برگزیت چگونه رخ داد؟
گروه جهان| طلا تسلیمی|
رای سال گذشته بریتانیاییها به ترک اتحادیه اروپا، اتفاقی غیرمنتظره بود. مردم بریتانیا توصیههای رهبران احزاب اصلی سیاسی در این کشور و تقریبا همه کارشناسان را نادیده گرفتند. جورج آزبورن، وزیر خزانهداری بریتانیا به رایدهندگان گفت که ترک اتحادیه اروپا اقتصاد کشور را نابود میکند. باراک اوباما، رییسجمهوری وقت امریکا هشدار داد که چنین اقدامی نفوذ بریتانیا را در صحنه جهانی کاهش میدهد. بازارهای مالی، بسیاری از موسسههای نظرسنجی و همه مهرههای سیاسی پیشبینی کرده بودند که مردم به توصیه نخبگان عمل خواهند کرد. اما با این حال، مردم تصمیم متفاوتی گرفتند و روندی را آغاز کردند که سیاست، اقتصاد و جامعه بریتانیا را دگرگون خواهد کرد.
نشریه «فارن افرز» در گزارشی نوشت، جای تعجب نداشت که همهپرسی سیلی از کتابها را در پی داشت که بهدنبال تفسیر شرایط یا دستکم شرح ماوقع بودند. اما در میان همه مقالات علمی و چرکنویسهای خبرنگاران و سیاستمداران و مشاوران آنها، دو مورد متفاوت وجود دارد:«رهایی شیاطین» نوشته کرگ اولیور که مسوول ارتباطات دیوید کامرون نخستوزیر پیشین بریتانیا بود و «جنگ تمام عیار» نوشته تیم شیپمن خبرنگار.
این دو کتاب داستان برگزیت را به شیوه دیگری نقل میکنند. اولیور به طور عمده از یادداشتهای خود استفاده کرده تا چهره یکی از آنها که در جناح «ماندن» بودند به تصویر بکشد درحالی که شیپمن تاریخچه جامعی از کل کمپینها ارائه میکند. اما هر دو مورد تاریخی هستند و بر واژگان و نیتهای رهبران سیاسی تمرکز دارند تا اینکه بخواهند به جزییات عملیات زمینی یا چرایی اینکه بیش از 33 میلیون نفر آنگونه رای دارند، بپردازند. اقدامات چهرههای مطرح بطور قطع اهمیت دارد. گروه دیوید کامرون در زمینه سیاستهای مهاجرتی، پیامرسانی و تصمیم به برگزاری همهپرسی، اشتباهات زیادی مرتکب شد. اما از آنجا که اولیور و شیپمن بر چهرههای مطرح و در دوره کوتاه زمانی از آغاز سال 2016 تا زمان همهپرسی در تاریخ 23ژوئن متمرکز شدهاند به طور عمده اقدامات بلندمدتی را که به رای به ترک اتحادیه اروپا انجامید، نادیده گرفتهاند: افزایش بیاعتمادی به سیاستمداران و کارشناسان، سالها ریاضت اقتصادی، و ساختار سیاسی که در مرکز همگرا میشود.
