عبور از بیکاری با اتصال هنر و اقتصاد
بیکاری معضل مهم اقتصاد کشور در سالهای اخیر بوده و به نظر میآید، میخش آنقدر محکم کوبیده شده و گرهاش آنقدر کور است که به راحتی حرف و حدیث مسوولان باز نمیشود.
در این آشفته بازار اقتصادی برخی معتقدند، توجه به هنر میتواند مسیر ایجاد شغل را اندکی هموار کرده و اقتصاد هنر، همان کلید گمشدهیی است که درهای اشتغال را حداقل به روی هنرمندان باز میکند اما به شرط اینکه از دست دولت و سیاست رها شود و مسوولان تنها بر این نکته توجه کنند که در ترسیم مسیر راه اقتصادی به جای تکیه بر منابع نفت و گاز، نیمنگاهی هم به فکر، خلاقیت و هنر داشته باشند. میثم موسایی، استاد دانشگاه و پژوهشگر اقتصاد هنر در نشست تخصصی «اقتصاد و هنر» که در دانشگاه تهران برگزار شد درباره این موضوع گفت:«شرط تعالی هنر رها شدن از دست دولت، سیاست و اقتصاد بوده و لازمه این موضوع این است که نهاد هنر استقلال اقتصادی داشته باشد. از همین جاست که اقتصاد هنر اهمیت پیدا میکند. مصرف محصولات هنری در یک جامعه نشاندهنده رشد اقتصادی یک جامعه است. ماهیت شغلها در آینده دنیا تغییر خواهد کرد. شغلهایی که بر مبنای خلاقیت هستند، گسترش خواهند یافت و کالاهایی که دربردارنده ارزش نمادین هستند، ارزشمند خواهند شد. پس از نظر اقتصادی به نفع ماست به همین سمت برویم. اگر نفت و گاز منابع تمامشدنی هستند، منابع فکر و خلاقیت و هنر در کشور ما کاملا بیپایان هستند.»
او افزود:«باید توجه داشته باشیم که هنر یک حوزه بسیار اشتغالزا است و ایجاد شغل در آن هزینه زیادی ندارد. هزینه ایجاد یک شغل در هنرهای تجسمی ۱۵میلیون تومان است. این را با هزینه ایجاد یک کارخانه پتروشیمی و اتومبیل مقایسه کنید. در این وضعیت که میلیونها جوان بیکار در کشور داریم اتفاقا سرمایهگذاری در این زمینه به اقتصادمان هم کمک میکند. بیش از 400هزار فارغالتحصیل بیکار علوم اجتماعی و اقتصاد داریم. در هنر هم همین طور است و اگر دانشجویان نتوانند به باندهای هنری وصل باشند، نمیتوانند به بازار کار راه پیدا کنند.» این اقتصاددان بیان کرد:«صنایع دستی ما بخشی از هویت ماست ولی درحال نابودی است. از مجموع ۵۰۰ صنعت دستی شناخته شده، کمتر از دویست تا باقی مانده است چون مشتری ندارند. قالی را به شکلی میبافیم که 500 سال پیش میبافتیم و نیازها و سلیقه جهانی را در این زمینه در نظر نگرفتهایم. باید ببینیم ذائقه خارجی در زمینه فرش ایرانی چیست.»
