گشایش گره لوله صلح به دست عمرانخان؟
گروه انرژی| فرداد احمدی|
خط لوله گازی ایران-پاکستان-هند که به نام خط لوله صلح نیز از آن یاد میشود، قرار بود گاز ایران را از عسلویه به پاکستان و از آنجا به هند منتقل کند، اما با وجود آنکه ایران سهم خود از احداث خط لوله تا مرز پاکستان را زودتر از موعد قرارداد به پایان رساند، هند از توافق کنار کشید و پاکستان نیز برای لولهگذاری در خاک خود هیچ اقدامی انجام نداد. انتخاب عمران خان به عنوان نخستوزیر پاکستان اما ممکن است وضعیت را تغییر دهد. عمرانخان علاوه بر انتقادات فراوان به سیاستهای دولت مستقر پاکستان درباره نوع روابط این کشور با کشورهای همسایه، در طول کارزار انتخاباتی خود اظهارنظرهای صریحی درباره لزوم توجه بیشتر به حسن روابط با ایران و بطور مشخص ادامه پروژه خط لوله گازی ایران و پاکستان کرده است. اما چنین اظهارنظرهایی از سوی شخصیتهای پاکستانی و در کارزار انتخاباتی را تا چه حد میتوان جدی قلمداد کرد؟ و آیا عمرانخان میتواند باز کننده گره روابط دو کشور در خط لوله گازی ایران-پاکستان باشد؟ «روزنامه تعادل» برای یافتن پاسخ این سوالات سراغ عباس ملکی، محقق ارشد در پروژه سیاستگذاری انرژی، مرکز مطالعات بینالمللی در موسسه تکنولوژی ماساچوست (امای تی) رفت. این عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف نسبت به اجرای بخش مربوط به پاکستان پروژه خط لوله گازی ایران-پاکستان در زمان زمامداری عمرانخان و گسترش روابط دو کشور ابراز امیدواری کرد. در ادامه مشروح گزارش را میخوانیم.
با روی کار آمدن عمرانخان چه افقی را پیش روی خط لوله صلح متصور هستید؟
هفته گذشته انتخابات مجلس ملی پاکستان به نتیجه رسید که پس از استقلال هند و سپس چندپاره شدن شبهقاره هند، این دومین باری است که یک دولت غیرنظامی در جمهوری اسلامی پاکستان دوره ماموریت خود را به پایان میرساند و با برگزاری انتخابات حزب جدیدی روی کار میآید. از نظر من، عمرانخان به عنوان رهبر حزبی که برنده انتخابات است، تا به اینجا به منافع ملی پاکستان بیشتر توجه نشان داده و توانسته است خود را از حاشیههایی مانند مسائل مربوط به فساد در دولت کنار نگه دارد. بنابراین اگر منافع ملی پاکستان را در نظر بگیریم، یکی از آنها داشتن روابط خوب با همسایگان است. پاکستان در حال حاضر در موقعیتی قرار گرفته است که شاید فقط با یکی از همسایگانش بتواند روابط نزدیکی برقرار کند که آن کشور ایران است. در بخش شرقی پاکستان هند قرار دارد که اختلافات دیرینه بر سر کشمیر باعث وقوع جنگهایی میان این دو کشور بوده است، در شمال پاکستان افغانستان قرار دارد که با این کشور نیز مسائل مختلفی مانند بحران افغانستان، خط دیورانت، مساله پشتونها و همچنین حمایت از گروههای شبهنظامی تندرو همیشه بین کابل و اسلامآباد فاصله انداخته است. البته پاکستان یک مرز محدودی نیز با چین دارد که به دلیل آنکه این مرز در ارتفاعات بالا قرار دارد، تاکنون استفاده کمی از آن شده است. این ارتباط محدود، فقط خط جادهای قراقروم که بندر گوادر را به پاراچنار و از پاراچنار به خنجراب و کاشغرب و اورومچی و بالاخره به پکن وصل میکند را شامل میشود.
