از اصلاح برجام تا اصلاح موشکی
با بررسی یک سال اجرای برجام در دولت دونالد ترامپ و دیگر اعضای ١+٥ این سوال مطرح میشود که اساسا اصلاح یا مذاکره مجدد بر سر برجام هدف اصلی امریکا است یا از ابتدا آنها چیز دیگری را دنبال میکردند؟
امریکا از همان ابتدا به خوبی میدانست که باز کردن مجدد برجام برای اصلاح آن یا اضافه کردن توافقی جانبی نشدنی و زیر میز زدن است. همچنین خروج یک جانبه از برجام، پرتاب بومرنگی بود که در نهایت با شدت به سمت خودشان بازمیگشت. فهماندن این مساله به ترامپ هرچند برای اروپا به سختی و با هزینه سیاسی و رفت و آمدهای دیپلماتیک زیادی همراه بود اما به نظر میآید در نهایت موفق شدند او را به ماندن در برجام راضی کنند.
همانطور که کارشناسان و مقامات اروپایی و امریکایی بارها به آن اشاره کردند، آنها باید کاری میکردند تا برجام را به شکلی از جلوی چشم و دست ترامپ بردارند، اما آیا این کار امکان پذیر بود؟ و اگر بود به چه شکل؟
ترامپ در یک سال گذشته تمام راههای رفته و نرفته را برای خروج از برجام و پیاده کردن شعار خروج از توافقی که باراک اوباما رییسجمهور پیشین امریکا آن را پذیرفت انجام داد. از اجرای کجدار و مریز برجام تا اعمال تحریم به بهانه فعالیتهای تروریستی و حقوق بشری، تهدید شرکتها و کشورهای اروپایی و آسیایی برای همکاری نکردن با ایران تا کشاندن پای کنگره به برجام اقداماتی بود که ترامپ در گامهای نخست انجام داد اما هیچ کدام از اینها او را راضی نکرد. دست آخر وقتی دید هیچ کدام از تیرهایش به هدف نخورد اروپاییها را هدف قرار داد و هشدار داد اگر برجام اصلاح نشود از آن خارج میشود تا شاید به این شکل خود را راضی کند که هزینه خروج از برجام را به دوش اروپا انداخته است.
آنچه مسلم است لابی صهیونیستی و سعودی در دو سال گذشته از عوامل محقق نشدن کامل مزایای برجام برای ایران و یکی از مهمترین عوامل تحریک ترامپ برای انجام اقدام علیه ایران و برجام بودند.
از طرفی اروپاییها در مجادله و رایزنی با مقامات کنگره و کاخ سفید تلاش کردند تا برای مصون ماندن برجام از دستبرد ترامپ به اصطلاح راه کارهایی را ارائه کنند که به نوعی برجام از چشم ترامپ دور بماند اما اقدامات آنها هم تاکنون و فوری نتیجه نداده است، یا بهتر است بگوییم هیچ راهحلی که بتواند بهطور مشترک از سوی ایران نیز پذیرفته شود به دست نیامده است. اروپاییها در این مدت تلاش کردند تا پنجرههای دیگری را برای فشار به ایران باز کنند، پنجرههایی که بهطور مشترک میان آنها و امریکا وجود داشت، هر چند در زمانبندی و سطح و چگونگی طرح این مسائل با یکدیگر اختلاف داشته و دارند. با این حال تعهد به حفظ برجام امری بود که با وجود ترامپ در یکسال گذشته به دوش اروپا گذاشته شده و پر بیراه نیست بگوییم، اگر برجام تاکنون دوام آورده به خاطر اقدامات و لابی اروپاییها بوده است. این در حالی بود که رییسجمهوری امریکا در چهارمین دوره تمدید تعلیق بخشی از تحریمهای کشورش درباره ایران در چارچوب برجام اعلام کرد که دیگر تمدیدی در کار نخواهد بود و برای دومین بار در دولتش بدون هیچ دلیل فنی و حقوقی از تایید پایبندی ایران به برجام سرباز زد.
رکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا که به تازگی از سوی ترامپ برکنار شده است، چندی پیش به دستور و با فشار رییسجمهور تندروی امریکا در سفر به اروپا با همتایان خود در گروه 1+5 دیدار کرد و از تشکیل کارگروهی خبر داد تا در چارچوب آن مباحثات لازم درباره آنچه توافقات جانبی بر سر برجام میخوانند را پیگیری کند. پس از آن در رسانههای خارجی شاهد انتشار این خبر بودیم که این کارگروه مشغول به کار شده است و در همین چارچوب تمرکز وزارت خارجه امریکا بر قانع کردن اروپاییها به تغییر و اصلاح برجام است.
برخی شنیدهها حاکی از آن است که در دیداری که چندی پیش با حضور فدریکا موگرینی رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سه وزیر خارجه کشورهای انگلیس، فرانسه و آلمان با حضور محمد جواد ظریف برگزار شد، درخواست مذاکرات بر سر مسائل موشکی و منطقهیی جدیتر مطرح شده است و از ایران خواسته شده تا به شکلی وارد این بحث شود. امری که از سوی ایران مورد پذیرش قرار نمیگیرد.
در اینکه کشورهای 1+5 جز امریکا درباره مذاکره مجدد نکردن بر سر برجام اتفاق نظر دارند، شکی نیست؛ چرا که از مذاکرات و تلاشهای دیپلماتیک و سیاسی خود در سالهای مذاکرات هستهیی دفاع میکنند و منافعشان نسبت به از بین رفتن برجام بسیار کمتر از امریکای ترامپ است. با این حال آنها نه در گذشته و نه اکنون نسبت به آنچه «رفتار غیرمسوولانه ایران در منطقه یا فعالیتهای مخرب موشکی ایران» مینامند، دست نکشیدهاند از این رو شاید به این نتیجه رسیدند با توجه به پیشرویهای ایران در منطقه و همراهی با روسیه و از سویی برای ممانعت از ترامپ در بر هم زدن برجام، مسائل منطقهیی و موشکی را برای راضی کردن خود و ترامپ مطرح کنند.
تلاشی که به نظر تاکنون راه به جایی نبرده و اروپا را به سمت راهحلی دیگر که گفته میشود اعمال تحریمهایی جدید است به شکلی که برجام را نقض نکند، برده است.
در این بین چین و روسیه با اروپا و ایران در مخالفت با مذاکره مجدد همراه هستند اما هر یک به نسبت فشاری که امریکا به آنها وارد کرده اقدامات و فشارهایی را به ایران وارد کردهاند.
چین در اعمال محدودیت بانکی ماههاست نسبت به بلوکه کردن حسابهای ایرانیان به بهانه پولشویی و مبارزه با تروریسم اقدام کرده است. روسیه نیز در منطقه فشارهایی را به ایران وارد میکند.
در عین حال تاکنون ایده ایجاد یک خط مذاکره جدید با ایران تحت عنوان «مذاکرات جانبی یا تکمیلی» نه بهطور مستقل، بلکه در ادامه برجام بهطور جدی از سوی کشورهای اروپایی نیز دنبال شده است و در مقابل موضع ایران این بوده است که اول، مذاکره دوباره درباره برجام نداریم دوم، موضوع فعالیتهای موشکی مسالهیی دفاعی است و قابل مذاکره نیست. با این حال طرفهای اروپایی تاکنون از هر فرصتی برای طرح مسائل جانبی منطقهیی و موشکی در حاشیه مذاکرات برجامی سخن گفتهاند و مقامات ایرانی نیز به این مساله اشاره کردهاند.
سیدعباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه کشورمان بارها به این موضوع اشاره کرده است که در حاشیه مذاکرات و دیدارهای دو جانبه، طرفها درباره موضوعات مورد علاقه صحبت میکنند که مسائل موشکی و منطقهیی را نیز شامل میشود و این موضوعی است که هچ وقت تکذیب نشده است. در عین حال تایید هم نکردهاند، مذاکرات اختصاصی و ویژهیی درباره این موضوعات در دستور کار باشد. بنابراین میتوان گفت بیش از شش ماه گذشته یکی از اصلیترین محورهای مذاکرات و دیدارهای مقامات ایران و اروپا موضوعات جانبی بوده است.
اما باید گفت، مذاکرات درباره مسائل منطقهیی و موشکی چند اشکال دارد: هر چند خواهان اصلی این مذاکرات امریکا و برخی اروپاییها هستند اما چون امریکا و ایران گفتوگوی سیاسی با یکدیگر جز بر مساله هستهیی ندارند، امکان مذاکره صریح و مستقیم بدون کسب اجازه از مقامات عالی نظام بطور علنی وجود ندارد. شاید از همین روست که باز هم اروپا برای مذاکرات به اصطلاح موشکی و منطقهیی واسطه شده است. تجربه ثابت کرده این روش راه به جایی نمیبرد، جز وقت تلف کردن و پیچیده کردن مساله؛ در گذشته بر سر مساله هستهیی شاهد بودیم تا ایران و امریکا مستقیم وارد مذاکره با یکدیگر نشدند این مساله به نتیجه نرسید. از این رو بر فرض که مذاکرات جانبی در کار باشد، ایران و اروپا و امریکا ناچارند در چارچوب برجام وارد بحث شوند تا به شکلی حضور ایران و امریکا در مذاکرات قابل توجیه باشد؛ امری که از آن به برجام 2 و 3 نام برده شد.
مشکل دیگر در بحث مربوط به مذاکرات موشکی این است که این مساله در حوزه نیروهای نظامی از جمله سپاه پاسداران تعریف میشود و موضوعی نیست که بتوان در حوزه دیپلماسی آن را تعریف کرد. این مساله آنقدر جدی است که ممکن است بر سر میز مذاکرات ظریفی دیگر اما با لباس نظامی بنشیند و آن فرد احتمالا فردی در قد و قامت سردار سلیمانی خواهد بود که نه در خط مقدم دیپلماسی بلکه در خط مقدم جبهه و جنگ بوده است.
علاوه بر این صحبت از مذاکره درباره مسائل موشکی و منطقهیی در حالی است که امریکا و اروپا از اجرای برجام نمره قبولی تاکنون نگرفتهاند. بسیاری از کارشناسان بر این نظرند شاید در پایان اجرای برجام به شرط متنفع شدن سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایران از این توافق در رویکردش نسبت به منطقه تفاوت ایجاد شود اما قرار نبوده از ابتدا این نقش تغییر کند. این در حالی است که دو سال ابتدایی اجرای برجام برای ایران بسیار سخت گذشت؛ نه تنها به حل مشکلات اقتصادی ایران کمک نکرد بلکه به نظر برخی کشورها از جمله امریکا در حال ایجاد مشکلات سیاسی داخلی بر سر راه ایران هستند.
بسیاری از کارشناسان معتقدند دونالد ترامپ از برجام خارج نمیشود اما هزینه ماندن در برجام را برای ایران و اروپا آنقدر افزایش خواهد داد تا یکی از این طرفها از اجرای آن خسته شوند و حرکتی را به نفع امریکا انجام دهند. رییسجمهور امریکا اگرچه در یک سال گذشته در برجام مانده است اما وزارت خزانه داری آن که تیمی بسیار حرفهیی را تشکیل میدهد به جبهه اقدام علیه ایران در سطح مختلف اقتصادی و تجاری تبدیل شده است. ترامپ نه تنها تحریمهای ریز و درشت را چاشنی برجام کرده است بلکه در فازهای مختلف فشار به ایران را علنیتر کرده است. او و تیمش که هر روز تندروتر میشود، علاوه بر طرح وصل کردن فعالیتهای دفاعی ایران به مسائل تروریستی و اعمال محدودیت و ممنوعیت برای آن، به مسائل داخلی ایران نیز ورود کردند.
