آیا اروپا از تاریخ درس میگیرد
رییسجمهوری پس از خروج امریکا از برجام، آن را تجربهیی تاریخی خواند و اعلام کرد منتظر اقدام دیگر طرفهای توافق هستهیی به ویژه کشورهای اروپایی خواهد ماند؛ سه کشوری که آنها نیز در این زمینه تجربیاتی مهم را آزمودهاند.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، «دونالد ترامپ» رییسجمهوری امریکا سه شنبه شب هیجدهم اردیبهشت ماه اعلام کرد از توافق هستهیی ایران و 1+5 خارج میشود.
پس از این اقدام پیمانشکنانه، «حسن روحانی» در گفتوگویی تلویزیونی حاضر شد و درباره سرنوشت توافق هستهیی و سیاستهای جدید جمهوری اسلامی با مردم سخن گفت.
رییسجمهوری اظهار کرد: اکنون برای همگان عهدشکنی امریکاییها مشخص شده و در این شرایط ما باید منتظر باشیم که کشورهای بزرگ جهانی نسبت به این توافق چگونه عمل خواهند کرد.
روحانی تصریح کرد: ادامه تعهد ایران به مفاد برجام منهای امریکا در گروی تامین منافع ملی خواهد بود و با اشاره به توطئههای مکرر واشنگتن علیه ملت ایران و کشورهای منطقه، خروج امریکا از برجام را تجربهیی تاریخی خواند که موید دیدگاهها و مواضع چهار دهه گذشته جمهوری اسلامی است.
اقدام اخیر رییسجمهوری امریکا نه تنها تجربهیی در سطح ملی و منطقهیی بلکه مبین الگوی رفتاری واشنگتن در قبال دولتهای مستقل است و به دلیل نقش قدرتهای شرقی و نیز دولتهای اروپایی در طیفی از پروندهها و تحولات بینالمللی، ملاحظاتی مهم و اساسی را پیش روی آنها قرار میدهد.
به همین خاطر، علاوه بر کشورهایی چون کره شمالی که در آستانه فرآیندی از گفتوگو با یکی از عهدشکنترین دولتهای امریکا قرار گرفتهاند، رخداد اخیر به عنوان آخرین حلقه سلسله تجربیات کشورهای اروپایی، واقعیاتی قابل تامل را برای شرکای اروپایی واشنگتن هویدا میکند.
ترامپ با اقدام اخیر خود که در ادامه خروج از پیمان آب و هوایی پاریس، پشت پا زدن به تعهدات و اعلان جنگ تجاری به اروپا و هشدار درباره واگرایی از ناتو و کاهش همکاریهای امنیتی با شرکای اروپایی صورت گرفت و همچنان که «باراک اوباما» رییسجمهوری پیشین امریکا بیان داشته، به متحدان خود پشت کرد.
رییسجمهوری امریکا این پیام را به اروپا مخابره کرد که تنها حمایت و تایید آنان را در زمینههایی چون انجام حملات نظامی و تجاوزکارانه به سوریه طلب میکند و در ازای همراهی اروپا، حاضر به پذیرش نظر و نگرانی شرکای خود نیست.
به عبارتی دیگر، ترامپ در عمل این واقعیت را برای اروپا و به خصوص سه دولت مهم و قدرتمند آن نمودار ساخت که در دایره تصمیمگیریهای مهم وی جایی ندارند و در عمل، یکجانبه گرایی و ماجراجویی ترامپ اعتباری را برای شراکت اروپا با واشنگتن قائل نیست.
روی دیگر بیتوجهی امریکا به خواست رهبران فرانسه، آلمان و انگلیس که برای بازداشتن ترامپ از تصمیم اخیر به واشنگتن سفر کردند، همداستانی و جلب رضایت صهیونیستها و برخی دولتهای مخاصمه جوی خاورمیانه بود و جایگاه اروپاییها را در سیاست خارجی جدید واشنگتن ترسیم کرد.
کشورهای اروپایی پیش از این نیز طعم تند خصومت ورزی واشنگتن با تهران را چشیده و نتایج آن را به چشم دیدهاند.
وزرای امور خارجه تروییکای اروپایی حدود دو سال پس از آنکه «جرج دبیلیو بوش» رییسجمهوری جنگطلب امریکا، جمهوری اسلامی ایران را یکی از سه کانون محور شرارت نامید، یعنی در مهرماه 1382 (اکتبر 2003) در چارچوب بیانیه سعدآباد توافقی هستهیی را با تهران اعلام کردند.
براساس بیانیه سعدآباد جمهوری اسلامی ایران بار دیگر تاکید کرد که دستیابی به سلاح هستهیی در دکترین دفاعی کشور جایگاهی ندارد و تهران در ارتباط با برنامه صلحآمیز هستهیی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کاملی خواهد داشت.
در تکمیل این بیانیه بود که فرانسه، انگلیس و آلمان در چارچوب توافقاتی که سال 83 (2004) در پاریس و بروکسل به دست آمد متعهد به همکاریهای هستهای، تجاری و اقتصادی، شراکت در زمینه انرژی و سرمایهگذاری در بخشهای نفت و گاز، تسهیل پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی و... شدند.
تحریکات امریکا و القای انحراف برنامه صلحآمیز هستهیی ایران به سمت اهداف نظامی و نیز اعمال فشار بر اروپا سبب شد تا در عمل بسیاری از دستاوردهای مذاکرات اوایل دهه 80 از میان برود.
افزون بر اینکه سه دولت اروپایی به تعهدات در زمینه عادیسازی پرونده فعالیتهای صلح آمیز ایران در شورای حکام آژانس پایبند نمانده و با نزدیک شدن به واشنگتن زمینهساز اختلافات فزاینده هستهیی شد.
در شرایط کنونی نیز کشورهای اروپایی با اعلان عدم خروج از برجام و درخواست از تهران برای پایبندی به توافق هستهیی، تعهداتی جدی را بر عهده گرفتهاند.
علاوه بر این و با توجه به تجارب گذشته و رخداد اخیر بسیاری اقدام عملی اروپا را به چشم آزمونی تاریخی مینگرند که منزلت و جایگاه اتحادیه و نیز دولتهایی چون انگلیس در عرصه بینالمللی را معین خواهد کرد.