دولت بسترسازی کند؛ نه حمایت
نگاهی به تاریخ ایران، حکایت از آن دارد که هنر همواره یکی از منابع کسب درآمد برای ایرانیها بوده است چنانکه مشاغلی مانند فرش بافی، نقاشی سفالگری و... در جامعه مورد توجه مقامات عالیرتبه کشوری بوده و هنرمندان از جایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار بودهاند اما به مرور زمان به موازات رشد فرهنگ شهرنشینی، توجه به هنرهای اصلی ایرانی کمرنگتر شد و صنایع مونتاژ جای خود را به تولیدات داخل داد. در بخش دیگری از این نشست خبری مجید ملانوروزی، مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره این موضوع سخنرانی کرده و گفت:«هنر ایران در گذشته کاملا کاربردی بوده است. هیچ متریالی در ایران نداریم که هنری مرتبط با آن در اقلیمهای مختلف ایران ایجاد نشده باشد. در گذشته به خاطر هماهنگی کامل هرگز در حوزه اقتصاد هنر دچار معضل نبودهایم. تا زمان صفویه و قاجار که موجی از غربزدگی وارد شد و اهمیت هنرهای سنتی از بین رفت. همچنین صنعت رقیبی برای هنر ایران ایجاد کرد؛ مثل کارخانههای فرش ماشینی. از سویی هنرهای سنتی و بومی ما در دیزاین مدرن جایی پیدا نکرد. ما همچنین از مکتبها دور شدیم و از زندگی جمعی به زندگی فردی روی آوردیم.
او رونق هنر را نیازمند فضای امن اقتصادی دانست و گفت: در سی چهل سال گذشته سیاستهای غلط اقتصادی و ارزی، مشکلات زیادی برای اقتصاد هنر به وجود آورد. همهچیز متاسفانه با بخشنامههایی پیش میرود که هر روز عوض میشوند و کاملا سلیقهیی هستند. اما خوشبختانه در ده سال گذشته، اتفاقات خوبی افتاده و به خصوص با برگزاری حراج کریستیز از ۲۰۰۶ که در حوزه خلیج فارس حراج آثار ایرانی را راه انداخت تغییرات امیدبخشی رخ داد و به هنر به عنوان یک سرمایه نگاه شد. بانکها و بیمهها آمدند و پشت آثار ایستادند. خیزش نسبتا آرامی در حوزه هنرهای تجسمی داشتیم. گردش مالی هنرهای تجسمی در 5 سال گذشته 5 برابر شده است.»
او همچنین درباره نقش و جایگاه دولت در تعالی اقتصاد هنر افزود:«به عنوان تنها سخنرانی که در این جمع به دولت وابسته هستم همین جا اعلام میکنم که اصلا به هنر دولتی هیچ اعتقادی ندارم و معتقدم هنرمندان هم به اشتباه از دولت انتظار حمایت دارند. دولت میتواند فقط بسترسازی کند. تجربه سوسیالیسم نشان میدهد که هرکجا دولت سفارشدهنده و حامی بود، آثار ماندگاری خلق نشد. اساسا با سفارش نمیشود اثر خوب تولید کرد. وظیفه دولت در زمینه اقتصاد هنر فراهم کردن بستر است. دولت باید زمینه سرمایهگذاری را فراهم کند. مشکل بیمه و گمرک را حل کند. ما اصلا بیمه هنر نداریم. ما در گمرک ایران هنوز چیزی به نام ورود یا خروج موقت نداریم.»
ملانوروزی یکی از مشکلات بیمه هنر را نداشتن کارشناس دانست و گفت:«ما اصلا کارشناسی که بتواند اصالت اثر را تایید کند نداریم که انتظار داشته باشیم، بیمهیی بیاید و آن اثر را تحت پوشش قرار دهد. بیمه اصلا مطمئن نیست وقتی اثری به خارج از کشور میرود اصلش برمیگردد یا کپیاش.»
تمایل سرمایهگذاران به حضور در خاورمیانه
ملانوروزی یکی دیگر از ظرفیتهای مهم هنری در سالهای اخیر را انتقال موزهها و گالریها به خاورمیانه دانست و گفت: امروز دیگر در اروپا کسی به موزه نمیرود. بسیاری از سرمایهگذاران، بانکها و گالریهای دنیا تمایل دارند رویدادهای هنری خود را همینجا در خاورمیانه و آسیای شرقی برگزار کنند. بسیاری از گالریداران دنیا دوست دارند هنرمندان خود را در حاشیه خلیج فارس، سنگاپور، چین و روسیه معرفی کنند. کاری که با دو سه میلیارد قیمت اخیرا به موزه هنرهای معاصر اهدا شده است تنها یکی از نمونههای این علاقهمندی است. 4میلیارد تومان فقط هزینه بیمه و انتقال این اثر شد. بنگاه اقتصادی میداند که این یک سرمایهگذاری است و با معرفی هنرمند تحت قرارداد خودش در موزه هنرهای معاصر میتواند درآمد زیادی کسب کند.