پس شما بر این باور هستید که ورود یک شخص جدید قابلیت تغییر در فضای تعاملات ایران و پاکستان را دارد؟
درباره روابط پاکستان با ایران، شواهد نشان میدهد که هم ایران و هم پاکستان به روابط بهتر و سازندهتر تمایل دارند. اما مساله خط لوله صلح تاکنون به این جهت در بخش پاکستانی پیشرفتی نداشت که پاکستان اظهار میداشت منابع مالی لازم برای انجام پروژه را ندارد و از شرکتهای بزرگ و چندملیتی نیز هیچکدام حاضر نیستند اجرای این پروژه را بر عهده بگیرند. البته فشار امریکا پشت مساله عدم پیشرفت خط لوله صلح احساس میشد، همانطور که فشار مثبت امریکا در پیشرفت خط لوله تاپی که از ترکمنستان به افغانستان و سپس به پاکستان و بعد از آن به هندوستان ادامه پیدا میکند، احساس میشود. ولی به نظر میرسد که پاکستان توجه بیشتری به خط لوله صلح کند. ادامه این خط لوله در داخل خاک پاکستان میتواند توسط دولت پاکستان یا ایران یا با مشارکت شرکتهای چندملیتی بزرگ در صنایع نفت و گاز انجام شود. با این وجود، تا قبل از آمدن دولت جدید اراده محکمی از طرف دولت پاکستان دیده نشده است.
به نظرتان ایران میتواند امیدوار باشد که عمرانخان هم در جهت تکمیل پروژه خط لوله گازی ایران – پاکستان قدم بردارد و هم زمینه را برای ادامه این خط لوله به سمت هند مهیا کند؟
خط لوله ایران-پاکستان-هند به نظر من به خودی خود پروژه موفقی بود. زیرا کشیدن چنین خط لولهای در دورهای که ایران تحریم بود، از عسلویه به مرز پاکستان از لحاظ نمادین یکی از کارهای بزرگ به حساب میآمد. هماکنون یک انشعاب از این خط لوله به سمت چابهار میرود که میتواند علاوه بر گازدهی چابهار و روستاها، منطقه ویژه اقتصادی چابهار را فعال کند. اگر ایران کمی در مورد قیمتگذاری نفت و گاز خردمندانهتر عمل کند میتواند درباره مسائل مربوط به منطقه آزاد چابهار گاز تحویلی را با قیمتی کمتر از قیمت گاز در بلندیهای البرز در شمال تهران قرار دهد، تا به این صورت سرمایهگذاران داخلی و خارجی را برای سرمایهگذاری روی صنایع انرژیبر تشویق کند. در آسیا چین و هند در این صنایع پیشرو هستند و ایران میتواند کشور سوم باشد.
یکی دیگر از انشعابات این خط لوله انشعابی است که از کوه مبارک به سمت جاسک میرود و علاوه بر اینکه جاسک را به یک منطقه اقتصادی نفتی تبدیل خواهد کرد، از زیر دریا به سمت عمان خواهد رفت و گاز در تاسیسات عمان به صورت فشرده شده (LNG) به مشتریها عرضه خواهد شد. همچنین امیدواریم که در آینده انشعابی از این خط لوله به سمت شمال رفته و از زاهدان به سمت زابل و از آنجا به سمت خراسان جنوبی برود. بنابراین اهداف ایجاد خط لوله تا حدودی برآورده شده است. اگر پاکستان سهم خود برای احداث خط لوله در خاک خود را انجام دهد، طبیعی است که بخشی از گاز نیز به پاکستان فروخته میشود.
اما برای هند نمیتوان شانس زیادی قائل شد؟
مساله اساسی در ادامه خط لوله ایران-پاکستان به سمت هند، به روابط هند و پاکستان بستگی دارد. اگر پاکستان و هند رابطهشان از تنش کمتری در آینده برخوردار باشد، خط لوله ایران میتواند از کراچی به سمت پنجاب، سند و سپس به هند کشیده شود. ولی با توجه به موضعگیریهای آقای عمرانخان و گرایشهای ایشان به سمت ارتش پاکستان، بعید است به زودی مسائل و مشکلات پاکستان با هند به یک نتیجه مشخص و مطلوبی برسد.