شاهد بودیم در پی اغتشاشات دی ماه سال 1396 در ایران، امریکا درخواست نشست فوری بررسی این مساله را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کرد و این جلسه با وجود مخالفت کشورهای عضو دایم و غیردایم تشکیل شد. هر چند اقدام امریکا نتیجهیی نداشت اما طرح این مساله در سطح بینالمللی در عمل ایران را دوباره به موضوعی بینالمللی تبدیل کرد که برجام تلاش کرد این فضا را از سر ایران دور کند. علاوه بر این ترامپ در سال گذشته چند بار به صراحت از «تغییر رژیم ایران» سخن گفت که برای افکار عمومی ایران و دنیا جای شگفتی داشت. این رویکرد ترامپ به گفته بسیاری از کارشناسان به این معنا تعبیر شد که موضوع دخالت امریکا در امور داخلی ایران روی میز سیاست خارجی امریکا قرار گرفته است، امری که در 40 سال گذشته جزو سیاستهای پنهان امریکا محسوب میشد امروز آشکارا روی میز قرار گرفته است.
برخی تحلیلگران بر این نظرند، امریکا بعد از حل مساله هستهیی به نوعی فاز دوم را که «عقب زدن» ایران از منطقه با طرح ممنوعیت تولید و آزمایش موشکی و عقب رفتن از مواضعش در سوریه، عراق، لبنان و یمن است را کلید زده است و در مرحله سوم که به نظر میآید در راستای فاز دوم است موضوع تغییر رژیم ایران را در دستور کار قرار داده است؛ در این مرحله سعی خواهد شد با دامن زدن به تظاهرات و اعتراضات سیاسی و اقتصادی به نوعی هزینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را برای حکومت ایران بالا ببرد.
ایران و 1+5 در حالی وارد سومین سال اجرای برجام میشوند که ترامپ سعی دارد با نگه داشتن سایه ترس از خروج امریکا از برجام، هم چنان مسیر تحریم و تهدید ایران را در فازها و حوزههای مختلف باز نگه دارد به این امید که در این مسیر ایران به ویژه از ادامه ماندن در این توافق شانه خالی کند یا دست به اقدام و کاری بزند که اروپا و جامعه بینالملل را علیه ایران بشوراند. این درحالی است که فضای سیاسی و اقتصادی ایران نه به خاطر برجام بلکه ناشی از مشکلات و ضعفهای داخلی با خلاءهای جدی و هشدارآمیز و ملتهبی رو به روست و کارشناسان سال 1397 را سالی سخت نه فقط برای دولت تدبیر و امید بلکه برای کشور ارزیابی میکنند. از این رو هر گونه اقدام امریکا علیه ایران به لحاظ سیاسی امنیتی و اقتصادی یا باز کردن جبهههای جدید مذاکراتی بدون شک به التهاب بیشتر جامعه میانجامد که باید از آن دوری کرد.
ایران با ثبات همواره مورد نظر امریکا و اروپا در منطقه بوده است از این رو باید امیدوار بود که این نگاه هم چنان به قوت خود باقی باشد در آن صورت میتوان به تلاش اروپاییها برای حفظ برجام امیدوار بود. در سوی دیگر اما با امریکای ترامپ غیرقابل پیش بینی رو به رو هستیم که هر روز درجه جوش دیگ مخالفت و مقابله با امریکا را بیشتر و بیشتر میکند. بر این اساس، همانطور که بسیاری از کارشناسان مطرح میکنند، در مقابله با رفتار مبهم اروپا، شدت رفتار امریکاییها و تیزتر شدن رفتار برخی همسایگان منطقهیی در دشمنی با ایران، شاید نخستین و تنها راهحل انسجام داخلی و تلاش برای رفع مشکلات و بازگرداندن اعتماد عمومی به جامعه است.
منبع: ایسنا