زمانی برای زیر سوال رفتن سدها
گروه انرژی مهدی نیکویی
«از افراط در کار و تلاش بیش از حد بپرهیز و همچنین از سستی و مسامحه کاری اجتناب نما که این هر دو، کلید تمام بدیها و بدبختیهاست.» این سخن از امام صادق(ع) نقل شده اما به نظر نمیرسد که در دهههای گذشته و در دوران سدسازیهای ایران، توجه چندانی به آن شده باشد. سدسازی یکی از مهمترین برنامههای توسعهیی و زیرساختی ایران در سالهای پس از جنگ تحمیلی بود و قرار بود مسیر توسعه اقتصادی و شکوفایی صنعتی و کشاورزی را رقم بزند. با این حال، افراط و بیتوجهی به بسیاری از موارد ریز و درشت باعث شد تا مشکلاتی زیستمحیطی و اجتماعی رقم بخورند که حتی درآمدهای اقتصادی را هم از بین میبرند. اما اکنون نگاه منطقی و معتدلتری نسبت به سدسازی و اجرای اصولی آن در حال شکلگیری است.
نخستین بارقههای تغییر نگرش نسبت به سدسازی و پیامدهای آن را میتوان در سال 92 مشاهده کرد؛ زمانی که حسن روحانی برای انتخابات ریاستجمهوری با دیگر نامزدها رقابت میکرد و با توجه به حساسیت خشکسالی دریاچه ارومیه (که یکی از مهمترین دلایل آن، سدسازیهای بیرویه در اطراف آن بود) یکی از مهمترین وعدههای خود را احیای آن عنوان کرد. پس از آن، تلاشها و منابع مالی زیادی برای احیای دریاچه ارومیه، حل کردن مشکل آب زایندهرود، بهبود وضعیت کارون، اصلاح سد گتوند و بسیاری دیگر از موضوعات مرتبط با سدسازی صرف شد. این دغدغهها و مباحث با کاهش بارندگیها و خشکسالی گسترده چند سال اخیر کشور شدت بیشتری هم یافت و در نهایت باعث شد نمایندگان مجلس شورای اسلامی به حبیبالله بیطرف، وزیر پیشنهادی نیرو رای اعتماد ندهند؛ چرا که از نظر آنها بیطرف مناسبترین گزینه وزارتخانه نیرو برای مدیریت بحران آب و سدسازی نیست. در ادامه همین روند، روز گذشته مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران از لزوم تغییر نگاه به مساله سدسازی و همچنین اصلاحات شکل گرفته در این مسیر سخن گفته است.
محمد حاجرسولیها، مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران اولویت نخست ایجاد سد در کشور را تامین آب شرب دانست و افزود: در قالب برنامه پنجم توسعه، غربالگری و اولویتبندی روی سدهای موجود کشور انجام شده است.
وی در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی وزارت نیرو عنوان کرد: سدهایی که صرفا برای توسعه سطح زیرکشت یا صنعت بود از اولویت خارج شد و تامین آب شرب را در اولویت اصلی خود قرار دادیم.
وی یادآور شد: با کمک سازمان برنامه و بودجه توانستیم 50درصد از سدهایی را که در مرحله اجرا یا مطالعات بود، به درستی متوقف یا اهداف آن را به سمت تامین آب شرب تغییر دهیم و از طرفی طرحهای اولویتدار با محوریت تامین آب شرب را اجرایی کنیم.
مشاور وزیر نیرو تاکید کرد: طرح این موضوع به صورت یکسویه که سدسازی اشتباه است، کار درستی نیست ولی از طرفی افراط در زمینه ساخت سد هم مناسب نبوده و باید به مباحث اجتماعی و زیست محیطی آن نیز توجه جدی کنیم.
مشکلات آب و سدسازی ایران
ایران یکی از کشورهایی است که در منطقه خشک جهان واقع شده و سطح بارندگیها در آن بسیار اندک است. کاهش بیشتر بارندگیها در سالهای اخیر، سدسازیهای غیراصولی داخل ایران و حتی در کشورهای همسایه و در نهایت الگوی نامناسب مصرف آب باعث شده تا بحران آبی کشور شدت بیشتری یافته و نیازمند توجه بسیار زیادتری باشد.