شکست در یک همهپرسی
سالها پیش از همهپرسی، گروه کامرون یک سری اشتباهاتی مرتکب شد که بعدها کمپین ماندن در اتحادیه اروپا را محکوم به فنا کرد. مهمترین این اشتباهات در زمینه مهاجرت بود. کامرون پیش از انتخابات پارلمانی 2010میلادی کاهش مهاجرت سالانه به بریتانیا را از بیش از 200هزار نفر به «دهها هزار نفر»، وعده داد. با این حال اصل جابهجایی آزاد در اتحادیه اروپا عمل به این وعده را غیرممکن کرد. اما دیوید کامرون در کنفرانس حزب محافظهکار در ماه اکتبر سال 2014میلادی، شرطبندی روی مهاجرت را دو برابر کرد و مصرانه گفت: «بریتانیاییها، میدانم که میخواهید این مساله حلوفصل شود پس (با این خواسته) به بروکسل میروم و پاسخ منفی را نخواهم پذیرفت؛ و در مورد جابهجایی آزاد، آنچه را بریتانیا نیاز دارد، به دست میآورم.» دیوید کامرون با مطرح کردن مساله امکانپذیر بودن کنترل قوانین مهاجرتی اتحادیه اروپا، انتظاراتی را ایجاد کرد که نمیتوانست به آنها جامه عمل بپوشاند. نهایتا در ماه فوریه 2016 تلاشهای کامرون برای مذاکره مجدد مساله مهاجرت با اتحادیه اروپا به یک فاجعه سیاسی تبدیل شد. اگرچه کامرون توانست دسترسی مهاجران از اتحادیه اروپا به یک سری مزایا را در 4سال اول ورود آنها به بریتانیا محدود کند، اما توافق به دست آمده خیلی ناچیزتر از خواستههای مخالفان اتحادیه اروپا بود. در عمل کامرون از بروکسل پاسخ منفی نگرفته بود! شیپمن که به وضوح با همه آنهایی که اهمیت داشتند، گفتوگو کرده است، توضیح میدهد که کمپین حامی خروج چگونه در همان مراحل ابتدایی به اهمیت مهاجرت پی بردند؛ پس از انتشار آمارهای رسمی در پایان ماه مه، معلوم شد که نرخ مهاجرت در مقایسه با سال پیش از آن افزایش یافته بود و کمپین خروج بیرحمانه این مساله را هدف گرفت. کمپین ماندن هم به سختی تلاش کرد تا آمارها را توجیه کند.
شیپمن همچنین به این مساله اشاره میکند که کامرون تمایل داشت تا حزب محافظهکار را متقاعد سازد که این کشور بوده که وی را در مسیر چندین اشتباه ازجمله تصمیم به برگزاری همهپرسی قرار داده است. در سال 2013 فشار بیپایان اعضای محافظهکار هیات قانونگذاری بهعلاوه نگرانی از دست دادن آراء حزب افراطی «استقلال بریتانیا» موسوم به «یوکیآیپی» که از احزاب بدبین به اتحادیه اروپا و حزبی مخالف مهاجرت محسوب میشود، کامرون را به مطرح کردن وعده برگزاری همهپرسی در مانیفست بعدی حزب محافظهکار مجاب ساخت. چنین اقدامی بطور قطع به دیوید کامرون در مواجهه با مشکلات و پیروزی در انتخابات سال 2015 کمک کرد اما در نهایت مشخص شد که اقدام دوراندیشانهیی نبوده است.
اولیور به عنوان یکی از وفاداران به کامرون، تمایل چندانی به تصدیق اینکه اتحاد حزب مغلوب منافع ملی شد، ندارد. اما دیدگاه مهمی را درباره چگونگی پیشبرد این مساله توسط نخستوزیر و گروه وی ارائه و این بحث را مطرح میکند که اگر وعده برگزاری همهپرسی داده نمیشد، حزب محافظهکار و به دنبال آن همه کشور از کنترل خارج میشد. این باور اولیور که تنها حزب محافظهکار میتواند دولت بریتانیا را اداره کند به این معناست که از نظر وی منافع حزب و کشور یکسان است.
طبق جزئیاتی که شیپمن ارائه میکند، در طول کمپینها تمایل کامرون به حفظ اتحاد محافظهکاران بود که به تاکتیکهای وی شکل داد. دفتر نخستوزیری بریتانیا از مواجهه و مقابله با مخالفانی که از برانگیختن یک جنگ داخلی در میان محافظهکاران لذت میبردند، خودداری کرد. کامرون و جورج آزبورن وزیر خزانهداری وقت، در بیشتر کمپینها از حمله مستقیم به دو چهره حامی برگزیت در حزب محافظهکار یعنی مایکل گوو و بوریس جانسون، خودداری کردند. مایکل گوو در آن زمان وزیر آموزش و پرورش بود و در سال اول دوران نخستوزیری ترزا می در سمت وزیر دادگستری خدمت کرد. بوریس جانسون نیز که اکنون در سمت وزیر خارجه بریتانیا فعالیت میکند، آن زمان شهردار لندن بود.
