دلایل حاشیهنشینی در کلانشهر تهران
سولماز رضایی
دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری
حاشیهنشینی پدیدهیی اجتماعی است که سابقهیی دیرینه در ادوار تاریخ بشری دارد. از اسرای جنگی که به دستور پادشاهان ساسانی در مناطقی حاشیهیی اسکان داده میشدند تا یهودیانی که در قرن دوازدهم میلادی با حکم شوراهای کلیسا در کشورهای اروپایی برای زندگی دور از مردم مسیحی به حاشیه شهرها رانده میشدند، نمونههایی تاریخی از این موضوع هستند. اما در سده اخیر حاشیهنشینی دارای مفهومی متفاوت از نمونههای تاریخی خود بوده است. بنا به تعریفی که آبرامز از این پدیده ارائه کرده، حاشیهنشینی را به عنوان تصرف نواحی شهری به قصد تهیه مسکن و شامل کسانی میداند که در محدوده اقتصادی شهرها ساکن شدهاند ولی جذب اقتصاد شهری نشدهاند.
بنابراین حاشیهنشینی را میتوان مهمترین محصول مهاجرت افراد به شهرها به دلیل وجود عوامل جاذب شهری و عوامل رانشی از زادگاه دانست که به دلایل مختلف امکان تطبیق کامل با فضای اجتماعی و اقتصادی شهرها را نیافته و در بخشهایی از شهر و در کانونهایی به هم پیوسته ساکن میشوند. حاشیهنشینی در معنای اخیر نتیجه مستقیم گسترش بیرویه شهرنشینی، استقرار نظام سرمایه داری و اجرای ناقص برنامههای توسعه اقتصادی است که پدیدهیی جهانی به حساب میآید. امروزه حدود 54 درصد جمعیت جهان در شهرها سکونت دارند و در بیش از 350 کلانشهر جهان حدود یک میلیارد نفر شامل مفهوم حاشیهنشینی میگردند که این میزان بهطور چشمگیری در حال افزایش است.
در این میان کشورهای در حال توسعه سهم بیشتری در زمینه حاشیهنشینی شهری داشته به گونهیی که بر اساس گزارش سازمان ملل متحد از هر 5 نفر شهرنشین، 2 نفر شرایط حاشیهنشینی را تجربه میکنند این در حالی است که این موضوع در کشورهای توسعه یافته تنها 6 درصد از جمعیت شهری را در بر میگیرد. حاشیهنشینی در کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه تفاوتهایی اساسی دارد چرا که در جوامع پیشرفته، حکومتها با یکسری سیاستگذاریها و الزامات قانونی رابطه بین حاشیه و مرکز را تسهیل و قانونمند میکند درحالی که در جوامع در حال توسعه، ارتباطِ ضابطه مندی در این زمینه وجود ندارد.
در ایران پدیده حاشیهنشینی از دهه 40 شمسی و همزمان با اصلاحات ارضی آغاز شد و در ادامه و به دلیل مسائلی از قبیل تمرکز گرایی در حوزههای اقتصادی، رفاهی، خدماتی و سیاسی و نیز جنگ تحمیلی 8 ساله، روند مهاجرت به شهرها به عنوان مهمترین عامل افزایش حاشیهنشینی ادامه یافت به گونهیی که هماکنون بالغ بر 73 درصد جمعیت کشورمان در شهرها و مناطق حاشیهیی آنها سکونت دارند که این میزان 20 درصد بیشتر از متوسط جهانی است. بر اساس بررسیهای به عمل آمده عوامل کششی در شهرها مانند جاذبههای شغلی و رفاهی شهرها سهم بسیار بیشتری را نسبت به عوامل رانشی مانند بلایای طبیعی و خشکسالی در مهاجرتهای بیرویه به شهرها دارا بوده است. به عبارتی حاشیهنشینی و فضاهای غیر رسمی سکونتی، معلول بیعدالتیهای اجتماعی و اقتصادی در سطوح کلان است.
مناطق حاشیهنشین ویژگیهای نامطلوبی از قبیل تراکم جمعیت، فقدان رفاه و خدمات شهری همتراز با مناطق شهری، وجود خردهفرهنگهای خاص، عدم درآمد کافی و پایدار ساکنان بوده و نیز با توجه به ماهیت و ساختار اجتماعی و جغرافیایی آنها، آسیبهای اجتماعی شدت و تنوع بیشتری نسبت به سایر مناطق شهری دارد. در این میان کلانشهر تهران که جمعیتی بیش از 3/5 برابر دومین شهر پرجمعیت کشور دارد، به عنوان کانون تحولات اقتصادی و سیاسی، ارائه خدمات گوناگون و مراکز آموزشی، مهمترین مقصد مهاجرت از تمام نقاط کشور بوده و به دلیل توسعه روزافزون نسبت به سایر کلانشهرهای کشور با شدت بیشتری از پدیده حاشیهنشینی متاثر شده است.
بر اساس پژوهشی که در این زمینه صورت پذیرفته است، مهمترین دلایل گسترش ابعاد حاشیهنشینی در کلانشهر تهران به ترتیب اهمیت، ضعف ساختارهای اقتصادی، ضعف نظام برنامهریزی و مدیریت شهری، عدم هدایت و حمایت دولتی، حوادث سیاسی، بلایای طبیعی و حوادث اجتماعی است. بنابر اعلام مسوولان شورای اسلامی شهر تهران، بیش از 20 درصد از جمعیت تهران حاشیه نشین هستند و در سطح استان مناطق پاکدشت، احمدآباد و قیامدشت، دارای بیشترین جمعیت حاشیهنشین است.
با توجه به این گستردگی آسیب زا، ارائه راهکارها و اتخاذ سیاستهایی که شامل برنامهریزی در مبدا و برنامهریزی در مقصد است، ضروری است. برنامهریزیهای در مبدا شامل مواردی مانند حفاظت اراضی کشاورزی و باغها در روستاها، ایجاد صنایع کوچک روستایی و نوسازی بافتهای فرسوده روستایی، راهبری مناسب به جهت ایجاد مشاغل متنوع و فصلی در روستاها، ارائه ضمانتهای دولتی در خرید و بیمه محصولات کشاورزی و نیز برنامهریزی در مقصد شامل بازنگری طرحهای جامع تفصیلی شهری برای تولید مساکن ارزان قیمت و مقاوم برای قشر کم درآمد جامعه، توانمندسازی و جلب مشارکتهای اجتماعی در مناطق حاشیه نشین، وضع قوانین و مقررات پیشگیرانه برای گسترش مناطق حاشیه نشین و نظارت دقیق بر آن، تشکیل نهادهای مدنی، شوراهای محلی و مراکز مشاوره در محلات حاشیه نشین و تقسیم کار دقیق میان نهادهای متولی در این زمینه به جهت گسترش عدالت اجتماعی و ارائه خدمات اساسی شهری، میتواند از گسترش ابعاد این معضل و آسیبهای مترتب بر آن بکاهد.