همانطور که مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران و بسیاری دیگر از مسوولان عنوان میکنند، یکی از مشکلات کشور آن است که بخش اعظم آب کشور (حدود 90درصد) به مصرف بخش کشاورزی میرسد و در دهههای گذشته هم اغلب سدهای ساخته شده در کشور برای تامین این نیاز بودهاند. مصرف زیاد آب در کشاورزی باعث شده تا تنها 2.1درصد از منابع آبی مورد استفاده کشور به مصرف شرب و بهداشت برسد.
این در حالی است که براساس آمارهای سازمانهای بینالمللی (مانند بانک جهانی و سازمان ملل) بهطور معمول 80درصد از آب مصرفی جهان به کشاورزی اختصاص مییابد و 8درصد آن صرف آشامیدن میشود. اصلاح این الگوی مصرفی از مهمترین الزاماتی است که هنوز اقدام کافی برای حل آن انجام نشده است. البته لزوم آن در برنامه کاری حبیبالله بیطرف مورد تاکید قرار گرفته بود و انتظار میرود وزیر نیروی بعدی هم توجه کافی به آن داشته باشد.
با این حال، وابستگی کشور به کشاورزی و ایجاد اشتغال آن باعث شده که منابع کشور (از جمله آب) تا حد ممکن صرف توسعه آن شود. به همین دلیل است که سدها در خدمت کشاورزی درآمده و پیامدهای بسیاری بر جای گذاشتهاند. حمید چیتچیان وزیر نیروی دولت یازدهم در آخرین روزهای کاری خود بر این مشکل تاکید کرده بود. وی عنوان کرده بود که روشهای نوین آبیاری در کشاورزی اثر معکوس داشته و بحران آب را شدیدتر کرده است. از نگاه چیتچیان، بخش کشاورزی با این روشها آب کمتری مصرف نکرده و با صرفهجوییهای صورت گرفته، سطح بیشتری از مزارع را زیر کشت برده است. این موضوع در گزارش اخیر سازمان خواروبار جهانی (فائو) هم ذکر شده و «کشاورزی صنعتی» را از مهمترین دلایل بحران آب جهان دانسته است.
گزارش چند روز گذشته بانک جهانی هم برآورد کرده بود که بحران آب در خاورمیانه و مدیریت نادرست آن باعث میشود تا سالانه یکدرصد از تولید ناخالص داخلی کشورها کاسته شود (علاوه بر پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی آن) . البته برخی موارد مشابه ایران مانند رژیم اشغالگر قدس در دهههای گذشته بهطور کامل کشاورزی را متوقف کردند و نتایج مثبتی هم به دست آوردند که البته ایران تا رسیدن به آن مرحله، نیازمند زمان بیشتری است.
سازمان ملل متحد در برآوردی از وضعیت جهانی منابع آب، کشورهای دارای کمتر از 500 مترمکعب آب برای هر نفر در هر سال را دچار «کمبود مفرط» آب معرفی میکند و با توجه به بارش 250 میلیمتری کشور و ادامه خشکسالیها به زودی ایران در این گروه قرار خواهد گرفت. کارشناسان سازمان ملل همچنین در گزارش دیگری به بررسی پدیده سدسازی و اهمیت دقت بسیار در ساخت و مدیریت آن در کشورهای دچار کمبود مفرط آب میپردازد.
براساس این گزارش، دهه 90 میلادی اوج سدسازیهای جهانی بود و دلیل آن هم کنترل سیلابها، تامین آب شرب، تامین آب مورد نیاز کشاورزی و صنایع و همچنین ایجاد نیروگاههای برقابی بود. اما اکنون با کمبود آب و شرایط ایجاد شده، هزینههای زیستمحیطی، اجتماعی و حتی اقتصادی آن بهشدت افزایش یافته و نیاز است در مورد ساخت و مدیریت آن، تصمیمات بسیار دقیقتری نسبت به قبل گرفته شده و متغیرهای مختلف تاثیرپذیر از این پدیده انسانی در نظر گرفته شوند.
سد چه پیامدهایی میتواند داشته باشد؟
نیروگاههای برقابی به عنوان یکی از پاکترین و بهصرفهترین روشهای تولید برق به شمار میآیند اما نگاه عمیقتر به موضوع نشان میدهد که همیشه هم اینگونه نیست. ضمن آنکه ساخت سد برای مصرف کشاورزی در کشورهای کمآب، توجیه اقتصادی و منطقی چندانی ندارد.