در چنین شرایطی کمپین ماندن در اتحادیه اروپا پوستری را با هدف آسیب رساندن به کمپین خروج، طراحی کرد که در آن جانسون در جیب رویی کت نایجل فاراژ، رهبر وقت حزب استقلال بریتانیا، به تصویر کشیده شده بود. در نهایت گروه کامرون پوستر جانسون- فاراژ را از خیابانها جمع کرد چراکه نگران بود این تصویر آشتی در داخل حزب محافظهکار را پس از همهپرسی دشوار کند. متیو الیوت، رییس کمپین خروج پس از رایگیری در گفتوگو با نشریه فایننشال تایمز درباره این تصمیم گروه دیوید کامرون ابراز تعجب کرد و گفت ایجاد ارتباط بین شورشیهای محافظهکار و حزب استقلال بریتانیا که حزب دیوانه جناح راستی به شمار میآمد، میتوانست پایان امیدهای کمپین خروج باشد.
آنطور که در «جنگ تمام عیار» توضیح داده شده، حزب کارگر نیز بر سر اتحادیه اروپا دچار چند دستگی شد. همهپرسی درست زمانی برگزار شد که حامیان اتحادیه اروپا در حزب کارگر در وضعیت خوبی نبودند. در سال 2015 این حزب جرمی کوربین چپ افراطی را به رهبری برگزید؛ فردی که در همهپرسی سال 1975میلادی به ترک جامعه اقتصادی اروپایی رای داده و در دوران فعالیتش در مجلس عوام بریتانیا با بسیاری از معاهدههای اتحادیه اروپا مخالفت کرده است. جرمی کوربین در آستانه همهپرسی از ماندن در اتحادیه اروپا حمایت کرد اما شیپمن اطلاعات جالب توجهی را از عدم تمایل گروه وی به همکاری رسمی با کمپین ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا ارائه میکند و به نقل از آلان جانسون، یکی از قانونگذاران حزب کارگر و رهبر گروه حامی ماندن در حزب مینویسد:«مشاوران جرمی کوربین، به طور قطع خواستار خروج بودند. حتی اگر رهبران حزب کارگر هم بوده باشند احتمالا جایی در بدن خود نماد داس و چکس روسها را تتو کردهاند.»
اما بررسی کمپینهای انتخاباتی بدون در نظر گرفتن رسانهها ممکن نیست. اینجاست که اولیور به ویژه در بررسی رویکرد رسانه بیبیسی، هرآنچه در توان دارد بهکار میگیرد. وی پیش از پیوستن به دولت، نقشهای متعددی در بیبیسی داشته که از نمونه آنها میتوان به برنامههای خبری ساعت 6 و 10 اشاره کرد. به گفته اولیور، بیبیسی مشقت زیادی کشید که نشان دهد بیطرف است.
این شبکه در بیان ادعاهای کمپین ماندن و خروج، اعتبار آنها را زیر سوال نبرد و سعی کرد با اختصاص فضای پخش یکسان به هر دو طرف، مشکل را حل کند. برای نمونه، اگرچه نظر کارشناسان بطور عمده این بود که ترک اتحادیه اروپا به اقتصاد بریتانیا آسیب میرساند، اما بیبیسی بطور متداول یکی از معدود کارشناسان اقتصادی حامی برگزیت را در کنار یکی از حامیان ماندن میآورد بدون اینکه برای کارشناسان حامی ماندن برتری قائل شود. آن طور که اولیور به یاد میآورد، کمپین ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا موفق شد این شبکه را برای انتشار بیشتر نظرات کارشناسان حامی ماندن در برنامههای رادیویی و تلویزیونی تحت فشار بگذارد اما در شکلدهی کلی به شیوه پوشش خبری بیبیسی موفقیت چندانی نداشت. این مساله بهشدت به کمپین ماندن آسیب رساند به این دلیل که اگرچه بسیاری از نهادهای بریتانیایی مخاطب برنامههایی همچون برنامه امروز در رادیو 4 بیبیسی و شب خبر در بیبیسی 2 هستند اما این مساله در مورد عمده مردم عادی صدق نمیکند. بیشتر برنامههای عمومی همچون برنامههای موسیقی که خبرهای مهم و مناظرات مربوط به موضوعات روز را نیز پوشش میدهند و تارنمای بیبیسی، چندان ممیزی نمیشوند و جهتگیری سیاسی ندارند.
