ترخیصیها تا پایان عمرشان فرزند بهزیستی هستند
گروه اقتصاد اجتماعی| ریحانه جاویدی|
18سالگی سنی است که نوجوانان از چندین سال قبل برای رسیدنش لحظهشماری میکنند. بارها در ذهنشان تمام کارهایی را که قرار است با آمدن این سن خاص و ویژه انجام دهند، مرور کردهاند. «18ساله که شدم اول از همه گواهینامه میگیرم، بعد فکری به حال معافی میکنم. دانشگاه که تمام شد میروم سر کار و بعد هم ازدواج. » اما تمام این برنامهها که روند عادی زندگی نوجوانان 18ساله را تشکیل میدهد، برای گروه دیگری از 18سالهها چیزی شبیه به یک رویای شیرین و دور از دسترس است؛ برای نوجوانان تحت پوشش بهزیستی که بعد از رسیدن به سن قانونی، یک بار دیگر سر راه گذاشته میشوند.
انگار این بچهها به دنیا آمدهاند تا کسی آنها را نخواهد، خانواده شان، خیرها و دست آخر سازمانی که در آن رشد کردند و روز را به شب و شب را به روز رساندند. 18سالگی که از راه برسد باید چهاردیواری بهزیستی را ترک کرد و با پول اندکی که سازمان بهزیستی به آنها میدهد، زندگی را بسازند. خانه بگیرند، درس بخوانند و کار و باری دست و پا کنند. هیچکسی از 18ساله شدنشان خوشحال نیست. نه خبری از خانواده است که برای موفقیتشان جشن بگیرد نه سازمان بهزیستی که باید هزینه خداحافظی بچهها را تامین کند. 18سالههای بهزیستی حتی خودشان هم برای خود خوشحال نیستند. تازه شروع سختیهای زندگی است. پسرها باید سربازی بروند و دخترها هم اگر دانشجو نباشند، بهترین گزینه پیش رویشان ازدواج است. برای نوجوانان در شرایط عادی که از حمایت خانواده برخوردارند، مواجه شدن با این همه مسوولیت دشوار است اما 18سالههای بهزیستی خودشان خانواده خود هستند، خبری از حمایت پدر و محبت مادر نیست، تنهایی باید گلیمشان را از آب بیرون بکشند.
خداحافظی با 18سال خاطره
اگرچه بچههای بهزیستی بعد از 18سالگی باید تنها خانه خود را ترک کنند و با مبلغ اندکی که از سوی این سازمان به آنها داده میشود، زندگی تازهیی را بسازند اما حبیبالله مسعودیفرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی، عقیده دارد، این بچهها حتی پس از ترخیص هم فرزند بهزیستی هستند و ارتباط سازمان تا آخر عمر با آنها قطع نخواهد شد. او درباره این موضوع میگوید: « بچهها پیش از ترخیص دایم در مراکز آمادهسازی زندگی میکنند، تا پیش از این تنها اجازه داشتند یکسال در این مراکز بمانند و پس از آن سازمان را ترک کنند اما در حال حاضر تا هر زمانی که آمادگی لازم را برای ترخیص دایم پیدا نکردهاند، میتوانند در مراکز آمادهسازی زندگی کنند. بعد از آن تا پنج سال پیگیری مستمر وضعیت ترخیصیها از سوی مددکاران بهزیستی انجام میشود و هر زمان که بچهها با مشکلی روبهرو شدند میتوانند به سازمان مراجعه کنند، هزینه تحصیل آن دسته از جوانان بهزیستی که دانشگاه قبول شوند، به عهده سازمان بوده و آن دسته هم که میخواهند پس از 18سالگی وارد بازار کار شوند میتوانند از بهزیستی وام اشتغال دریافت کنند. از طرف دیگر وامی هم با عنوان ودیعه مسکن به مبلغ 18میلیون تومان در هنگام ترخیص به آنها تعلق میگیرد. همه این کمکها در حالی است که این بچهها در هر سنی که به سازمان سپرده شوند، به محض ورودشان به بهزیستی برایشان حساب آتیه باز میشود که ماهانه مبلغی پول برایشان پسانداز شده و هنگام ترخیص به آنها داده میشود. » اوضاع برای پسرهای تحت پوشش بهزیستی کمی سختتر است، شاید در شرایط عادی برای پسرها بالا بودن سن پدر، تک پسر بودن، جدایی پدر و مادر از یکدیگر و چندین و چند دلیل دیگر میتوانست سبب معافیت از سربازی شود اما پسرهای تحت پوشش بهزیستی باید حتما دوره خدمت خود را بگذرانند. مساله سربازی رفتن پسرهای بهزیستی یکی از مسائلی است که در چند سال اخیر محل بحث و گفتوگوی بسیاری بوده است، برخی کارشناسان معتقدند به دلیل شرایط خاص زندگی این بچهها، بایداز رفتن به خدمت سربازی معاف باشند در مقابل عدهیی دیگر معتقدند در ازای خدمات دولتی که به آنها داده شده است، گذراندن دوران دو ساله خدمت سربازی عادلانه به شمار میرود، اما مسعودی فرید گذراندن دوران سربازی را از عواملی میداند که کمک میکند تا پسرها با روند عادی زندگی و سختیهای آن بیشتر آشنا شوند با این حال او میگوید، سازمان بهزیستی در حال مذاکره با سازمان نظام وظیفه است تا بچههای بهزیستی به پادگانهایی اعزام شوند که در آنها تمرکز بر یادگیری مهارت وجود دارد.
