انفجاری که سکوت دشت را سوزاند

۱۳۹۷/۰۴/۰۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۲۴۵۰۳
انفجاری که سکوت دشت را سوزاند

الهه باقری

روزنامه‌نگار

در پای کوه گرده‌سور، بر بلندای دشتی قرار گرفته و برخی بر این باورند که به خاطر امتداد این دشت تا رودخانه زاب، نامش سردشت شده است. شهری با بازارهای مرزی و باغ‌هایی مملو از انگور کبود. هرچند 30 سال است که دیگر کمتر کسی از انگورهای سیاه و بازارهای پررنگ‌و نقش این شهر یاد می‌کند. 7 روز بیشتر از تابستان سال 66 نگذشته بود که گاز خردل، سرنوشت دیگری برای این دشت رقم زد. در بحبوحه جنگ بود و تمام شهرهای مرزی، در حال دفاع از خاک ایران بودند. در تمام مدت دفاع مقدس، محبت و همراهی سردشتی‌ها در میان رزمندگان در نبرد با دشمن دلگرمی ایجاد کرده بود. ساعت 16:30 بعدازظهر بود. می‌شود در آن ساعت زنانی را تصور کرد که از اتاق‌ها بیرون زده و در حیات خانه‌های‌شان می‌چرخند، کودکانی که از قیلوله عصرانه بیدار شده و برای بازی به خیابان‌ها آمدند یا مردانی را که به‌دنبال کسب و کار، در راه دکان و بازار هستند. شاید در آن ساعت، هنوز سکوت ظهر این دشت پهناور کامل نشکسته بود که با صدای مهیب هواپیماها، مردم به پناهگاه‌ها خزیدند... شاید خیلی از آنها به پناهگاه نرسیده‌ بودند که 4 بمب در شهر و 3 بمب دیگر در روستاهای اطراف فرود آمد. اتفاقی که سردشتی‌ها شاید حتی در کابوس‌های‌شان هم نمی‌دیدند. شهر بمباران شده بود و این‌بار، متفاوت‌تر از فرو ریختن ساختمان، شکستن شیشه و ویرانی بود. مرم پس از بمباران، از پناهگاه‌ها خارج شدند و برای کمک به همنوعان‌شان، به مناطق بمباران شده رفتند. ناباورانه برای آنکه این بمباران کشته و زخمی نداشته، خوشحالی می‌کردند. زمان زیادی نگذشت که بوی سیر گندیده و گوگرد تمام فضای شهر را فرا گرفت. پرندگان مانند چوب خشک‌شده‌یی از بلندی درختان سقوط می‌کردند و مردم یکی‌یکی به روی زمین می‌افتادند. بمب‌ها، ساختمان‌ها را تخریب نکردند اما انگار ویرانی ابدی را به این دشت آوردند. باد ملایمی می‌وزید و این‌بار، جای آنکه عطر باغ‌های سردشت را به اطراف پراکنده کند، آلودگی و گاز خردل را به مناطق دورتر از کانون انفجار می‌رساند و همه شهر را آکنده از گاز شیمیایی می‌کرد... دو سال به پایان جنگ مانده بود که مردم صلح‌دوست سردشت، قربانی حمله وحشیانه سلاح‌های شیمیایی شدند. سلاح‌هایی که به شهادت تاریخ، بعد از جنگ‌جهانی اول و تصویب کنوانسیون منع سلاح‌های شیمیایی مورد استفاده قرار گرفت. بمبارانی که یکی از فجایع تاریخی در جهان را رقم زد. فقط چند دقیقه کافی بود تا این شهر به نخستین قربانی جنگ‌افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته‌یی هیروشیما و ناکازاکی تبدیل شود.

 سردشت ساعتی پس از بمباران

زمان زیادی نگذشت که جریان هوای سمی به تمام شهر رسید و بیمارستان‌ها و نقاهتگاه‌ها را نیز آلوده کرد. از آنجا که اکثر کارکنان محلی مصدوم شده‌ بودند، جریان برق و مخابرات و فعالیت‌های خدماتی شهر تعطیل شده بود. حمام‌های شهر برای رفع آلودگی به کمک سردشتی‌ها آمده بودند؛ سردشتی‌هایی که هنوز به‌طور کامل نمی‌دانستد چه برسرشان آمده است. ساعت به ساعت مصدومان بیشتر می‌شدند. آرام ‌آرام چشم‌ها متورم می‌شد و نفس‌ها سخت. کودکان دیگر نای گریه کردن هم نداشتند. مادران، پاهای رنجورشان را برای کمک به فرزندان‌شان، به سختی روی زمین می‌کشیدند و...

 34 حمله شیمیایی رژیم بعثی عراق

سردشت، نخستین شهر قربانی جنگ شیمیایی در جهان بود؛ هر چند که ایران، از سال‌های آغاز جنگ تحمیلی با رژیم بعثی عراق، بارها از سوی نیروهای صدام شاهد بمباران شیمیایی بود. در پایان جنگ تحمیلی، ۳۴ حمله شیمیایی در مناطق غرب، شمال‌غرب و جنوب ثبت شده بود که براساس آمارهای رسمی نهادهای مسوول در این رابطه تعداد کل شهدای حملات شیمیایی در طول جنگ حدود ۲۶۰۰ شهید و تعداد کل مصدومان نظامی و غیرنظامی حملات شیمیایی ۱۰۷ هزار نفر و تعداد جانبازان شیمیایی (که در حال حاضر تحت پوشش بنیاد جانبازان هستند) حدود ۴۵ هزار نفر است.

در روز هفتم تیر سال 66، هزاران نفر بلافاصله پس از حملات شیمیایی عراق به سردشت، جان سپردند و نجات‌یافتگان هم، ماندند تا تاول‌های بازمانده از خردل را به نسل‌های بعدی خود پیشکش کنند. درحالی که 30 سال است از حمله عراق به سردشت می‌گذرد کسانی که آن روزها، مشام‌شان از بوی سیر گندیده پر شده بود، هنوز از درد ناشی از بمباران شیمیایی رژیم بعث عراق رنج می‌برند و با آثار و پیامدهای این بمباران دست به گریبان هستند. به گفته برخی محققان، فاجعه سردشت وخیم‌تر از بمباران حلبچه که بعد از آن اتفاق افتاد، بوده است زیرا در سردشت از گاز اعصاب و خردل استفاده شد که این گاز از نوع گازهایی است که همیشه در محیط و بدن مصدوم باقی می‌ماند و تاکنون هیچ‌گونه راه درمانی برای مصدومان کشف نشده است.