باید و نبایدهای انتقال مرکز سیاسی
سولماز رضایی
دکترای برنامهریزی شهری
پایتخت یا به عبارتی مرکز سیاسی یک کشور، در ساختارهایی با قدرت متمرکز، کانون اصلی پیدایش تحرکات سیاسی و اقتصادی است که در عرصههای بینالمللی، محل نمایش اقتدار و ظرفیتهای حکومتهاست. پایتختها به عنوان مهمترین مرکز بروز و ظهور مراودات فرهنگی، تجاری، سیاسی، اداری و اقتصادی، غالبا به لحاظ جغرافیایی در مقایسه با سایر شهرهای یک کشور، وسیعتر بوده و جمعیتی بیشتر را در خود جای میدهند. این شهرها مرکز نمادین دولتها، محل تبلور فرهنگ ملتها و دربرگیرنده تشکیلات اساسی اجرایی، قضایی و قانونی است. با بررسی سیر تحولات تاریخی کشورها میتوان دریافت که در گذشته، برای انتخاب پایتختها، عنصر امنیت، اهمیتی دوچندان داشته و سایر عوامل در اولویتهای بعدی قرار میگرفتهاند. اما امروزه با توجه به تغییر کارکردی پایتختها و نیز تغییر مفهوم و ابزارهای تامین امنیت، الگوهای پیشرفتهتری که وابسته به عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است، در این انتخاب یا در برخی موارد انتقال پایتختها اثرگذارند.
ایران سرزمینی است که در طول تاریخ کهن خود، بارها پایتختهای گوناگونی را تجربه کرده است، بطوری که از زمان هخامنشیان تاکنون، 30 شهر در ادوار تاریخی و حکومتهای مختلف به عنوان پایتخت کشور انتخاب و فرایند انتقال پایتخت انجام شده است که تمامی این تغییرات مبنایی امنیتی و سیاسی با توجه به شرایط روز کشور داشته است. در این میان، تهران که بیش از 220 سال پایتخت سه حکومت مختلف بوده، به نسبت میانگین سالهای پایتخت بودن بسیاری از شهرها، از قدمت بیشتری در این زمینه برخوردار است.
بحث انتقال پایتخت در کشورمان یکی از مواردی است که در ادوار گوناگون و به دلایل مختلفی در جامعه مطرح شده است. برای نخستینبار این موضوع در سال 1293 شمسی و به دلایلی غالبا سیاسی و اقتصادی مطرح و شهر اصفهان به عنوان جایگزین تهران معرفی شد که به دلیل انجام یک سری اقدامات در بخش نوسازی شهری این موضوع منتفی گردید. بعد از انقلاب نیز در سال 1368 مطالعهیی درخصوص انتقال پایتخت صورت پذیرفت که در نتیجه این مطالعه به دلایلی از قبیل هزینههای زیاد، طولانی بودن فرآیند انتقال و عدم ثمربخشی این طرح در کاهش جمعیت شهر تهران، طرح مذکور مورد تایید کارشناسان قرار نگرفت. بعد از آن در سال 1377 نیز این موضوع توسط وزارت مسکن و شهرسازی مطرح و با تمرکز بر امکان سنجی انتقال مراکز سیاسی از تهران مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت نتیجهیی حاصل نشد. در سال 1386 نیز این موضوع توسط مسوولان وزارت کار و وزارت کشور مورد توجه قرار گرفت و در ادامه در سال 1392 مجلس شورای اسلامی نیز به این موضوع ورود پیدا کرد که در تمامی این مراحل طرح مذکور موافقان و مخالفانی جدی داشته است.
