لنگرگاهی که دیگر امن نیست
بهاره مهاجری
معاون سردبیر
در مهر سال 1389 اتفاقی در نظام ارزی کشور روی داد که میتوان آن را نخستین تلنگر اماراتمتحدهعربی به دولت جمهوری اسلامی ایران دانست. در آن زمان دولت امارات راه حوالههای ارزی ایران را مسدود کرد و همین اقدام سبب شد قیمت هر دلار امریکا در ایران حدود 50درصد افزایش یابد یعنی از 800 تومان به بیش از 1000 تومان برسد.
هر چند این مشکل پس از رایزنیهای سیاسی ایران حل و فصل شد اما روح این جریان و احتمال اتخاذ سیاستهای بعدی اماراتمتحدهعربی علیه جمهوری اسلامی ایران در ذهن اکثر ناظران و کارشناسان اقتصادی و سیاسی بهجا ماند.
5 سال طول کشید تا بعد از ماجرای اعدام شیخ نمر و حمله عدهیی خودسر به سفارت عربستانسعودی در تهران (که تمام مقامات نظام آن را محکوم کردند و عاملان و آمران آن هم محاکمه شدند) امارات چهره واقعی خود را نشان بدهد و عیان سازد که روابط دیپلماتیک خود با برادر بزرگتر (که همان عربستانسعودی باشد) را بر روابط با جمهوری اسلامی ایران رجحان میدهد و 7 سال بعد از آن نیز روابط خود با کشور همسایه و هم نژادی مانند قطر را به دلایلی (که یکی از آنها ارتباط با ایران است) قطع کند.
هنری کیسینجر دیپلمات امریکایی و نظریهپرداز معروف، در کتاب دیپلماسی خود، دیپلماسی را «هنر محدود کردن قدرت» مینامد. البته این قدرت فقط مفهوم سیاسی ندارد بلکه میتواند قدرت اقتصادی هم باشد. مروری بر نظام مبادلات تجاری کشور بیانگر آن است که اماراتمتحدهعربی طی 35سال گذشته یکی از بزرگترین شرکای تجاری ایران بوده است و جمهوری اسلامی ایران طی دوران جنگ تحمیلی و پس از آن، از طریق پایتخت اقتصادی امارات، (دوبی)، عمده مشکلات و گرههای اقتصادی کشور را گشوده است.
به عبارتی امارات در این مدت پایگاه بانکی ما بوده و ایران تمام موانع بانکی خود را از طریق سامانههای اماراتی حل و فصل کرده است. بررسیها همچنین نشان میدهد که مقامات بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران طی سالهای گذشته با سیاستهای خود عملا دوبی را لنگرگاه ارزی کردهاند و طبیعتا قطع آن میتواند بحرانی را در نظام ارزی کشور پدید آورد. از سویی بررسی آمار و ارقام مبادلات نشاندهنده آن است که در سال 1394 امارات دومین کشور واردکننده به ایران بوده است.
تقریبا 18درصد ارزش وزنی و دلاری واردات کشور مربوط به امارات بوده است. هر چند که عمده واردات ایران از امارات را میتوان در قالب صادرات مجدد قلمداد کرد اما نمیتوان از این واقعیت چشمپوشی کرد که روابط ایران به دلایل گوناگونی مانند بنادر عظیم امارات و نیز شرکتهای بازرگانی ایرانی که در آنجا فعالیت میکنند، بسیار عمیق است. در همین ارتباط آخرین آمارها نشان میدهد بالغ بر 8500شرکت بازرگانی ایرانی در امارات فعالیت میکنند که حلقه پیوستگی ایران با تجارت جهانی است.
امارات، کشوری کوچک متشکل از 7 امیرنشین که در مجموع مساحت آن معادل 5درصد ایران است (میتوان گفت کمی بزرگتر از استان یزد است و جمعیت خالص آن معادل استان زنجان)؛ چنانکه نمودی از این شکنندگی را میتوان در اختلالات ارزی مهر سال 1389 جستوجو کرد.
از این رو باتوجه به آرایش جدید دیپلماسی در منطقه که آثار آن از رفتار برادر بزرگتر و کشورهای حامیاش نظیر امارات با قطر قابل مشاهده است، این ضرورت برای دولت ایران ایجاد شده که هر چه سریعتر لنگر اقتصادی ایران را از امارات بردارند. این الزام هم از آنجا تقویت میشود که رفتار کشورهای منطقه تحت سلطه عربستانسعودی با تغییر ولیعهد عربستان (و احتمال روی کارآمد محمد بن سلطان در آیندهیی
نه چندان دور)، با ایران بهشدت متغیر و مذبذب شده است.
در این حال و در سایه توافق برجام عرصه دیپلماسی ایران و اروپا بازتر شده است. آیا وقت آن نرسیده که لنگر اقتصاد ایران را از امارات به فضایی امنتر و مطمئنتر منتقل کرد؟