زندگی در شرایط عادی
اگرچه براساس شواهد موجود، تصور چنین است که بچههای تحت پوشش بهزیستی، در محیط مراکز رشد میکنند و تجریه محیط بیرون از مرکز به ندرت برایشان فراهم میشود، اما مسعودی فرید عقیده دیگری دارد. او با تاکید بر اینکه شرایط بچههای تحت پوشش بهزیستی مانند تمام خانوادههاست، اظهار میکند: « این بچهها مانند سایر کودکان به مهدکودکها و مدارس عادی میروند، با بچههای معمولی معاشرت میکنند و نکتهیی که همیشه مورد غفلت قرار میگیرد، این است که بچههای تحت پوشش بهزیستی در بسیاری از موارد حتی موفقیتهایی دارند که برخی از بچههایی که در خانوادهها هستند، ندارند. در مسابقات ورزشی مقام میآورند، کلاسهای تابستانه شرکت میکنند و متوسط فعالیت اجتماعیشان بیشتر از بچههای عادی است. »
حبیبالله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، معتقد است قوانین واگذاری بچههای تحت پوشش بهزیستی در ایران، نسبت به برخی کشورها، سادهتر است اما اگر هم سختگیری وجود دارد به دلیل نگرانیهای بهزیستی از شرایط زندگی این بچههاست. او به جامعه پویا میگوید: «این بچهها روحیه حساسی دارند و کوچکترین موضوعی ممکن است آسیبهای روحی فراوانی را برای آنها به همراه داشته باشد بنابراین بهزیستی هنگام واگذاری به خانوادههای متقاضی باید تمام جوانب را بررسی کند. در شرایط فعلی به ازای هر یک کودکی که تحت پوشش بهزیستی است، هشت خانواده متقاضی در لیست انتظار هستند اما بهزیستی نمیتواند به راحتی اعتماد کند چرا که موارد بسیاری بوده که پس از واگذاری خانوادهها پشیمان شدهاند و بچهها را به مراکز بازگرداندهاند که این اتفاق لطمه جبرانناپذیری به روح و روان این کودکان وارد میکند. »
او افزود: « تا 16سالگی بچههای تحت پوشش بهزیستی این شانس را دارند که در قالب فرزندخوانده به خانوادهها واگذار شوند اما بچههایی که تا این سن هیچ کسی سرپرستیشان را قبول نکرده است، بعد از 16 سالگی به عنوان امین موقت میتوانند به خانوادهها واگذار شوند که در این حالت هم شرایط مانند واگذاری دایم اما نیاز به سند زدن ملک نیست.»
شبه خانوادهها در فرهنگ بهزیستی
در سالهای اخیر شرایط نگهداری کودکان و نوجوانان تحت پوشش بهزیستی کمی متفاوت شده است. یکی از خلاقیتهای این سازمان راهاندازی مراکزی تحت عنوان شبه خانواده است. مراکزی که در آن خبری از سر و صدای بیش از 50 بچه در یک سالن نیست و تلاش شده تا فضایی شبیه به یک خانواده برای بچههای ترسیم شود. معاون اموراجتماعی سازمان بهزیستی کشور، درباره شرایط شبه خانوادهها میگوید: « در حال حاضر 590 مرکز شبه خانواده در سراسر کشور وجود دارد که 10هزار کودک را تحت پوشش دارند. از این تعداد 550 مورد را بخش غیردولتی اداره میکنند. »
او معتقد است شرایط شبه خانوادهها مطلوب است و سیاست سازمان در این بخش مبنی بر این است که تعداد بچهها در هر شبه خانواده زیاد نباشد تا حسی شبیه بودن در خانواده تداعی شود. آنطور که مسعودی فرید میگوید حداکثر در هر شبه خانواده 12 کودک زندگی میکنند.