در نهایت، با وجود قدمهای اشتباه حزب کارگر و رسانه نتیجه همه پرسی بیشتر از شکست دولت محافظهکار نشات گرفت. دولت کامرون با درخواست برای برگزاری یک همه پرسی غیرضروری نشان داد که درک درستی از خواسته مردمان این کشور ندارد و در نهایت شکستی را متحمل شد که میدانست عواقب فجیعی خواهد داشت.
مسیر طولانی تا جدایی
شیپمن در توضیحات خود درباره روابط گذشته با اتحادیه اروپا اعتراف میکند:«این روابط احتمالا از آنچه در کمپینها نتیجه همهپرسی را مشخص ساخت، اهمیت بیشتری داشتند.» حق با اوست. شک و تردیدهای بریتانیاییها به اتحادیه اروپا در مدتها قبل از همهپرسی
ریشه داشت.
کمپین خروج دانههای خود را در درگیریهای تلخ پارلمان در اوایل دهه 1990 کاشته بود؛ زمانی که گروهی از قانونگذاران محافظهکار مخالف اتحادیه اروپا بر سر تصویب «معاهده ماستریخت» که به تشکیل اتحادیه اروپا منجر شد، علیه دولت هم حزب شورش کردند. درگیری بر سر تصویب همین معاهده بود که به تشکیل حزب استقلال بریتانیا انجامید؛ این حزب در حقیقت از گروه کمپینهای مخالفت با معاهده تشکیل شد.
اما رای برگزیت چیزی بیش از آشکار شدن نارضایتی مخالفان اتحادیه اروپا بود. این اتفاق همچنین بیزاری فزاینده مردم از سیاستمداران، کارشناسان و نظام اقتصادی بریتانیا را نشان میداد. در چند سال قبل از همهپرسی، بریتانیا کاهش مداوم اعتماد به سیاستمداران را شاهد بود. این تصور در کشور ایجاد شده بود که سیاستمداران پاسخگوی هیچ اتفاقی نیستند. هر دو حزب سنتی کارگر و محافظهکار نیز با یک شیوه تفکر درگیر بودند؛ افکار اقتصادی نئولیبرال و مساله اجتماعی فرهنگی- لیبرال. دولت کامرون هم به این بیاعتمادی و جدایی مردم از سیاستمداران دامن زد. کامرون در زمان وقوع بحران مالی جهانی، سیاستهای ریاضت اقتصادی را به اجرا گذاشت که در نتیجه آن نابرابری در جامعه به بیشترین و بدترین سطح ممکن رسید. حتی زمانی که روند رشد تولید ناخالص داخلی بهبود یافت، تنها عده اندکی از مزایای آن برخوردار شدند. برای نمونه، نرخ دستمزد حقیقی از سال 2007تا 2015 بیش از 10درصد کاهش یافت. در هیچ یک از دو کتاب نام برده به چنین پیشینهیی اشاره نشده است. اما اینکه اولیور به کلی موضوع را نادیده گرفته و در هیچ جای کتاب از واژه «ریاضت» استفاده نکرده، آزاردهنده است. به هر حال دولتی که اولیور در سالهای 2011 به بعد در آن خدمت کرد، نقش قابل توجهی در بیگانهسازی مردمی داشت که در نهایت انگشت خود را در چشم سیاست فرو کردند.
