گرمایش زمین؟ این‌طورها هم نیست

۱۳۹۷/۰۲/۲۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۲۱۹۵۹
گرمایش زمین؟ این‌طورها هم نیست

«تاجران تردید» افشاگری هولناک درباره دانشمندانی است که مصمم‌اند محیط‌زیست‌گرایی را نابود کنند

مولف: رابین مک‌کی  

مترجم: محمد معماریان  

 گاردین- ریچل کارسون را عموما یک قهرمان در عرصه محیط‌زیست می‌دانند، کارزارگری شجاع که با کتاب بهار ساکت درباره استفاده بی‌ضابطه از آفت‌کش‌ها به جهان هشدار داد. ماجرای او، یک اتفاق موفق بود: داستان زنی که مساله‌یی جدی را برجسته کرد (اینکه آفت‌کش دی.‌دی.‌تی در زنجیره غذایی جمع شده و میلیون‌ها پرنده و حیوان را می‌کشت) و به ممنوعیت جهانی استفاده از این ماده شیمیایی کمک کرد.

یا حداقل برداشت مرسوم از کارسون چنین است. اما امروزه با جست‌وجوی مختصر اسم او در اینترنت به نتیجه‌یی غیرمنتظره می‌رسیم. بنا به روایت بسیاری از وب‌سایت‌ها، کارسون (که بنا به گفته همه خانمی دلپذیر و دوست‌داشتنی است) مرتکب قتل‌عام شده و بیشتر از نازی‌ها آدم کشته است. این ادعای شگرف به خاطر کارزار او علیه دی.‌دی.‌تی است که ادعا می‌شود به مرگ بی‌شمار آفریقایی بر اثر مالاریا منجر شده است.

وب‌سایتی که «موسسه کارآفرینی رقابتی» آن را راه‌اندازی کرده است، می‌گوید: «میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا از آثار دردناک و اغلب مرگ‌بار مالاریا رنج می‌برند چون یک فرد زنگ خطر نادرستی را به صدا درآورد». وب‌سایت دیگری از این هم جلوتر می‌رود: «آن فرد، ریچل کارسون است. پنجاه میلیون مرده». وب‌سایت سوم مدعی است: «تلفات بیشتری نیز محتمل است». دیگران هم کارسون را با هیتلر یا استالین مقایسه می‌کنند.

اگر بنا به ارزیابی دستاوردهای کارسون باشد، این تجدیدنظر تاریخی به‌ واقع شوکه‌کننده است و چنانکه مولفان تاجران تردید نوشته‌اند، خطا نیز هست. علت ممنوع‌سازی دی.‌دی.‌تی فقط آن نبود که در زنجیره غذایی انباشته می‌شد، بلکه پشه‌ها نیز داشتند به آن مقاوم می‌شدند. این آفت‌کش مدت‌ها پیش از آنکه از تولید تجاری خارج شود، داشت فایده‌اش را از دست می‌داد.

پس این اهریمن‌سازی عصبی چه دلیلی دارد؟ چرا ناگهان این‌همه از کارسون بدگویی می‌شود؟ پاسخی که اورسکیز و کانوی در این گزارشگری تحقیقی بسیار دقیق اما در عین حال جذاب می‌دهند، ساده است. راست افراطی در امریکا، در تلاش خود برای تضمین ابدی بازار آزاد، اکنون مصمم است که آرمان محیط‌زیست‌گرایی را نابود کند. بنا به این جهان‌بینی مخدوش، محیط‌زیست‌گرایان هندوانه‌هایی‌اند با صورت سبز و دل قرمز که می‌خواهند مقررات تنظیمی (یا همان «شیب لغزنده به سمت سوسیالیسم») را بر استفاده از دخانیات، مواد شیمیایی مخرب ازن و گازهای گلخانه‌یی تحمیل کنند. و اورسکیز و کانوی می‌گویند که در ماجرای اهریمن‌سازی از ریچل کارسون، هواداران بازار آزاد دریافتند که اگر بتوانید مردم را متقاعد کنید که یکی از مصداق‌های مقررات تنظیمی موفق حکومت به ‌واقع موفق نبوده است (یعنی در حقیقت اشتباه بوده است)، می‌توانید استدلال علیه مقررات تنظیمی را به‌طور کلی تقویت کنید. اورسکیز و کانوی می‌گویند هیولاسازی از اعتبار و شهرت کارسون نیز از همین‌جا ناشی می‌شود: نوعی اطلاع‌رسانی نادرست عامدانه که عیار گروهی از موسسات راست افراطی شده است که از کاسب‌وکارها و صندوق‌های محافظه‌کار بودجه می‌گیرند و محفلی از دانشمندان راست‌گرا حامی‌شان هستند، دانشمندانی که معتقدند تهدید اقلیمی، ساخته و پرداخته پژوهشگران چپ‌گرا و جزئی از یک طرح بزرگ برای گسترش کنترل حاکمیت روی زندگی‌های ماست. اینها تبهکاران روایت تاجران تردید هستند؛ کتابی که در صفحاتش اسامی ثابتی دایما مطرح می‌شوند: دانشمندانی از قبیل فرد سیتز، رابرت جسترو و بیل نیرنبرگ، همراه با موسساتی که این افراد و امثال آنها از طریق‌شان خدمات خود را تقدیم مجموعه‌یی از صندوق‌ها و موسسات راست‌گرا و هوادار بازار آزاد کرده‌اند، مثل همان موسسه کارآفرینی رقابتی که منبع همان زخم‌زبان ضد کارسون بود که پیش‌تر نقل کردم. این خروجی‌ها وقتی هم از صنعت دخانیات پول نگیرند، از حمایت شرکت‌های سوخت‌های فسیلی مانند اکسون بهره‌مند می‌شوند.

