خاورمیانه به عنوان منبع اصلی تامین نفت رخ داده است». اما یکی از جامعترین تحلیلها از سوی سیانان مانی نوشته شده است؛ این خبرگزاری در گزارشی با اشاره به اینکه اغلب افراد میدانند که «جنگی نظامی» میان ایران و عربستان در نخواهد گرفت؛ مهمترین نتیجه قطع رابطه دیپلماتیک عربستان و به تبع آن 5 کشور عربی دیگر حاشیه خلیج فارس با ایران را «از دست رفتن احتمال اجماع اوپک بر سر کاهش تولید» دانسته است. نتیجهیی که روزنامه تعادل نیز در
گزارش روز دوشنبه خود آن را به تمام و کمال مورد بررسی قرارداده بود.
درحالی که اغلب فعالان اقتصادی به دنبال یافتن نتیجه تغییر شکل رابطه میان ایران و عربستان به عنوان دو قدرت اصلی اوپک بر بازار نفت و ماهیت این سازمان هستند؛ روز گذشته مهدی عسلی، مدیرکل امور اوپک وزارت نفت که میتوان موضع او را موضع این وزارتخانه تلقی کرد در گفتوگو با شانا تاثیر این مساله بر بازار نفت را «کوتاهمدت» تلقی کرده و به نوعی سعی در بیاهمیت نشان دادن این قطع ارتباط بر بازار نفت داشته است.
ایران و عربستان 400میلیارد بشکه از نفت خام دنیا را در خود جای دادهاند و همین مساله شدت اهمیت ارتباط میان این دو کشور بر بازار را نشان میدهد؛ سیانان مانی در این باره مینویسد: «ایران و عربستان به تنگه هرمز نزدیک هستند. تنگهیی که مهمترین نقطه انسدادی در بازار نفت تلقی شده و براساس گزارش اداره اطلاعات انرژی امریکا، روزانه 17میلیون بشکه نفت خام از آن درحال جابهجایی است.»
به همین واسطه است که فیدل گیت، یکی از تحلیلگران بازار نفت میگوید: «جهان هیچگاه از پس اختلال عرضه نفت در تنگه هرمز بر نخواهد آمد». سیانان مانی در ادامه اما این پرسش را طرح میکند که چرا با وجود چنین سطحی از اهمیت، معاملهگران نفتی در روزهای اخیر نگرانی چندانی را از اختلال عرضه نفت در این منطقه نشان نمیدهند و بازار بیش از هر چیز درگیر سردرگمی است.
پاسخ این رسانه عدم محتمل بودن جنگ میان ایران و عربستان است؛ احتمالی که در صورت قوت میتوانست قیمت نفت را بالا ببرد اما اکنون مسیر بازار نفت به گونهیی دیگر پیش میرود.
از اواسط ژوئن سال 2014 بازار نفت با افت شدید قیمت مواجه شد به گونهیی که این روزها بهای طلای سیاه به حدود 70درصد بهای این کالا در اوایل سال 2014 رسیده است؛ تاکنون تحلیلهای مختلفی درباره چرایی به وجود آمدن چنین وضعیتی منتشر شده است اما عینی و منطقیترین دلیل «وجود مازاد عرضه شدید» در بازار نفت است. در کنار این استدلال از همان ابتدای این موج کاهشی تحلیلهایی با سمت و سوی سیاسی نیز مطرح میشد؛ از تبانی عربستان و امریکا برای تحت فشار گذاشتن ایران گرفته تا اتحاد عربستان و یارانش در خلیج فارس برای کاهش سطح درآمدهای دیگر کشورهای تولیدکننده نفت.
تمام این استدلالها در کنار یکدیگر سبب شدند تا در یک سال و چند ماه گذشته؛ اعضای اوپک به اجماعی برای کاهش تولید نفت خام دست پیدا نکنند. بررسیهای «تعادل» از گزارشهای ماهانه اوپک در این مدت نیز نشان میداد که بسیاری از اعضای اوپک ازجمله عربستان نه تنها برای کاهش سطح تولید اقدامی نکرده بلکه در موقعیتهای به خصوص؛ تولید خود را در سطوحی قابل توجه ازجمله 400هزار بشکهیی افزایش دادند. موقعیتهایی که یکی از آنها مثبت شدن فضای مذاکرات میان ایران و 1+5 و جدیتر شدن احتمال افزایش تولید نفت ایران در فضای پساتحریم بود؛ در چنین شرایطی به طور قطع تنها حالتی که امکان قانع شدن اوپکیها به کاهش تولید و باز کردن فضا برای بازگشت ایران بدون آسیب دیدن قیمتها را پیش میآورد؛ مثبت شدن فضای تعاملات میان کشورهای عضو بود، احتمالی که حالا بیش از همیشه تیره و تار شده و مهمترین نتیجه آن برای بازار «کاهش بیش از پیش» قیمتها خواهد بود.