ساخت سد و به دام انداختن جریان روان رودخانهها باعث تغییر قابل توجه زیستبومهای منطقه میشود. دیواره سد به تنهایی مانع از مهاجرت ماهیها شده و روند طبیعی تولیدمثل و زندگی آنها را مختل میکند. دریاچههای پشت سد هم باعث افزایش رطوبت و تغییر پوشش گیاهی و جانوری مناطق اطراف خود میشوند. به عنوان مثال مشاهده میشود که حلزونها، جلبکها و ماهیهای مهاجم در این آبها بهشدت افزایش یافته و بر گونههای جانوری بومی غلبه میکنند. از طرف دیگر بررسیها نشان داده که همین دریاچهها تبدیل به منابع ایجاد گازهای گلخانهیی شده و پیامدهای زیستمحیطی مرتبطی خواهند داشت. هر یک از این تغییرات کوچک به دلیل ارتباط پیچیده و حساس گونههای زنده میتواند، نتایجی غیرقابل انتظار بر جای بگذارد.
اما یکی دیگر از پیامدهای قطع کردن جریان طبیعی رودخانهها آن است که گلولای و رسوبهایی که باعث حاصلخیزی زمینهای پاییندستی میشود را به دام انداخته و به تدریج حتی بر تولیدات کشاورزی منطقه هم اثر منفی بگذارند. ضمن آنکه کاهش سطح آب سفرههای زیرزمینی و خشک شدن چاههای آب پاییندستی هم اثر مشابهی خواهد داشت.
از نظر اجتماعی هم خشک شدن رودخانهها باعث میشود، جوامع محلی و بومی منابع کسب درآمد و حتی فرصتهای تفریح و گردشگری خود را از دست بدهند و نیازمند ایجاد اشتغال یا مهاجرت اجباری شوند. در هر صورت تمام این پیامدها در صورتی است که مطالعه کافی در مورد محل و توجیه ساخت سد انجام شده باشد. در غیر اینصورت با ایجاد سد در مناطق خشک مشابه ایران میتوان انتظار تکرار فجایعی مانند خشکشدن دریاچه ارومیه و زایندهرود یا ایجاد دریاچه نمکی گتوند و شور شدن آب کارون و حتی گرد و غبارهای آزاردهنده در خوزستان را داشت.
جنگ جهان با سدسازی
بحران رو به افزایش آب در جهان به تدریج باعث میشود که کشورها اختلاف زیادی با یکدیگر پیدا کنند؛ اختلافهایی که البته بخشی از آنها با دیپلماسی حل میشوند. در حال حاضر مهمترین چالش جهانی سدسازی اثرگذار بر کشورهای دیگر، سدسازی اتیوپی روی سرچشمه نیل است که منابع آبی مصر را با بحران مواجه کرده است. ایران هم البته باید تدبیر کاراتری برای سدسازی کشورهای همسایه خود به ویژه ترکیه، عراق و افغانستان داشته باشد تا از پیامدهای زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی آنها در امان بماند.
اما مبارزه با سدسازیهای غیراصولی تنها جنبه بینالمللی ندارد و در کشورهای مختلف هم میتوان جنبشهایی در این زمینه مشاهده کرد. هماکنون در حالی که چین بیشترین سدهای جدید در سطح جهان را در دست اجرا دارد، ایالات متحده امریکا مسیر معکوسی را طی میکند. کمپین «حذف سد» چند سالی است که در امریکا رواج یافته و به تدریج به اهداف خود میرسد. در گزارشی که موسسه زیستمحیطی «اینترنشنال ریورز» منتشر کرده، حذف سدها را اقدامی مناسب برای بازگرداندن جریان طبیعی به زیستبومهای امریکا معرفی میکند و از این موضوع خبر میدهد که تقریبا در تمام موارد، با حذف سدها زیستبومها و حیات جانوری با سرعت چشمگیری احیا شده است.
این گزارش عنوان میکند که هماکنون 75هزار سد بزرگ روی رودخانههای امریکا ساخته شدهاند و هزاران سد کوچک هم در حال استفاده هستند. 85درصد از این سدها از 50سال عمر مفیدشان گذشته و بسیاری حتی مشکلات ایمنی و خطر هم دارند. این وضعیت باعث شده تا 50 تا 100 سد کوچک در هر سال از روی رودخانهها حذف شوند. البته حذف سدهای بزرگ با سرعت کمتری انجام میشود و انتظار میرود تا چند دهه طول بکشند. اما در نهایت روند سدسازی برخلاف دوران جنگ سرد، در امریکا معکوس شده است و گزینههای جایگزین برای منافع سدسازی مورد استفاده قرار میگیرند.