قراردادهایی که ضمانت اجرایی میخواهند
موج نخستین سری قراردادهای تجاری پسابرجام همزمان با سفر ریاست محترم جمهور به ایتالیا و فرانسه به اقتصاد ایران رسید. تفاهمات با ارزشی در حوزه بیمه صادراتی اروپا، خرید هواپیما و فروش نفت در کنار میلیاردها دلار قراردادهای مختلف تجسم عملیاتی شدن برجام و لمس عملی نتایج دیپلماسی مذاکره برای اقتصاد کشور است. در این بین قرارداد بازگشت پژو به بازار خودرو کشور هم در حضور روسای جمهور دو کشور امضا شد. ذکر مطالبی مانند صادرات 30درصدی یا عمق ساخت داخل 40درصدی در شروع فعالیت، در کنار سرمایهگذاری 400 میلیون یورویی مشترک ایران خودرو و پژو و ارائه محصولات نسبتا جدید به بازار ایران رئوس مطالب رسانهیی این قرارداد بود. فارغ از نتایج مثبت کوتاهمدت این قرارداد بر سهام ایران خودرو با تاکید بر سرمایهگذاری مستقیم خارجی و صادرات، در درازمدت حسن اجرای تعهدات طرف خارجی تنها به نگرش و عملکرد دولت بر مدیریت بازار خودرو کشور
برمیگردد.
این برای نخستین بار نیست که صنعت خودرو کشور سرمایه خارجی جذب میکند، صنعت خودروسازی از قبل از انقلاب در مجموعههای قطعهسازی تجربه شراکت داشته است که بسیاری از آنها تا قبل از تحریمهای اخیر ادامه داشتند. شاید قدیمیترین آن مربوط به ساخت موتورهای بنز در ایران در قالب شرکت مشترک ایدم باشد. رنو در پروژه پلتفرم مشترک سرمایه قابل توجهیی به کشور وارد کرد و هم خط رنگ را با سرمایه خود به سایپا دیزل اعطا کرد. موضوع صادرات هم تقریبا در تمام قراردادهای خودروسازی در بعد از انقلاب لحاظ شده است. هرچند حتی در مواردی که سرمایهگذاری هم صورت گرفت، معمولا عملیاتی نشد. پروژه محصول مشترک پژو و ایران خودرو یا همان پژو 206 صندوقدار از معدود تجربیات صادراتی نسبتا موفق به حساب میآید. صادراتی که در شبکه فروش پژو اتفاق افتاد و حتی منجر به ورود به بازارهای اروپایی شد. عمق ساخت داخل هم در تمام قراردادهای بعد از انقلاب به عنوان پیششرط لحاظ شده است و تا حد زیادی گسترش قطعهسازی در کشور مدیون این نگرش در قراردادهای کلان است. اما متاسفانه معمولا مواد قراردادی که برای تفاهم
روی آنها روزها و هفتهها مذاکره صورت گرفته بود، تماما اجرا نشدند. حال این پرسش پیش میآید که برای اجرایی شدن مفاد قراردادهای جدید چه ضمانتی وجود دارد؟
این پرسش عمدتا در خصوص موضوع صادرات پررنگتر است. بحث سرمایهگذاری مشترک، طبعا میتواند پیششرط ورود به بازار باشد هرچند که پژو پیشاپیش بدون سرمایهگذاری محصول قدیمی خود را که در زمان تحریمها متوقف کرده را از سر گرفته است ولی ورود محصولات جدید منوط به اجرای قرارداد اخیر شده است. البته این سرمایهگذاری زمانی رنگ واقعیت خواهد گرفت که پتانسیل حجم تولید محصولات جدید بتواند در حدی باشد که سرمایهگذاری را توجیه اقتصادی کند. ساخت داخل هم با دیوار تعرفه قابل تنظیم است. درصورتی که تعرفه سی کی دی افزایش یابد، پژو ناگزیر خواهد بود در ساخت داخل کردن قطعات بکوشد وگرنه سهمی از بازار نخواهد داشت.
اما صادرات تاکنون در قراردادهای خودرویی چندان موفق نبوده است. در واقع جز در قرارداد محصول مشترک ذکر شده که پژو جایگزین تولیدی غیر از ایران خودرو برای تامین نداشت، صادرات مهمی از شرکتهای ایرانی اتفاق نیفتاده است. این اصرار بر عدم صادرات ریشههای مختلفی دارد.
کیفیت پایینتر محصول ساخت ایران عمده بهانه شرکتهای مادر بوده است. ولی واقعیت این عدم تمایل خصوصا در مورد شرکت پژو در موارد دیگر میتوان جست. تولید خودرو در کشور عمدتا با نگرش کنترل دولتی بازار مصرف، تنها به لطف تعرفه اقتصادی است. این موضوع سبب شده است شرکای خارجی با ابزار تولید داخل از دیوار بلند تعرفه سوءاستفاده کنند. بسیاری از این شرکتها همین مدلها را در کشورهای دیگر تولید میکنند لذا تقاضای مازادی ندارند که بخواهند از ایران به آن
پاسخ بدهند.
برای رفع این مشکل، میتوان قراردادها را به سمت تمرکز تولید انحصاری محصولات برای عرضه در کل شبکه فروش شریک خارجی سوق داد. یعنی یک یا چند محصول منحصرا در ایران تولید و به شبکه فروش تزریق شود و سایر محصولات متناسب با حجم صادرات وارد شوند. جهت افزایش انگیزه برای صادارت بحث بالانس ارزی واردات و صادرات خودرو را میتوان طراحی کرد. روش دیگر پرداخت نقدی قیمت قطعات تنها معادل حجم بازار داخل و تهاتر خودرو یا قطعه معادل تعهد صادراتی است. یعنی ایران خودرو تنها 70درصد وجوه خرید قطعات را نقدی پرداخت کند و 30درصد باقیمانده را در قالب قطعه یا خودرو به پژو تحویل دهد. به هر صورت قطعا نه ایران خودرو نه دولت قادر نخواهند بود، انحراف احتمالی صادرات از برنامههای تعیین شده را با توقف تولید پاسخ دهند زیرا علاوه بر زیان وارده به سرمایه خود، بازار داخل را ملتهب میکنند. لذا به نظر میرسد، پژو همچنان با خیالی آسوده تعهد صادراتی را پذیرفته است قصد اجرای آن را ندارد.
