صلح گازی با ایران؛ رهآورد انتخابات پاکستان؟
گروه انرژی|علیرضا کیانی|
ظهور عمرانخان در راس صحنه سیاسی پاکستان و صحبت از پاکستان نوین، نگاهها را به سمت این کشور برگردانده است. در میان ناظران سیاسی در هند، پاکستان و افغانستان بحثهای دامنهداری درباره اهمیت انتخاب عمران خان، امید به افزایش امنیت و ایجاد صلح یا کاهش تنشها به میان آمده است. روابط پرتنش پاکستان با افغانستان و هند تاریخی طولانی دارد اما روابط سیاسی این کشور با همسایه غربی خود، ایران، فارغ از چنین تنشهایی بوده است. با اینهمه، پاکستان در چند سال اخیر، دچار یک مساله حلنشدنی با ایران بوده است. با وجود اینکه پاکستان قرارداد واردات گاز از ایران از طریق احداث خط لوله صلح را امضا کرده و اکنون نزدیک به چهار سال است که از ضرب الاجل تعیین شده در این قرارداد میگذرد، اسلامآباد تاکنون هیچ اقدامی در انجام تعهدات خود انجام نداده و هیچ گام عملی برای احداث خط لوله گاز در خاک خود برنداشته است. حال با پیروزی حزب عمران خان که یک هفته پیش از «تمایل خود برای گسترش روابط خود با ایران» سخن گفته بود، امیدها به حل و فصل ماجرای خط لوله زنده شده است و حتی آخرین خبرها از آغاز مذاکرات در ماه سپتامبر حکایت دارد. با اینهمه نیروهای منطقهای و فرامنطقهای مخالف با تعاملات انرژی و تجاری ایران و پاکستان همچنان پابرجا هستند.
عمران خان سالهاست در صحنه سیاسی پاکستان حاضر است. اما چنانکه یک دیپلمات افغان به بیبیسی جهانی گفته است، تا سالها کمتر کسی صدای او را میشنید؛ صدایی که در داخل خواستار کاهش فساد و توجه مشکلات اقتصادی بود و در بعد خارجی خواستار بهبود روابط با ایران و ادامه تعاملات انرژی. بیتوجهی صحنه سیاسی پاکستان به عمران خان باعث شده بود وی عمده فعالیت خود را متوجه فعالیتهای انساندوستانهای مانند ساخت بیمارستان و مبارزه علیه فساد کند. درواقع خلع و زندانی شدن نخستوزیر پیشین پاکستان و متحد عربستان سعودی، نواز شریف، را باید حاصل تلاشهای عمران خان دانست. همین تلاشها وی را به راس قدرت سیاسی در پاکستان نزدیک کرد.
عملکرد عمران خان، کریکتباز سابق و وعده روی کار آوردن طبقه جدیدی از سیاستمداران شرافتمند برای مردم پاکستان جذاب بود و بدینگونه او و حزبش «تحریک و انصاف» با کسب بیشترین کرسی، برنده این دور از انتخابات سراسری پاکستان شدند؛ دومین انتخابات در 70 سال اخیر که پیش از آن دولتی سیاسی تا انتها سر کار ماند.
اما کارزار عمران خان تنها متوجه مبارزه با فساد نبود. وی افرادی را هدف گرفته بود که مشکلات اقتصادی و بحران دایمی آب و برق امان آنها را بریده است. عمران خان از رویکرد دولتهای دیگر برای تامین نیاز انرژی پاکستان بهخصوص گاز، ناراضی بود و منافع اقتصادی واردات گاز از قطر را نسبت به گزینه دیگر کشورش پایینتر میدانست. از طرف دیگر عمران خان در روابط خارجی نیز حرفهای جدیدی دارد؛ از جمله اینکه این سیاستمدار ایران را همسایه مهم کشورش توصیف کرده و گفت که برای روابط بهتر با این همسایهاش تلاش میکند. بخشی از توجه عمران خان به ایران نیز به مساله انرژی و سرنوشت خط لوله صلح که البته با خروج هند از ماجرا به خط لوله پاکستان مشهور شد برمیگردد.
عمرانخان و ایران
به عقیده بسیاری در پاکستان، عمرانخان تحت فشار است تا برای ارضای نیاز کشورش به گاز به خط لوله تاپی اکتفا کند اما وی چنین عقیدهای ندارد. عمران خان 6 مرداده ماه با خبرگزاری فارس گفتوگویی کرده و در این باره گفته است: «خط لوله تاپی قابل قیاس با خط لوله واردات گاز از ایران نیست و حتی اگر این پروژه اجرایی شود باز اسلامآباد نیاز به تامین انرژی از ایران دارد». نخستوزیر آینده پاکستان با تاکید بر صرفه اقتصادی گاز ایران نسبت به گاز مایع وارداتی به پاکستان، از اهمیت بهبود روابط کشورش با کشورهای همسایه به ویژه ایران صحبت کرد و این مساله را «اولویت سیاست خارجی پاکستان» نام نهاد. به گزارش «تعادل» پروژه تاپی پروژهای گازرسانی است که قرار است گاز تولیدی در ترکمنستان را ابتدا به افغانستان و سپس به پاکستان و هند انتقال دهد.
