بهبود امنیت و اقتصاد با ایجاد اتحادیه کشورهای شرقی
مسعود جمالی|
عضو کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC)|
تقابل سیاسی شرق و غرب جهان چیز جدیدی در تاریخ نیست. جنگهای جهانی اول و دوم نیز میدان تقابل کشورهای شرق و غرب بوده است و با گذشت زمان و شکلگیری و توسعه سازمانهای جهانی همچنان اختلافات شرق و غرب پابرجاست. از یکسو چین و روسیه در شرق و از سوی دیگر امریکا و اروپا در غرب برای بهبود و حفظ خود به عنوان یک ابرقدرت جهانی تلاش میکنند و از سوی دیگر کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، هند، ترکیه و برزیل با رشد اقتصادی قابلتوجه توانستهاند بسیاری از معادلات جهانی را به سود خود تغییر دهند.
پنج کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل (امریکا، انگلیس، فرانسه، چین و روسیه) با برخورداری از حق وتو نقش تاثیرگذاری در حمایت یا تضعیف کشورهای دیگر دارند و آلمان نیز در کنار آنها به عنوان قدرت نخست اتحادیه اروپا با رویکردهای منفعتطلبانه خود جهان را با چالشهای فراوانی روبهرو کردهاند.
اتحادیه اروپا با هدف ایجاد یک نهاد قدرتمند اقتصادی و سیاسی تلاش کرد با امتیازات و تسهیلات گسترده و مشترک میان اعضا جایگاه خود را در سطح بینالملل بهبود بخشد و در برابر قدرتنماییهای امریکا از یکسو و پیشرفت چین و روسیه از سوی دیگر در معادلات جهانی تاثیرگذار باقی بماند.
کشورهای شرق کره زمین با وجود آسیبهای فراوانی که از سلطه امریکا و اروپا دیدهاند اما هرگز در برابر رفتارهای تنشزای غرب اتحاد یکپارچهیی نداشتهاند. اگرچه شرق آسیا با واگذاری بخش دفاعی و امنیتی خود به امریکا و تمرکز بر صنعت توانست بسیاری از غولهای بزرگ اقتصادی را پشت سر بگذارد اما هرگز در معادلات سیاسی کشورهایی همچون ژاپن و کره جنوبی نقش چشمگیری نداشتهاند و اکنون نیز با توجه به ناتوانی نظامی به راحتی مورد تهدید کشور عقبافتاده اما مجهز به سلاح اتمی مانند کره شمالی میشوند.
کشورهای عرب منطقه نیز با وجود برخورداری از منابع گسترده انرژی و حتی ایجاد اتحادیه کشورهای عربی بیش از آنکه مستقل شوند همچنان برای حفظ جایگاه خود در منطقه نیازمند حمایت امریکا و برخی کشورهای اروپایی هستند و به سادگی ثروت خود را باید صرف خرید تسلیحات نظامی و بسیاری از کالاهای اروپایی کنند.
اکنون دو پرسش مطرح میشود؛ چرا کشورهای شرق کره خاکی با وجود بهرهمندی از جمعیت بیشتر، منابع زیرزمینی غنیتر، مناطق گردشگری جذابتر، رشد صنعتی و اقتصادی قادر به ایفای نقش اساسی در معادلات جهان و توسعه متوازن منطقه نیستند؟ پرسش دوم؛ چرا کشورهای شرقی باوجود تشابهات فرهنگی و اجتماعی بیشتر و سابقه تاریخی طولانی در مراودات سیاسی و اقتصادی بهجای آنکه در کنار هم برای توسعه گام بردارند توسعه خود را وابسته به حمایتهای امریکا و غرب میدانند با آنکه در دوره حاضر کالاهای تولیدی آنها بخش بزرگی از بازارهای جهانی را در اختیار دارد و از سوی دیگر در علوم نظامی، هستهای، هوا-فضا، پزشکی، رباتیک و برخی علوم دیگر جایگاههای نخست دنیا را دارند.
خاورمیانه به جهت نبود اتحاد در شرق همیشه مرکز تنش و جنگ بوده و هر روز یک کشور به جهت بازیهای سیاسی غرب و سلطه بر بازار انرژی از یکسو و فروش تسلیحات نظامی آنها از سوی دیگر به ویرانه تبدیل شده است. ایران، عراق، افغانستان، سوریه، یمن، فلسطین، لبنان، ترکیه، روسیه و سایر کشورها هر کدام به شیوهیی همچنان گرفتار عملیات نظامی و تروریستی یا تحریمهای اقتصادی هستند و از قرار این داستان پایانی ندارد.
آیا بهتر نیست کشورهای شرق کره زمین یک بار برای همیشه اختلافات را کنار بگذارند و بهجای دراز کردن دست دوستی به سوی امریکا و غرب همگی بر سر یک میز بنشینند و بر سر توانمندیهای داخلی خود معامله کنند؟ واقعا در صورت اتحاد کشورهای شرق کره زمین یا حتی بهصورت سازمانیافته همانند اروپا با ایجاد اتحادیه کشورهای شرقی قادر به ایجاد یک قدرت جهانی و ارتقا جایگاه سیاسی امنیتی خود از یکسو و توسعه متوازن تمام اعضا از سوی دیگر نخواهند بود؟
در صورت اتحاد ایران، روسیه، چین، ترکیه، هند، ژاپن، کره جنوبی، عربستان و پاکستان به عنوان قدرتهای اقتصادی منطقه شرق با همراهی سایر کشورهای این منطقه و با ایجاد واحد پولی یکسان، حذف روادید، تسهیل مبادلات مالی و بانکی و بسیاری از خدمات مشترک میتوانند اتحادیهیی قدرتمندتر از اتحادیه اروپا را بنیانگذاری کنند و با کاهش قیمت تمامشده انرژی برای یکدیگر، کاهش هزینههای حملونقل و سفر، کاهش هزینههای مبادلات مالی و بانکی اقتصاد جهان را مدیریت کنند و از حمایت نظامی و امنیتی مشترک نیز برخوردار شوند.
به نظر میرسد اکنون که رییسجمهور تاجرصفت امریکا از هر ترفندی برای ایجاد تنش در شرق و بسترسازی برای فروش تسلیحات نظامی خود به کشورهای شرق کره زمین استفاده میکند بهترین راهکار کنار گذاشتن اختلافات و ایجاد یک اتحادیه با هدف توسعه اقتصادی و بهبود وضعیت امنیتی منطقه باشد.