سیانان مانی در این باره مینویسد: «بسیاری از تحلیلگران معتقدند که کشمکش میان ایران و عربستان صرفا احتمال اجماع این دو کشور در اوپک را کاهش خواهد داد. اکنون این دو کشور هیچ نشانهیی از حمایت برای بالا بردن قیمت نفت نشان نمیدهند در نتیجه بهای طلای سیاه از این نیز پایینتر خواهد رفت»
البته در میان تحلیلگران نفتی همواره این شائبه نیز وجود دارد که کشورهای مصرفکننده نفت خام به دنبال قیمتهای پایین بوده و سعی در هدایت بازار به این سمت و سو دارند؛ یکی از راههای این هدایت نیز جهتدهی به افکار عمومی با رسانههاست. به نوعی برخی اعتقاد دارند موج تحلیلهای منتشر شده در روزهای اخیر در رسانههای بینالمللی به سبب فروکاستن هیجان معاملهگران که امکان بالا بردن بهای نفت را دارد صورت گرفته است؛ اما فارغ از تایید یا تکذیب این نوع از باورها این نکته که بازار نفت اکنون با فاکتورهای مبهم فراوانی روبهرو بوده و چالش میان ایران و عربستان بر این فاکتورها خواهد افزود، نکتهیی غیرقابل انکار است.
بازار طلای سیاه سال 2016 را درحالی آغاز میکند که هیچ یک از معاملهگران و تحلیلگران افقی روشن و مثبت را برای آن در سال پیش رو نمیبینند. در همین زمینه نتایج یک نظرسنجی که توسط رویترز انجام شده و ایسنا آن را ترجمه کرده است، نشان میدهد تحلیلگران بر این باور هستند که با وجود کنار رفتن احتمالی تولیدکنندگان غیراوپک، این مساله که رشد تقاضا بتواند عرضه درحال افزایش ایران و عراق را جذب کند، بعید به نظر رسیده و در نتیجه آن افقی برای افزایش قیمت نفت در سال 2016 وجود ندارد.
این دیدگاه تحلیلگران که رشد تقاضا توانایی جذب تولید ایران و عراق را ندارد تا حدودی استدلال مهدی عسلی در زمینه عدم تاثیر تنش میان ایران و عربستان بر هدف ایران برای افزایش تولید را زیر سوال میبرد چراکه درحالی که مدیرکل امور اوپک وزارت نفت با بیان اینکه «ایران بارها اعلام کرده که بلافاصله پس از لغو تحریمها ٥٠٠هزار بشکه به تولید نفت خود میافزاید و در فاصله کمتری این میزان را به یک میلیون بشکه در روز خواهد رساند» نیاز به تعامل ایران با اوپکیها برای افزایش تولید را رد کرده است؛ نظرسنجی رویترز همچنین جملهیی که عسلی خود در این گفتوگو درباره «لزوم کاهش تولید بعضی از اوپکیها» بیان کرده، نشان میدهد بدون این تعامل شاید ایران بتواند نفت خود را با بازاریابی روانه بازار کند اما مهمترین نتیجه آن کاهش سطح قیمتها به پایینتر از حد فعلی خواهد بود. اکنون در هم تنیدگی و اوضاع پیچیده بازار سبب میشود که پیشبینی آینده به امری بسیار دشوار تبدیل شود؛ اگر آن طور که مهدی عسلی مدعی شده است«نفت» برای عربستان مسالهیی هویتی بوده و این کشور با هر قیمتی هویتش را حفظ خواهد کرد، محقق شود باید دید سعودیها برای حفظ هویت خود چه چیزهایی را قربانی خواهند کرد.