در طول کمپینهای همهپرسی، این اتفاقات به تشکیل گروههای مجزا در حمایت از برگزیت منجر شد. نزدیک به 3میلیون نفر که در انتخابات پارلمانی 2015 شرکت نکرده بودند، در همهپرسی سال 2016 پای صندوقهای رای رفتند. بسیاری از آنهایی که ارزشهای اجتماعی محافظهکارانه داشتند احتمالا به ترک اتحادیه ارپا رای دادند؛ این اتفاق به ویژه در بخشهایی از کشور که یافتن فرصتهای شغلی دشوار بود، فرصتهای شغلی به راحتی از دست میرفت یا دستمزدها پایین بود، در جاهایی که یافتن خانههای ارزان قیمت دشوار بود، و در جاهایی که سطح آموزشی بهشدت پایینتر از لندن بود، بیشتر رخ داد. در این بخشها از کشور مردم دیگر به گفتههای کارشناسان و سیاستمداران درباره اقتصاد باور نداشتند و به آنها که شرایط موجود را بهترین گزینه میخواندند به دیده شک و تردید مینگریستند. شیپمن به نقل از یک منبع در کمپین حزب کارگر میگوید مشکل کارزار انتخاباتی ماندن در اتحادیه اروپا تمرکز آنها بر مخاطرات اقتصادی برگزیت از نظر تئوری بود و این همان چیزی بود که کارگران فقیر شمال شرق و شمال غرب کشور درحال تجربه عملی آن بودند؛ اقتصاد برای آنها سودی نداشت.
سقوط
با وجود اینکه کمپین برگزیت بطور عمده بر اقتصاد تمرکز داشت، اما تاثیرات اولیه آن سیاسی بودند. بامداد فردای همهپرسی، کامرون استعفا کرد. نشریه «سان» به نقل از کامرون نوشت که هدفش جلوگیری از عملیاتی شدن برگزیت بوده است؛ وی در گفتوگو با یکی از مشاوران نزدیکش گفته:«چرا باید برای یکی دیگر سختی بکشم و نتیجه را تقدیمشان کنم؟» کامرون برای ترزا می، نخستوزیر بعدی، احتمالا پرچالشترین مذاکراتی را که بریتانیا در دوران صلح شاهد آن بوده بدون هیچ برنامه مدیریت بحران، به یادگار گذاشت. در نتیجه در دوران ترزا می، خدمات شهروندی خیلی بیشتر از سال گذشته برای تحلیل چگونگی تاثیرات برگزیت بر بریتانیا و رویکرد مناسب در مذاکرات با اتحادیه اروپا پیش از ترک این بلوک در تاریخ 29مارس سال 2019 هزینه کرد. موقعیت ترزا می به تدریج شکننده شد. از نظر وی احترام به نتایج همه پرسی به معنای عملی کردن برگزیت سخت است؛ برگزیتی که با خارج شدن بریتانیا از بازار واحد اروپا و اتحادیه گمرکی همراه باشد؛ دو مجموعهیی که تجسم قوانین مشترک و استانداردهای قانونی و نبود بازرسیهای گمرکی داخلی هستند و سبب میشوند بازارهای اتحادیه اروپا به مثابه بازار یک کشور واحد به نظر برسد. اما برگزیت سخت تنها راه معنا کردن همه پرسی نیست. برای نمونه، یکی دیگر از راهها «گزینه نروژ» است که با ماندن بریتانیا در بازار واحد حتی بعد از ترک اتحادیه اروپا همراه خواهد بود.