عمران خان، در حمایت از ایران اهل پردهپوشی نبوده است. حزب تحریک انصاف، از توافق هستهای سال 2015 میان ایران و 5 عضو دایمی شورای امنیت بهعلاوه آلمان پشتیبانی کرد و به ایران برای برداشته شدن تحریمها تبریک گفت. عمرانخان بهشدت منتقد طرح رییسجمهور امریکا برای ممنوعیت ورود اتباع ایران و سایر کشورهای مسلمان به ایالات متحده بود. در مصاحبهای در سال 2017، آقایخان خواستار ایجاد روابط بهتر با ایران بود؛ چیزی که در سخنرانی پیروزی او نیز تکرار شد. نخستوزیر جدید پاکستان نفع کشور خود را در «گسترش روابط همهجانبه با ایران» میداند.
به گزارش وبسایت تحلیلی دیپلمات، در نگاه نخست، این یک تغییر پارادایم به حساب میآید. پاکستان بطور سنتی متحد رقیب منطقهای ایران، یعنی عربستان سعودی بوده است. در دهه
60 شمسی، اسلامآباد و ریاض در کنار ایالات متحده قرار گرفتند تا به جنگجویانی که در افغانستان در برابر ارتش شوروی میجنگیدند کمک میکردند. پس از ترک نیروهای شوروی، افغانستان به ورطه جنگ داخلی فرو افتاد و اینبار عربستان و پاکستان اینبار پشت طالبان ایستادند، در حالی که ایران از دشمن این گروه تندرو، یعنی اتحاد شمال حمایت کرد.
اما فارغ از این تاریخ، پاکستان و ایران در مواردی با یکدیگر همکاری کردهاند. سالهای بعد از استقلال پاکستان، شاهد گرمترین روابط میان دو همسایه بود. شاید این نکته که چند تن از رهبران پاکستان مانند موسس این کشور یعنی محمدعلی جناح، شیعه بودند. چنانکه الکس واتنکا در کتاب خود «ایران و پاکستان» آورده است، مرز میان ایران و پاکستان به سهولت تعیین شد و این مرزها بعد از آن نیز با چالشی ویژه مواجه نشد، بالعکس مرز میان پاکستان و هند و افغانستان. علاوه بر این، در سال 1971، شاه نیز از پاکستان در برابر هند در جنگ سوم میان این دو کشور در آذر سال 1350 حمایت کرد.
در سالهای اخیر تمایل به همکاری میان دو کشور ایران و پاکستان افزایش یافته است. در سال 2015 توافق هستهای به برداشته شدن تحریمها بر ایران، تجارت میان دو همسایه را تسهیل کرد. چنانکه وبسایت تحلیلی دیپلمات مینویسد، پاکستان در آن برهه مشتاق بود که از موقعیت همکاری اقتصادی با ایران حداکثر استفاده را بکند و در همین بستر بود که در سال 2016 رییسجمهور ایران و نخست وزیر وقت پاکستان، در کنار افزایش تجارت بینالطرفین به 5 میلیارد دلار، ابراز تمایل کردند که خط لوله ایران-پاکستان-هند را به سرانجام برساند.
خط لولهای که به سرانجام نرسید
عمران خان پیش از انتخابات به وضوح از تمایل خود به حمایت از ایران سخن گفته بود. نخستوزیر آینده پاکستان در مصاحبه با فارس که یک هفته پیش از انتخابات انجام شده بود گفت: «متاسفانه دولت حزب مردم نتوانست فشارهای امریکا برای اجرای خط لوله واردات گاز از ایران را تحمل کند اما حزب تحریک انصاف نهایت تلاش خود را برای واردات انرژی از این کشور به کار خواهد برد».
پیشتر، ایران در نظر داشت تا یک پروژه بسیار بزرگ به نام خط لوله گاز صلح را با همکاری دولتهای پاکستان و هند شروع کند بطوریکه هر یک از این دولتها مسوول پیشبرد خط لوله در خاک خود باشند و ایران نیز متعد میشد که تا مدت ۲۵ سال، گاز خود را با قیمت توافقی به هند و پاکستان بفروشد. احداث این خط لوله مدتها محور مذاکرات مقامات دو کشور مذکور بود تا اینکه در نهایت و بعد از تاخیر بسیار و با وجود مخالفتهای پی در پی امریکا، عملیات ساخت خط لوله گاز صادراتی ایران به پاکستان با حضور آصف علی زرداری، رییسجمهوری وقت پاکستان و محمود احمدینژاد، رییسجمهوری سابق ایران، در فوریه 2013 و در بندر چابهار آغاز شد. طرح خط لوله صلح که قرار بود گاز صادراتی ایران را به پاکستان و از آنجا به هند برساند، دو دهه پیش مطرح شد ولی هندیها ابتدا به دلیل بدگمانی نسبت به پاکستان و بعدها به خاطر بروز برخی اختلافها در زمینه قیمتگذاری و بالاخره تحت فشار تحریمهای خارجی علیه ایران، از مذاکرات سه جانبه کنار کشیدند و ایران ماند و پاکستان.
