خون تازه پوپولیسم در شریان‌های فاشیست قرن 21

۱۳۹۵/۰۳/۱۰ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۴۴۲۸۱

گروه جهان

ورود دونالد ترامپ به دور نهایی انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا، نگرانی‌های پیشین را جدی‌تر کرده است. اما این مساله یعنی ظهور پوپولیسم تنها به مرزهای امریکا نمی‌شود بلکه به اعتقاد صاحب نظران سیاسی، طیفی رو به رشد درحال ظهور در صحنه سیاست جهان است که شامل ملی‌گرایی راست‌گرا، سوسیال دموکراسی پوپولیسم است. از این رو به نظر می‌رسد که چهره بیشتر عقلانی سیاست در جهان درحال تغییر است.

بر همین اساس «پیتر بیکر» گزارشگر نیویورک‌تایمز در کاخ سفید در گزارشی سعی دارد به این سوال پاسخ دهد که «آیا فاشیسم درحال احیا شدن است؟». بنا بر نوشته او بسیاری از منتقدان دونالد ترامپ، نامزد جمهوری‌خواهان برای انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا او را با «آدولف هیتلر» و «بنیتو موسولینی» قابل مقایسه می‌دانند. او در یکی از سخنرانی‌هایش از موسولینی نقل قول کرد و گفت: «بهتر است یک روز مانند شیر زندگی کنیم تا اینکه 100سال همچون یک گوسفند روزگار بگذرانیم.»

«ویلیام اف. ولد» فرماندار سابق ماساچوست برنامه مهاجرت ترامپ، نامزد جمهوری‌خواهان را با واقعه «کریستال ‌ناخت» به معنای «شب وحشت» در سال1938 قابل مقایسه دانسته است. در آن واقعه نازی‌ها به خانه‌های یهودیان و مشاغل و کسب و کار آنها در آلمان یورش بردند و جمع زیادی از آنان را کشتند.

اما هواداران ترامپ چنین قیاسی را غیرمنصفانه و تاکتیکی برای اتهام‌زنی می‌دانند که هدفی جز سیاه‌نمایی محافظه‌کاران و ترساندن رای‌دهندگان امریکایی دنبال نمی‌کند. بسیاری نیز معتقدند که با وجود تمام رفتارهای رعب‌انگیز ترامپ هنوز هم نمی‌توان او را یک فاشیست قلمداد کرد.

در کشورهایی از قبیل فرانسه، آلمان، یونان و هر نقطه دیگر در بحبوحه بحران‌های اقتصادی و موج ورود مهاجران، جنبش‌های ملی‌گرایانه احزاب سنتی را به چالش کشیده‌اند. چندی پیش در اتریش یک نامزد ملی‌گرا فقط با 0.3درصد اختلاف نتوانست به عنوان نخستین رهبر راست افراطی قاره اروپا بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان رییس‌جمهوری آن کشور انتخاب شود. در مجارستان نیز یک دولت مستبد بر سر قدرت است که تمام رسانه‌های خبری را سرکوب می‌کند و سیم خاردارهایی دور تا دور مرزها برای جلوگیری از ورود مهاجران کشیده است. جای نگرانی است که لهستان هم امکان دارد از این رویه پیروی کند.

در همین زمینه «مارک لئونارد» مدیر روابط خارجی «شورای اروپا» در اظهاراتی در ارتباط با عوامل ریشه‌یی ظهور فاشیسم گفت: «بحران سقوط در سال 2008 ثابت کرد که جهانی‌سازی چگونه بازنده و برنده تولید می‌کند. در بسیاری از کشورها دستمزد طبقات متوسط جامعه ثابت مانده است، صحنه سیاست تبدیل به میدان نبرد بر سر یک کلوچه کوچک شده است، عوام فریب‌ها و پوپولیست‌ها جایگزین رقابت میان چپ و راست و چالش میان نخبگان بین‌المللی و بومی گرایان عصبانی شده‌اند.» «رابرت او. پاکستون» استاد بازنشسته دانشگاه کلمبیا و یکی از سرشناس‌ترین محققان در زمینه فاشیسم در این باره گفت: «در مقیاس جهانی، رکود اقتصادی و ورود مهاجران از عوامل اثرگذار بر بسیاری از کشورهاست و این دو معضل؛ مشکل بزرگ کشورهای دموکراتیک را شکل داده است. پیام ترامپ معرف امریکای رو به زوال است. نظریه ترامپ با عنوان امریکا علیه آنان در مورد مهاجران و غیرخودی‌ها؛ تکرار اروپای دهه 1930 است. ترامپ خالق نوعی از جوانان یونیفورم پوش و خشن است.»

