بازار کار در انحصار خودیها
گروه اقتصاد کلان| هادی سلگی|
بر اساس گزارش مرکز آمار نرخ بیکاری در بهار امسال با کاهشی 0.5 درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل به رقم 12.1 درصد رسیده و همزمان با این کاهش، نرخ جمعیت فعال با 0.5 درصد افزایش به 41.1 درصد رسیده است. جمعیت فعال در تعریف، تمام جمعیت 10 سال و بیشتر را شامل میشود که دارای کار یا تمایل به شغلیابی هستند و به همین لحاظ ترکیبی از تمام افراد بیکار و شاغل جامعه است. بدین معنا میتوان بهطور کلی گفت که مطابق با این آمار 0.5 درصد در فصل بهار وارد بازار کار شدهاند که همه آنها بهطور کامل جذب کار شدهاند.
البته محمدقلی یوسفی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با «تعادل» معتقد است که این 0.5 و 1 درصدی کاهش و افزایش بیکاری تنها ارقامی تصنعی هستند که با واقعیات اقتصادی کنونی منطبق نیستند. به گفته این استاد اقتصاد در این آمار میتوان سه نقص عمده برشمرد که اعتبار آن را پایین میآورد. ابتدا اینکه بر اساس تعریفی که از اشتغال میشود بیشتر موضوعات مقطعی و گذرا را دربرمیگیرد یعنی بخش عظیمی از بیکاران کشور را که به دلیل ناامیدی از یافتن شغل به مراکز کاریابی رجوع نمیکنند در تعریف لحاظ نمیشود. دوم اینکه کشور با بیکاری پنهانی بسیار گستردهیی روبه رو است که به عنوان اشتغال کامل درنظر گرفته میشود.
علاوه بر اینها سومین موضوع این است که بنا به تجربه اقتصادی سالیان گذشته، شرایط رکود تورمی اقتصادی ایران به گونهیی بوده که سرمایهگذاریهای بسیار کمی برای تولید انجام شده، لذا اشتغال بخش خصوصی در آن افزایشی نداشته است و به همین سان اگر اشتغال بسیار ناچیزی هم صورت میگیرد در بخشهای عمومی و دولتی و خدماتی خواهد بود.
٧٥٦ هزار نفر به جمعیت شاغلان اضافه شد
به گزارش «تعادل» مرکز آمار کشور نتایج طرح آمارگیری نیرویکار مربوط به بهار ١٣٩٧ را منتشر کرد. مطابق این گزارش نرخ بیکاری افراد ١٠ ساله و به بالا ١٢,١ درصد رسیده است. روند تغییرات این نرخ حاکی از آن است که این شاخص نسبت به بهار ١٣٩٦ به میزان 0.5درصد کاهش داشته است و جمعیت بیکار کشور با 44 هزار و 958 نفر کاهش به ٣ میلیون و ٣٢٢ هزار نفر رسیده است. در بهار ١٣٩٧، به میزان ٤١,١ درصد جمعیت ١٠ ساله و بیشتر از نظر اقتصادی فعال بودهاند، یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفتهاند. بررسی تغییرات نرخ مشارکت اقتصادی حاکی از آن است که این نرخ نسبت به فصل مشابه در سال قبل (بهار ١٣٩٦) 0.5 درصد افزایش داشته است.
بر اساس این گزارش جمعیت شاغلین ١٠ ساله و بیشتر در این فصل ٢٤ میلیون و ٦٥ هزار نفر بوده که نسبت به فصل مشابه سال قبل ٧٥٦ هزار نفر افزایش داشته است. بررسی اشتغال در بخشهای عمده اقتصادی نشان میدهد که در بهار ١٣٩٧، بخش خدمات با ٥٠,١ درصد بیشترین سهم اشتغال را به خود اختصاص داده است. در مراتب بعدی بخشهای صنعت با ٣١,٢ درصد و کشاورزی با 18.7 درصد قرار دارند.
همچنین طبق محاسبات مرکز آمار نرخ بیکاری جوانان ١٥ تا ٢٩ ساله حاکی از آن است که ٢٥,٥ درصد از فعالان این گروه سنی در بهار ١٣٩٧ بیکار بودهاند. بررسی تغییرات فصلی نرخ بیکاری این افراد نشان میدهد، این نرخ نسبت به فصل مشابه در سال قبل (بهار ١٣٩٦) 0.9درصد کاهش یافته است.
محمدقلی یوسفی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه در تشریح این آمارها به تعادل گفت: تجربه سالهای قبل نشان میدهد که شرایط اقتصادی ایران به گونهیی نبوده که اشتغال بخش خصوصی در آن افزایش یابد چون این اقتصاد در وضعیت رکود تورمی به سر میبرده است که در آن نه سرمایهگذاری تولیدی و نه صنعت و کشاورزی رشد کرده است. بنابراین اگر اشتغالی هم باشد مقدار بسیار ناچیزی در بخشهای عمومی و دولتی و خدماتی خواهد بود.از سوی دیگر بر اساس تعریفی که از اشتغال میشود بیشتر موضوعات مقطعی و گذرا را دربرمی گیرد و بخش عظیمی از بیکاران کشور را در تعریف لحاظ نمیکنند؛ مثلا وقتی افراد طی چندسال به ادارات کار مراجعه و به دلیل بسیاری از ناعدالتی و پارتی بازیها ناامید و دیگر به آنجا مراجعه نکنند، از مشمولیت تعریف جمعیت فعال خارج و جزو جمعیت غیرفعال محسوب میشوند؛ موضوعی که باعث میشود نرخ بیکاری که نسبت جمعیت بیکار به کل جمعیت فعال است، کمتر از میزان واقعی نشان داده شود.
