وقتی انگلیسیها به ایران آمدند
«اگر نتوانیم به نفت دسترسى یابیم، نخواهیم توانست غله، پنبه و هزارویک کالاى ضرورى دیگر را به دست آوریم». این بخشی از نطق چرچیل جوان در سال 1292 به عنوان رییس ستاد نیروى دریایى انگلستان بود که در پارلمان این کشور بیان کرد.
دو سال بعد از این سخنرانی که نشریه تایمز لندن آن را عالمانه خواند، در 30مهر 1294، نیروهای مشترک هندی-انگلیسی، شهر آبادان را به بهانه حفاظت از شرکت نفت ایران و انگلیس اشغال کردند. این کشور ادعا میکرد تمرکز نیروهایش در خلیج فارس برای سد کردن راه نفوذ قوای عثمانی و آلمانی به این منطقه است.
جنگ جهانی اول، دست انگلستان را برای نفوذ به ایران باز کرد و پلیس جنوب، به بهانه جلوگیری از ورود نیروهای آلمانی تشکیل شد؛ پلیسی که متشکل از نیروهای هندی، انگلیسی و ایرانی بود. چند ماه پیش از آغاز جنگ جهانی بود که انگلستان موفق شده بود با پرداخت 2میلیون لیره، 50 درصد از سهام شرکت نفت ایران و انگلستان را به خود اختصاص دهد. به این ترتیب، نفت به مولفهیى موثر در مسائل امنیتى و سیاسى تبدیل شد.
پلیس جنوب که نظامیان انگلیسی دایما بر تعداد پرسنل هندی و ایرانی آن میافزودند در سالهای جنگ اول جهانی در شهرهای کرمان، بندرعباس، یزد، شیراز، بوشهر، کازرون و دیگر نواحی جنوبی ایران بهطور مکرر مورد حمله مبارزان ایرانی قرار داشت. در شیراز «فرمانفرما» استاندار فارس تمام امکانات دولت مرکزی را در خدمت تثبیت و توسعه پلیس جنوب قرار داد و ژاندارمری فارس را نیز تحت فرمان آن درآورد. این نیرو با شعار «برقراری امنیت» توانست در فروردین 1296 از دولت وثوقالدوله شناسایی رسمی را نیز کسب کند. پلیس جنوب در این سال تمام بنادر و مناطق نفتی جنوب ایران و همچنین بنادر فاو و بصره را تصرف کرد و تنها در اهواز یک نیروی 12هزار نفری از سربازان پیاده هندی را زیر فرمان افسران انگلیسی برای حفظ لولههای نفت مستقر کرد. یکی از اقدامات این نیروها ایجاد ناامنی و نابسامانی در ابعاد گوناگون، برای القای این فکر بود که در آن شرایط، تنها نیروی توانا برای رفع مشکلات مردم، نیروی پلیس جنوب است. آنها در فارس به خریدن گندم، جو و سایر اجناس، به چند برابر قیمت معمول و ذخیره کردن یا سوزاندن آنها، برای ایجاد قحطی در شهر، اقدام کردند. در این شرایط، مردم حتی مجبور به خوردن آرد ذرت و خاکاره میشدند. نیروهای پلیس جنوب در چندین مورد خودروهای عبوری مردم را برای رفع نیارهای خود به اتهامات واهی توقیف میکردند و مورد استفاده قرار میدادند. برخی املاک و اراضی و باغهای مردم در سالهای حضور این نیروها در شهرهای جنوبی ایران به نفع پایگاههای انگلیسی مصادره شد. ماموران نظمیه و ژاندارمری نیز با وعده و پول و رفاه تحت نفوذ و سلطه این نیروها درآمده بودند و حاکمیت دولت مرکزی بر نواحی جنوبی تا سرحد امکان کمرنگ و ضعیف شده بود.