در بدو شروع به کار دولت دوازدهم، بیژن زنگنه وزیر نفت ایران گفت که 2 روز پیش از برکناری نوازشریف به شاهد خاقان عباسی وزیر نفت پاکستان نامهیی را درخصوص خط لوله صلح نوشته است. نامهای که با نخستوزیر شدن عباسی بیپاسخ ماند. آقای عباسی تیرماه سال 2016 میلادی در قامت وزیر نفت و منابع طبیعی پاکستان به ایرنا گفته بود که «قرارداد احداث خط لوله گاز از بندر «گوادر» تا «نوابشاه» توسط یک شرکت چینی قطعی و نهایی شده است و این خط لوله تا پایان سال ۲۰۱۷ تکمیل و به عنوان بخشی از خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان استفاده خواهد شد. » اما باز هم خبری نشد.
بیژن زنگنه وزیر نفت ایران چندی پیش در تشریح افقی که پیش روی این خط لوله میبیند به «تعادل» گفته بود: «من فکر میکنم نه در کوتاهمدت اما در مجموع این اتفاق خواهد افتاد و گاز ایران به پاکستان میرود. اما مهمترین نکته در این میان لزوم ورود عنصری سوم است. طبق تجربه من برای حل این معادله بین ایران و پاکستان، طرف سومی احتیاج است که بدون آن معادله حل شدنی به نظر نمیرسد»
ماه عسل انرژی در سپتامبر؟
از فضای اسلامآباد چنان به نظر میرسد که دولت بعدی درباره مساله خط لوله تصمیمگیری خواهد کرد. چنانکه آخرین خبر منتشر شده از این حکایت دارد که دو همسایه قصد دارند در ماه سپتامبر درباره پیشبرد خط لوله ایران-پاکستان به بحث بنشینند. خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، با استناد به یکی از روزنامههای محلی پاکستان و به نقل از یکی از مقامات بلندپایه در بخش انرژی ایران نوشت که هیاتی از ایران قصد داشتند تا برای حل و فصل و موضوع خط لوله به اسلامآباد سفر کنند اما دولت کنونی پاکستان اعتقاد داشته که «تصمیمگیری درباره این پروژه بر عهده دولت منتخب» خواهد بود.
این مقام به روزنامه پاکستانی گفت: «حال که انتخابات در پاکستان تمام شده است و به احتمال قوی قرار است حزب تحریک و انصاف دولت را تشکیل دهد، دو طرف ایران و پاکستانی باید راهی را برای اجرای طرح خط لوله، با در نظر گرفتن تحریمهای ایالات متحده و سیاستها تهاجمی ترامپ، پیش بگیرند.»
پاکستان معتقد است که به دلیل تحریمهای ایالات متحده، تامین مالی این خط لوله در خاک خود عملا ناممکن است. از همین رو این کشور امید دارد که ایران با آگاهی به این امر، شکایت خود از پاکستان را به دلیل اهمال در ساخت خط لوله، به دادگاههای بینالمللی ارجاع ندهد. ساخت این خط لوله قرار بود در دسامبر 2014 به انجام برسد و یک ماه بعد و در ژانویه 2015 گاز در آن جریان پیدا کند. جریمه پاکستان به ازای هر روز تاخیر در ساخت این خط لوله، پرداخت 10 میلیون دلار بوده است.
بادهای مخالف در برابر عزم عمران خان
با وجود صحبتهای مثبت عمرانخان درباره رابطه با ایران، یکی از موانع کامل شدن این خط لوله در خاک پاکستان، چنانکه گزارشهای مختلفی به این مساله اشاره میکند، فشارهای منطقهای از سوی عربستان و فرامنطقهای از سوی ایالات متحده امریکا بوده است. از طرفی، حجم تجارت پاکستان و ایران به سختی به سطح مورد تقاضا از سوی دو طرف یعنی 5 میلیارد دلار میرسد و از این به بعد نیز همکاری با ایران در بسیاری از زمینهها نقض تحریمهای ایالات متحده به حساب خواهد آمد. ممکن است عمران خان اهمیتی به ناراحتی ترامپ ندهد اما پاکستان برای نوسازی کشور خود مسلما به کمکهای مالی صندوق بینالمللی پول احتیاج دارد و برای دریافت این کمکها هم رضایت امریکا لازم است. از طرف دیگر، نیاز نفتی پاکستان از سوی عربستان تامین میشود و همین نکته به وابستگی پاکستان به رقیب منطقهای ایران میافزاید. از همین رو، میل و اراده مرد اول سیاست پاکستان برای نزدیکی به ایران و کامل کردن خط لوله ایران-پاکستان در آینده با موانع زیادی مواجه است.