به اعتقاد «پیتر بیکر» توقف بیش از حد بر سر مشخص کردن صفات شخصیتی ترامپ مانع از آن شده که به علل و انگیزه‌های فراوانی که عامل ظهور فردی همچون ترامپ در جامعه امریکا و همتایان وی در اروپا شده، پرداخته شود. ترامپ که یک سرمایه‌دار در بخش املاک و مستغلات در نیویورک است با سوار شدن بر موج نارضایتی عمیق حاکم بر جامعه امریکا ظاهر شد. بسیاری از مردم امریکا احساس می‌کنند در بیرون دیوارهای وال استریت یکه و تنها رها شده‌اند و بانک‌های وال استریت وثیقه‌هایی برای اعطا کمک مالی از آنها دریافت می‌کنند. تازه‌واردها تمام مشاغل را احراز می‌کنند، تروریست‌ها بی‌گناهان را تهدید می‌کنند و اقتصاد چین به قیمت خرد شدن اقتصاد امریکا درحال اوج‌گیری است. جامعه امریکا قبل از ترامپ هم تجربه محبوب شدن یک چهره رعب‌آور فاشیست‌گونه را داشته است. پدر «چارلز کاگلین» گوینده سرشناس مردم‌پسند رادیو، یک نمونه از این چهره‌ها بود که در دهه 1930 محبوبیت عجیب و گسترده مردمی پیدا کرد. با این وجود از نظر«فولکر پرتس» مدیر موسسه امور بین‌الملل و امنیت آلمان در برلین که کشورش تجربه حکومت فاشیستی را دارد در این باره معتقد است: «ترامپ فقط یک پدیده نگران‌کننده است؛ فاشیست نیست. تاریخ آلمان و اروپا در حافظه‌اش تجربه تلخی از فاشیسم دارد و به همین علت در مقایسه با سایر نقاط جهان قدری محتاطانه‌تر لفظ فاشیسم را به‌ کار می‌برد.»

او در ادامه گفت: «فاشیسم واقعی دو عنصر مشخص دارد: انکار کلی دموکراسی و تعریف خشن از برقراری نظم. از منظر تاریخی فاشیسم اقلیت‌های درون یک جامعه را ملعون می‌شمرد به حدی که اقلیت‌ها احساس ناامنی می‌کنند. فاشیسم یعنی، خشونت علیه منتقدان، سیاست خارجی جنگ‌طلب و ماجراجو که بی ‌برو برگرد منتهی به جنگ شود، تهییج احساسات تند ملی‌گرایانه؛ بیگانه ستیزی در حد فوق افراط؛ انکار نظم لیبرالی که قانون آن را برقرار کرده باشد.»


بختک پوپولیسم بر سر سیاست ‌خارجی

نشریه فارین ‌افیرز نیز در گزارشی درباره تاثیر پوپولیسم بر سیاست خارجی امریکا نوشت: «با توجه به بالا گرفتن امواج پوپولیسم در سیاست امریکا بدون در نظر گرفتن اینکه برنی سندرز از حزب دموکرات یا دونالد ترامپ از حزب جمهوری‌خواه وارد کاخ سفید شود، می‌توان چنین نتیجه گرفت که مسیر سیاست ‌خارجی امریکا پس از دهه‌ها عملکرد یکسان در دولت‌های مختلف مسیر دیگری را طی خواهد کرد.»

به عقیده نویسنده این مطلب اگرچه هنوز برای پیش‌بینی نتیجه انتخابات بر روند حوادث در امریکا زود است اما نکته قابل توجه این است که هر برخوردی با این کشور براساس سیاست‌هایی که در داخل اجرا می‌شود، گرفته خواهد شد.

براساس این گزارش سیاست‌هایی که سندرز و ترامپ در سیاست‌های داخلی اجرا می‌کنند برای ترمیم طبقه متوسط شامل اموری است که نتیجه‌یی جز ایجاد یک حس ناامنی شدید اقتصادی، افزایش خشونت‌ها نسبت به روند دستمزد‌ها و افزایش نابرابری نخواهد داشت. با این حال حضور جریان پوپولیستی در انتخابات امریکا امری ناگزیر است و با باز شدن در برخی از بحث‌هایی که در گذشته سابقه نداشته است، جلوگیری از این جریان غیرممکن به نظر می‌رسد.

مشاهده صفحات روزنامه