فارغ از رویکردی که دولت در زمینه برگزیت اتخاذ میکند، در هر حال بریتانیا احتمال چند سال پرمشکل پیش رو خواهد داشت. حتی همین حالا نشانههای هشداردهنده اقتصادی قابل مشاهده هستند. نرخ تورم بعضا به دلیل کاهش ارزش پوند که بلافاصله پس از همهپرسی آغاز شد درحال افزایش است. اعتماد تجاری و مصرفکنندگان کاهش یافته است. به نظر میرسد شرایط وخیمتر نیز خواهند شد. کارشناسان اقتصادی برآورد کردهاند که برگزیت سخت به 40درصد کاهش تجارت با اتحادیه اروپا، بزرگترین شریک تجاری بریتانیا، منجر میشود. با در نظر گرفتن جابهجایی برخی صنایع و شرکتهای صادراتی به ویژه در زمینه تولیدات کارخانهیی و بخشهای خدماتی به کشوری در داخل اتحادیه اروپا و داخل اتحادیه گمرکی این بلوک، اقتصاد بریتانیا مجبور خواهد شد خود را با کاهش فعالیتها وفق دهد و این روند احتمالا تدریجی و دردناک خواهد بود.
بریتانیا نیز مجبور است برای کنار آمدن با برگزیت تغییر کند. مجبور خواهد بود برنامهریزیهای گمرکی جدیدی در نظر بگیرد، قوانین و سیاستهای جدیدی در زمینههایی همچون کشاورزی و مهاجرت وضع و استانداردهای قانونی جدیدی برای جایگزینی قوانین اتحادیه اروپا اتخاذ کند. پیشبینی اینکه دولت چطور هدر چند سال آینده همه این اقدامات را همزمان با عملیاتی کردن برگزیت انجام میدهد، دشوار است. قطعا احتمال تغییر رویکرد برگزیتی بریتانیا وجود دارد. آن بریتانیای عملگرای باثبات دیگر وجود خارجی ندارد. سیاست موضوعی پر تب و تاب و غیر قابل پیش بینی خواهد بود.
ترزا می ریاست یک دولت اقلیت را بر عهده دارد. وزرا در انظار عمومی با یکدیگر مجادله میکنند. کارکنان ارشد بخش خدمات شهروندی نیز داستانهای آسیب رسان از سوء رفتارهای روسای سیاسی خود منتشر کردند.
به نظر میرسد شمار فزایندهیی از مردم این بیثباتی را نشانهیی از احتمال بازگشت از نتیجه همه پرسی میبینند؛ اما پیشبینی چنین اتفاقی دشوار است. حزب محافظهکار به استثنای شمار اندکی از اعضای این حزب که عشاق قدیمی اروپا هستند، خود را وقف اجرای برگزیت کرده است و رهبری کنونی حزب کارگر نیز که هیچگاه اشتیاقی به عضویت در اتحادیه اروپا نداشته، تصمیم گرفته موضعی مبهم در این زمینه اتخاذ کند و همین مساله نیز به حزب در موفقیت در انتخابات گذشته کمک کرد.
آنهایی که غرور و اراده حزبی را نسبت به کشور مقدم میدانستند، بریتانیا را به نقطه کنونی رساندند؛ با این حال این وضعیت همه را به یک اندازه دچار مشکل خواهد کرد. کامرون که این اتفاق بینالمللی را به جریان انداخت، اکنون در گوشهیی نشسته است و در میان تفریحات، خاطرات خود را به تحریر درمیآورد. آزبورن که معمار ریاضتهای اقتصادی بود و بسیاری را دچار فقر و بیگانگی با دولت کرد، اکنون توسط سردبیر نشریه با نفوذ «لندن ایونینگ استاندارد» استخدام شده و این درحالی است که هیچ تجربهیی در زمینه روزنامهنگاری ندارد. اولیور در پی دستاوردهای بیشمارش لقب شوالیه گرفته و اکنون از مشاوره دادن به شرکتها در زمینه برگزیت زندگی خود را میگذراند. وی کتابش را با دعایی از سوی رییس پیشینش به اتمام میرساند:«امیدوارم تاریخ با شما با مهربانی تا کند.» اما شواهد موجود نشان میدهد که اینگونه نخواهد شد.