در حال حاضر بهتر است که ایران چه رویکردی در قبال روی کار آمدن عمرانخان در پاکستان اتخاذ کند؟
هر کشوری یک علت ذاتی برای تشکیل دارد. تمدن ایرانی از گذشتههای چند هزار ساله باعث تشکیل کشوری به نام ایران شده است. تشکیل کشور پاکستان بر اساس اسلام است. اگر به تاریخ رجوع کنیم، مسلمانان شبهقاره هند به رهبری محمدعلی جناح جمع شدند و جمهوری پاکستان غربی و شرقی را تشکیل دادند. کسانی که ارتباط نزدیکی با پاکستان دارند و با نخبگان آنجا سر و کار دارند، میدانند که پاکستان نمیتواند بدون ارتباط با ایران ادامه بقا دهد. زیرا ایران در فرهنگسازی کشور پاکستان تاثیر فراوانی دارد. افرادی مثل علامه اقبال لاهوری که اشعارش به زبان فارسی است و نیز موارد دیگری که از حوصله بحث خارج است، نشان میدهد که این دو ملت چقدر به یکدیگر نزدیک هستند. بنابراین هیچ تردیدی نیست که ایران باید با دولت جدید پاکستان بیشتر از گذشته کار کند. ایران رقیبی به نام عربستان سعودی در پاکستان دارد که به هر حال باید در نظر بگیریم که پاکستان باید احساس کند که کشوری مانند ایران را در کنار خود دارد. البته تا به امروز هم ایران رابطه خوبی با دولتهای پاکستان داشته است و جز مقاطع کوتاهی که نظامیان بر سر کار بودهاند و عمدتا در دورههای حکومت احزاب سیاسی بر پاکستان، روابط ایران و پاکستان خوب بوده است.
فارغ از موضوع نیاز مالی پاکستان، به نظر شما تغییر بافت سیاسی چه تاثیری میتواند روی تکمیل خط لوله گازی داشته باشد؟ اساسا تا چه اندازه چنین موضوعی از فضای سیاسی این کشور متاثر خواهد بود؟
من احتمال بالایی میدهم که پاکستان در جهت تکمیل خط لوله گازی گام بردارد و آنها بر اساس منافع ملی خودشان، مساله خط لوله گاز ایران و پاکستان را به اتمام برسانند.
با توجه به تاکید وزیر نفت بر این موضوع که برای اجرای خط لوله ایران -پاکستان لازم است که طرف سومی به این پروژه ورود کند، به نظر شما حضور روسیه در این پروژه میتواند تاثیر مثبتی در این راستا باشد؟ آیا اصلأ امکانپذیر هست؟
به نظر من مساله منابع مالی و مساله تکنیکال و فنی مواردی هستند که پاکستان برای اتمام پروژه نیاز دارد. شاید بهتر باشد آن نیروی سومی وارد پروژه بشود که همان شرکتهای بزرگ نفت و گاز هستند. این شرکتها سرمایه کافی برای انجام چنین پروژههایی را دارند، از لحاظ فناوری نیز مجهز هستند و همچنین از پس مدیریت پروژه نیز برمیآیند. از نظر بنده روسیه در این پروژه میتواند ورود کند به شرطی که برای شرکتهای نفت و گاز بزرگ روسیه سودآور باشد و منفعت اقتصادی چشمگیری عاید آنان کند. چون به لحاظ سیاسی، روسیه روابط بسیار نزدیکی با هند دارد و همچنین برای روسیه یک بهانه مشخص برای ورود به اجرای خط لوله ایران و پاکستان وجود ندارد. بنابراین اگر پروژه خط لوله ایران- پاکستان به لحاظ سودآوری مناسب باشد، روسیه حتمأ وارد آن خواهد شد. با این وجود، من امیدوار هستم که ایران و پاکستان بتوانند خودشان این مساله را حل کنند.