این مدیر هنری گفت که در سالهای گذشته به جای حمایت مستقیم از آثار هنری اولویت مرکز هنرهای تجسمی، راهاندازی گالریها و شرکت در اکسپوها و بیینالهای بینالمللی بوده است: ما برای گالریداران خودمان امکان شرکت در آرتفیرهای جهانی را فراهم کردیم و کتابهایشان را چاپ کردیم همچنین با گالریهای بزرگ دنیا ارتباط برقرار کردیم.
هنرمند ایرانی از گرفتارترین اقشار جامعه
مفهوم عرضه و تقاضا نکته دیگری است که در زمینه اقتصاد هنر باید به آن توجه داشت، درآمدزایی از هنر زمانی معنی پیدا میکند که برای اثر هنری عرضه شده، بازار مصرف و خریدار پیدا شود، موضوعی که جواد بختیاری موسس گالری نقش و خط و فرهنگستان بختیاری در بخش دیگری از این نشست تخصصی به آن اشاره و اظهار کرد:«نخستین چیزی که در این باره به ذهن میرسد، مفهوم عرضه و تقاضا است. مشکل اساسی تقاضاست و نه عرضه. چون هنرمند دارد کارش را انجام میدهد. هنرمندان امروز یکی از نگرانترین اقشار جامعه ما هستند. کشورهای بزرگ دنیا دورنمایی برای خود طراحی کردهاند که جامعه هنربنیان را به مرور جایگزین جامعه دانشبنیان امروز کنند.»
او افزود:«باید راهکاری برای هماهنگ کردن سه وجه دولت، مخاطب و هنرمند به وجود بیاید تا هنر ایران از این وضع نابهسامان نجات پیدا کند. هنرمند ایرانی از گرفتارترین هنرمندان دنیاست. هنرمند برای فروش آثار خود چشم به دولت دارد و دولت هم که هزار گرفتاری دیگر دارد. وزارت ارشاد امروز میلیارد میلیارد بدهکار است. نهادهای غیردولتی هم که فقط فکر تولید میکنند و تاثیری در فروش آثار هنری ندارند.»
بختیاری بیان کرد:«فرهنگ خرید آثار هنری در کشور ما حتی در قشر ثروتمند وجود ندارد. همه سلیقه معطوف به چیدمان کف خانه است. شاید صد میلیون برای خانهاش خرج کند ولی وقتی صحبت تابلو خریدن برای دیوار میشود نمیخواهد هزینه کند در صورتی که در دنیا آویزان کردن تابلو به دیوار نوعی تشخص است.»
ضرورت ایجاد تشکل برای رسیدگی
به معیشت هنرمندان
جواد بختیاری با اشاره به وضعیت نابهسامان معیشت هنرمندان در کشور، به طرح پیشنهادی برای حمایت از اقتصاد هنر در ایران پرداخت و گفت: «باید برای خیل عظیم هنرمندان جامعه چاره ملی اندیشید. این را به عنوان یک رسالت شخصی دنبال خواهم کرد. «تشکیل جامعه هنرمندان ایران» نام طرح پیشنهادی من است. چنین جامعهیی میتواند برای هنرمندان حقستانی کند.»
این هنرمند ابعاد مختلف و رئوس فعالیتهای این تشکل را برشمرد و گفت: «ساماندهی رابطه بین دولت، هنرمند و مخاطب، سعی در ازدیاد سهم کالای هنری در سبد شهروندان، تغییر سازمانیافته برای تقویت تقاضای فرهنگی، شناساندن الگوهای بازار هنر و بررسی سیاستهای دولت برخی از این رئوس است.»