در دهههای اخیر تعدادی از کشورهای جهان و به دلایل متفاوتی، انتقال پایتختهای خود را تجربه کردهاند. کشورهایی چون آلمان، برزیل، ترکیه، پاکستان، استرالیا، قزاقستان، مالزی و چند کشور دیگر که به دلایلی گوناگون مانند تسهیل نظارت مناسب بر کل کشور، وجود خلاءهای سیاسی و اداری، ایجاد فرصتهای توسعه برابر برای سایر شهرها و نیز به دلایلی نمادین صورت پذیرفته است. بعضی از موارد انتقال پایتخت نیز به دلیل تغییرات به وجود آمده در شرایط سیاسی و اقتصاد جهانی انجام شده و محدود به دلایل داخلی نبوده است. بنابراین این موضوع را باید از جهات مختلف و باتوجه به شرایط هر کشور مدنظر قرار داد و راهحل و پیشنهاد یکسانی در تمام موارد در این زمینه وجود ندارد.
موافقان طرح انتقال پایتخت از تهران، دلایل مختلفی را در این خصوص بیان داشتهاند. تهران بهعنوان بزرگترین شهر غرب آسیا بیش از 8 میلیون نفر جمعیت ساکن و حدود 12 میلیون نفر جمعیت شناور درون و برون شهری دارد. این تمرکز جمعیت که غالبا بهدلیل تمرکز امکانات و مقتضیات اقتصادی و تجاری و نیز وجود شبکههای بزرگ مالی و تمرکز سیاسی و اداری در تهران به وجود آمده است باعث بروز نارساییهای بسیاری در این شهر و نیز در تمام کشور شده است. مواردی مانند معضلات زیست محیطی ترافیک شهری، افزایش ناهنجاریهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و بسیاری جزئیات و موارد دیگر که بر کسی پوشیده نیست. از طرفی با توجه به شرایط ژئوفیزیکی موجود خطر زلزله در تهران که در صورت وقوع میتواند علاوه بر خسارات مالی و جانی فراوان، به مختل شدن بسیاری از فرایندهای اداری کشور منجر شود، از دیگر دلایل مطرح شده برای لزوم انتقال پایتخت است. اما سوالی که مطرح میشود این است که آیا این طرح راهحل مناسبی برای مقابله و رفع این مشکلات است؟ به نظر میرسد سادهترین راهحلی که میتوان برای مواجهه با مشکلات روزافزون تهران درنظر گرفت بحث انتقال پایتخت باشد. چراکه تجربه نشان داده کشورهایی که با اهدافی مشابه، اقدام به انتقال پایتخت نمودهاند، عملا شهری دیگر را درگیر معضلاتی جدید کرده بدون آنکه بر کاهش چشمگیر مشکلات پایتخت خود تاثیر بسزایی داشته باشد. بنابراین براساس نظر بسیاری از کارشناسان، یک برنامهریزی صحیح که ناظر بر تمرکززدایی سیاسی و اقتصادی باشد میتواند با هزینهیی به مراتب کمتر از آنچه به طرح انتقال پایتخت مترتب است، به نتیجه مطلوب دست یافت. برنامهیی که نهادسازی اجتماعی و اقتصادی در سایر نقاط کشور را که با جابهجایی فضایی قابل حصول نیست درنظر داشته باشد، محدودیتهای جدی برای رشد بیرویه مراکز اقتصادی و صنعتی در اطراف پایتخت تا شعاع مناسبی قائل شود، توزیع یکنواخت مراکز اداری به خصوص نهادهای غیرضرور در سطح کشور، ایجاد فرصتهای شغلی برابر با حمایت از صنایع کشاورزی و روستایی، اختصاص منابع زیربنایی در مناطق کمتر برخوردار، گسترش زیرساختهای دولت الکترونیک و بسیاری از موارد دیگر در سطح ملی و در سطح شهری، ساماندهی و ارتقاء سطح عملکردی نهادهای مدیریت شهری به جهت رفع معضلات موجود را در نظر داشته باشد. تمام این موارد بیان میداردکه یک برنامهریزی اصولی و مدیریت هوشمندانه میتواند از هزینههای گزاف انتقال پایتخت که تضمینی برای ثمربخش بودن آن نیز وجود ندارد، جلوگیری نماید.