در این کارزارها، یک استراتژی مشترک را می‌شود آشکارا دید: بی‌اعتبار کردن علم، گسترش سردرگمی و ترویج شک؛ یعنی همان تاکتیک‌هایی که برای مبارزه با طرح‌های محدودسازی دخانیات در دهه ۱۹۷۰ مطرح شدند (که در آن زمان پیوند دخانیات با سرطان داشت بدیهی می‌شد) و در نبردهای مقابله با باران اسیدی، نازک شدن لایه ازن و انتشار گازهای گلخانه‌یی نیز اصلاح و استفاده شده‌اند. علم واقعی با برچسب «بنجل» رد می‌شود و به‌جای آن بازنمایی‌های نادرست عرضه می‌شوند. به این ترتیب، استدلال می‌شد که نه‌فقط دخانیات، بلکه عوامل متعددی عامل سرطان‌اند (گرچه در آن زمان صنعت دخانیات به صورت خصوصی تصدیق می‌کرد یک پیوند قاطع بین مصرف دخانیات و بیماری‌های جدی وجود دارد). به همین صورت تقصیر باران اسیدی هم گردن علت واقعی‌اش انداخته نمی‌شود (باران اسیدی حاصل جانبی سوزاندن سوخت‌های فسیلی است)، بلکه به فوران‌های آتش‌فشانی ربط داده می‌شود که همچنین گفته می‌شود علت نازک شدن لایه ازن هم هستند.

در هر مورد کارشناسان جلسات توجیهی برای روزنامه‌نگاران و سیاستمداران می‌گذاشتند، و ادعاهایشان هم بدون پشتوانه علمی توسط رسانه‌های خوش و خرمی پذیرفته می‌شد که با کمال میل می‌خواستند این ایده را جا بیندازند که تفرقه‌یی واقعی در جریان اصلی دانشمندان وجود دارد، در حالی که چنین تفرقه‌یی در کار نبود. به‌طور خلاصه ما به این سمت هدایت شدیم و در کمال خونسردی، حرف‌های درآمده از دهان یک گروه کوچک و مصمم از پروپاگاندیست‌های راست‌گرا را بپذیریم که می‌دیدند نیازی نیست فشاری بیاورند تا در برایشان باز شود. چنانکه اورسکیز و کانوی خاطرنشان می‌کنند: «بعید است کسی میان ما باشد که دنیایی را نپسندد که در آن باران اسیدی مسئله مهمی نیست، سوراخ لایه ازن وجود ندارد و گرمایش جهانی بی‌اهمیت است. چنین دنیایی به مراتب خوشایندتر از دنیایی است که واقعاً در آن به سر می‌بریم. شاید حتی دروغ‌های دلگرم‌کننده را به حقیقت‌هایی ترجیح بدهیم که چرتمان را پاره می‌کنند و حقیقت‌هایی که قهرمانان روایت ما انکار می‌کنند فقط چرت‌مان را پاره نمی‌کنند. این حقیقت‌ها از بیخ و بن هولناک‌اند».

لذا تاکتیک‌های یک گروه کوچک از ایدئولوگ‌های جنگ سرد (گسترش شک و سردرگمی)، در سراسر امریکا جواب داده‌اند و اکنون از اقیانوس اطلس هم گذشته‌اند چنانکه مردم در هر دو جامعه ایالات متحده و بریتانیا بیش از همیشه درباره حقیقت یک سلسله از مسائل علمی کلیدی (به‌ویژه گرمایش جهانی) سردرگم‌اند، در حالی که دانشمندان بیش از پیش به دقت پژوهش‌هایشان اطمینان پیدا کرده‌اند.

هضم این پیام، از جهات مختلف، دشوار است؛ ولی تردیدی نیست که اورسکیز و کانوی برای این کتاب برجسته‌شان و افشای نفوذ این ایدئولوگ‌های تیرگی و تاریکی، لایق تقدیر فراوان‌اند. تاجران تردید (که یادداشت‌های مفصلی درباره همه منابعش دارد) هم صورت‌بندی روشن و تمیز و هم ضرباهنگ دقیقی دارد و به نظرم مدعی جدی آن است که بهترین کتاب علمی سال شود.

منبع: ترجمان