یوسفی بهطور دقیقتر دلایل این ناامیدی از جستوجوی شغل را سیاستهای نادرست دولتها دانست و گفت: این سیاستها مناسباتی را رقم زده که در آن هیچ امکانی برای شغلیابی افرادی که جزو دستههای سیاسی نیستند باقی نمیگذارد، یعنی کشور در طول سالیان دراز در اختیار طیفهای اصولگرا یا اصلاحطلب بوده که هر دو سرجمع 20 درصد کل جمعیت را پوشش میداده است و تنها برای این جمعیت شغل فراهم میکردهاند. اکثریت جمعیت منفصل از این دو گروه هم به حال خود واگذاشته شدهاند.
وی افزود: بنابراین حتی آمارهایی که منتشر میشود هم درست نیست چون متولیان نظام آماری حتی کسانی را که از مراجعه به دفاتر کاریابی ناامید میشوند را با تقلیدی کورکورانه از تعاریف آماری کشورهای توسعه یافته، جزو افراد بینیاز یا بیتمایل به کار درنظر میگیرند.
علاوه بر اینها شرایط کشور به گونهیی است که اکنون با بیکاری پنهان روبه رو هستیم. مصداق این گروه کسانی هستند که در یک شرکت کار میکنند و شاغل محسوب میشوند اما کمکی به تولید نمیکنند. زمانیکه این شرکتها نیروی کار خود را استخدام کردند قرار بر این بوده که با ظرفیت کامل کار کنند اما با توجه به رکود حاکم بر اقتصاد صنایع ما با 50 درصد ظرفیت فعالیت میکنند، در نتیجه تعدادی نیروی کار اضافی دارند که نمیتوانند آنها را اخراج کنند. شوربختی اینجاست که این شرکتها نه میتوانند نیروی کار جدید استخدام کنند و نه اینکه نیروی کار در اختیارشان را تامین کامل کنند.
وی با بیان اینکه 48 تا 50 درصد کسانی که در حال حاضر شاغل هستند بیکار پنهان محسوب میشوند، گفت: مسوولان ما تولید را رها کردهاند و تنها مطابق با ملاحظات سیاسی خود عدهیی کوچک را از طریق فروش نفت و واردات کالا راضی نگه میدارند و اکثریت را به حال خود میگذارند.
یوسفی گفت: بنابراین در چنین شرایطی کاهش نیم یا یک درصد نرخ بیکاری در حد صحبتهای لوکسی است که در اقتصاد ایران اصلا معنا ندارد. مشکل اقتصاد فراتر از این حرفها است و حتی آنهایی که در اشتغال هستند به تولید کمک نمیکنند.
این موضوعات به سیگنالهای نادرست دولتها برمیگردد، یعنی دولتها کاری کردهاند که قیمتهای نسبی و بازدهی نیروی کار مبهم شود چون نیروهای کار دولتی به اندازه محاسبات صوری بازدهی ندارند و این باعث میشود که حتی در هزینه و قیمت نهایی کالاها هم اختلال ایجاد شود.
وی با بیان اینکه مشکلات کنونی همه معلول بیکفایتی و سیاستها و درک نادرست تیمهای اقتصادی مسوول است، گفت: لیاقت افراد را زمانی که اقتصاد در بحران است میتوان سنجید و فقط زمانی که بحران وجود دارد میتوان ارزیابی کرد که مدلهای اقتصادی مسوولان چقدر درست بود. از سوی دیگر میبینیم این مسوولان هر وقت با مشکلات روبهرو میشوند آنها را به متغیرهای سیاسی و اجتماعی نسبت میدهند اما در روال عادی این متغیرها را به هیچ عنوان در مدلهای اقتصادی خود راه نمیدهند. وقتی از آنها سوال شود که چرا دلار و بیکاری افزایش یافته است آنها را به متغیرهای غیر اقتصادی مرتبط میکنند، لذا باید گفت اگر این مدلهای اقتصادیشان تا این حد تقلیلگر و ناکارآمد است پس چرا از آنها استفاده میکنند.
این استاد دانشگاه در ادامه درباره اشتغال ناقص هم گفت: در بسیاری مشاغل مثل کشاورزی بهطور ماهوی در زمستان با بیکاری نیروی مواجه هستیم. اما با این حال در ایران ما با بیکاری ناقص ساختاری روبه رو هستیم که منشأ آن رکود مزمن است.
بررسیهای مرکز آمار از سهم اشتغال ناقص نشان میدهد که در بهار ١٣٩٧، ١٠,٢ درصد جمعیت شاغل، به دلایل اقتصادی (فصل غیرکاری، رکود کاری، پیدا نکردن کار با ساعت بیشتر و…) کمتر از ٤٤ ساعت در هفته کار کرده و آماده برای انجام کار اضافی بودهاند. این در حالی است که ٤٠,١ درصد از شاغلین ١٠ ساله و بیشتر، ٤٩ ساعت و بیشتر در هفته کار کردهاند.