درسهای کیروش برای اقتصاد ایران
مهدی بیک
روزنامهنگار
دستاورد حقیقی ایران از موفقیت تیم ملی فوتبال کشورمان در نخستین بازی جام جهانی و پیروزی در برابر مراکش چیست و ایران چگونه میتواند از این دستاوردها به نفع توسعه پایدار خود بهرهبرداری کند؟ این پرسشی است که پاسخگویی به آن با عبور از هیجانات اولیه و احساسات غرورآفرین بعد از پیروزی تیم ملی فوتبال کشورمان در نخستین بازی جام جهانی در گروهی که پیش از این کارشناسان ورزشی از آن ذیل عنوان گروه مرگ یاد میکردند، ضروری به نظر میرسد.
دستاوردهایی که فراتر از یک رقابت ورزشی پرهیجان میتواند گزارههای تازهیی را پیش روی اقتصاد، فرهنگ؛ سیاست، جامعه و... کشورمان قرار دهد و نکات تازهیی را به ایرانیان برای درک شرایط جدید بینالمللی بیاموزد. در شرایطی که رسیدن به دروازههای توسعه پایدار اقتصادی، امروز مهمترین هدف پیش روی کشورمان در چشمانداز آینده عنوان شده؛ باید دید درسهایی که اقتصاد ایران از موفقیتهای اخیر تیم ملی فوتبال کشورمان میتواند برداشت کند؛ چیست؟
بنا به دلایل گوناگون مسیری که تیم ملی فوتبال کشورمان از سال 2011 و بعد از حضور کارلوس کیروش پرتغالی در راس هرم فنی تیم طی کرده است؛ واجد الگوها، مشخصات و نکاتی است که اقتصاد ایران در شرایط فعلی میتواند از آنها برای رسیدن به توسعه پایدار اقتصادی استفاده کند. ویژگیهایی مانند به کارگیری دانش و تخصص به روز؛ ثبات در مدیریت؛ ایجاد بستر لازم برای توسعه؛ استعدادیابی؛ توجه به ویژگیهای درونی و بیرونی، حمایتهای عمومی و... مواردی است که فوتبال ایران تحت مدیریت کیروش با استفاده از آنها توانسته شکلی از پیشرفت پایدار را در روند فعالیتهای خود شکل دهد و برای نخستین بار 2دوره متوالی به جام جهانی صعود کند و ایران را برای نخستین بار در تاریخ در نخستین بازی خود در جام جهانی صاحب پیروزی کند.
1- برای نسل من که فوتبال را در سالهای پر فراز و نشیب دهه 60 خورشیدی درک کردهاند؛ فوتبال پنجرهیی است رو به زندگی که بخش قابل توجهی از نیازهای حسی؛ روانی و اجتماعی آنان را پاسخ میدهد؛
این نسل در مسیر ارتباطی خود با فوتبال در دهه 70خورشیدی و بعد از تحقق دوم خرداد 76 لحظات غرورانگیزی چون صعود به جام جهانی 98 فرانسه و پیروزی بر امریکا را تجربه کرده اما با وجود نیروی انسانی مستعد، عملکرد فوتبال ایران قبل از سال 2011 در سطح رقابتهای بزرگ روندی نوسانی، سینوسی و پرفراز و نشیب بوده؛ حضور یک در میان تیم فوتبال ایران در جامهای جهانی با وجود استعدادهای فراوان کشورمان نشان میدهد که فوتبال ایران به غیر از نیروی انسانی مستعد برای توسعه نیازمند عوامل دیگری است که با استفاده از آنها بتواند حضور تاثیرگذارتری در میادین پیش رو داشته باشد. مشکلی که اقتصاد ایران هم طی سالهای گذشته با آن دست به گریبان است و با وجود برخورداری از منابع عظیم و ثروتهای خدادادی هر از گاهی با نوسانات در بازارهای مالی؛ اعتباری و پولی خود مواجه است و مردم را دچار نگرانی و اضطراب میکند.
2- حضور کیروش در فضای فوتبال ایران و روند پایدار در مسیر موفقیتهای فوتبال ایران، نشان میدهد در هر حوزهیی که علم و تخصص کافی، ثبات پایدار در مدیریت؛ حمایت عمومی و رسانهیی مطلوب و... به کار گرفته شود در نهایت رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده چندان دور از دسترس نخواهد بود. اقتصاد ایران هم برای رسیدن به دروازههای توسعه پایدار، چارهیی جز به کارگیری دانش و تخصص به روز؛ ثبات در مدیریت؛ مشارکت عمومی، افزایش مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونی و... ندارد. این شاید مهمترین درسی باشد که اقتصاد ایران از موفقیتهای تیم ملی میتواند برداشت کند. اینکه اگر در بخشهای تاثیرگذار اقتصادی نیز دانش و تخصص به درستی و در جای مناسب خود به کار گرفته شود رسیدن به چشماندازهای توسعه در شاخصهای اصلی اقتصادی دور از دسترس نخواهد بود.
3- تیم ملی فوتبال کشورمان برای در آغوش کشیدن موفقیت، سکان هدایت تیم ملی را از سال 2011 در اختیار کیروش قرار داد تا از طریق برنامهریزیهای بلندمدت، خود را در وضعیت تثبیت شدهیی قرار دهد. در میان مربیان حال حاضر جام جهانی تنها یوآخیم لو(آلمان) زمان طولانیتری از کیروش در راس هرم اجرایی تیم خود قرار داشته است؛ موضوعی که نشاندهنده اهمیت موضوع ثبات در مدیریت است. حال این وضعیت را با وضعیت ثبات در مدیریت اقتصاد کشورمان مقایسه کنیم. سالهاست که تحلیلگران از تغییر ریل کامل دولتها در فضای اقتصادی کشورمان انتقاد میکنند. معمولا با ظهور هر دولت جدید، ریلگذاری تازهیی در ساختارهای اقتصاد کشورمان ایجاد میشود که در برخی موارد فرسنگها فاصله با الگوهای قبلی اقتصاد دارند. مثلا دولت مهرورز تمام دستاوردهای دولت اصلاحات درخصوص موضوعاتی چون؛ کاهش نقدینگی، خصوصیسازی، خودکفایی در تولید گندم و بنزین؛ کم کردن وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی، بهبود سازمان مدیریت و برنامهریزی و... را یکجا کنار میگذارد و الگوهای تازهیی را به کار میگیرد که نه تنها در مسیر برنامهریزیهای قبلی نیست بلکه حتی میتوان ادعا کرد که در نقطه مقابل آن قرار دارد.
4- فارغ از هر نتیجهیی که تیم ملی ایران در بازیهای آینده خود به دست آورد؛ باید دستاوردهای پسران پارسی در سرزمین تزارها را ارزشمند قلمداد کرد؛ دستاوردهایی که بار دیگر ایرانیان را متوجه این واقعیت عینی کرد که در صورت برنامهریزی مناسب، مدیران متخصص و بستر مناسب میتوان کرانههای تازهیی از رشد و پیشرفت را به دست آورد. این فرآیند نه تنها در محیطهای ورزشی مثل جام جهانی عینیت پیدا میکند بلکه در فضاهای تخصصی دیگری مانند اقتصاد نیز با استفاده از این الگوها میتوان دستاوردهای بزرگی خلق کرد؛ دستاوردهای ویژهیی که ایرانیان نشان دادهاند، استعداد ویژهیی در تحقق آنها دارند. دستاوردهایی از جنس پیروزی شیرین ایران بر مراکش که رویای صعود به مرحله بعدی را برای ایرانیان زنده نگه داشت تا بعد چه پیش آید...