نقش قدرت نرم ورزش در دیپلماسی عمومی
نویسنده | امیرحسین عربپور|
ورزش نقش مهمی در زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم کشورهای مختلف دارد، ورزش یک علاقه مشترک اجتماعی است که مردم را در سراسر جهان، از هر نژاد و مذهب در رقابتهای ورزشی شرکت میدهد و یک منبع قوی از غرور ملی و همبستگی را به وجود میآورد. ورزش در عصر جدید در کنار تاثیرات جسمی و فیزیکی، به عنوان صنعتی است که در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، نقش کمنظیری دارد. در عرصه قدرت نرم، ورزش یکی از مهمترین کارکردها را ایفا میکند؛ بطوریکه کشورها سعی دارند از طریق ورزش به اهداف گسترده خود در کسب قدرت دست یابند. دیپلماسی ورزشی نیز در چنین فضایی اهمیت پیدا میکند و بهویژه امروزه بهواسطه عصر ارتباطات و فناوریهای اطلاعاتی، مسابقات ورزشی در سطح جهان بینندگان بیشماری را مجذوب صحنههای حرفهای میسازد که از طریق آن میتوان پیامهای اثرگذاری را به آنها منتقل کرد. ورزش بهویژه در قالب رقابتهای جهانی پرطرفدار از ظرفیت بسیار بالای تبلیغی برخوردار بوده و میتوان از آن در جهت اشاعه فرهنگ و پیامهای یک ملت استفاده کرد. تمایل افکار عمومی جهان به کسب اخبار و اطلاعات مربوط به رویدادهای ورزشی از یکسو و انعکاس گسترده وقایع ورزشی در رسانههای ارتباطی جمعی جهانی از سوی دیگر، موجب شده است تا قلمرو ورزش و سیاست روزبهروز به هم نزدیکتر شوند و مفهومی به نام دیپلماسی ورزشی در کنار دیپلماسی عمومی و تصویرسازی بینالمللی ظهور کند.
جام جهانی روسیه
جام جهانی 2018 فوتبال از ۱۴ ژوئن تا ۱۵ ژوئیه (24 خرداد تا 24 تیر 1397) در کشور روسیه برگزار شد. کشوری که به رهبری پوتین از سال 2000 در مسیر بهبودی شرایط اقتصادی و سیاسی خود بسیار فعال بوده و تلاش میکند روسیه را به کشورهای پیشرفته دنیا نزدیکتر سازد. بدون تردید روسها از میزبانی چنین مسابقاتی بیشترین سود را خواهند برد و در کنار بهبود تصویر و اعتبار بینالمللی خود در جهان به عنوان یک ابرقدرت جهانی و نشان دادن توانمندیهای بالای خود در برگزاری چنین رویدادی، به تاثیر بسیار مثبتی که این میزبانی بر اقتصاد آن کشور نیز برجای خواهد گذاشت توجه ویژهای دارند. چراکه نگاه مردم به کشور میزبان تورنمنتی در ابعاد جامجهانی فوتبال به شکل دیگری است و سیاستمداران از محبوبیت و جذابیت فوتبال در جهت رسیدن به اهداف خودشان بهره میبرند. این نکته باعث شد تا با بررسی مفهوم دیپلماسی ورزشی، به نقش آن در روسیه به عنوان میزبان جام جهانی 2018 پرداخته شود.
ورزش، دیپلماسی عمومی و قدرت نرم
امروزه افکار عمومی یکی از اجزای مهم در تصمیمگیری کشورها در حوزههای مختلف بهحساب میآید و کشورها نمیتوانند همچون گذشته تنها بر مبادلات بین دولتی در قالب دیپلماسی سنتی تکیه کنند . به همین دلیل تمرکز سیاست خارجی را بر دیپلماسی عمومی تغییر دادهاند. بهعبارتدیگر، در دیپلماسی عمومی مخاطب برنامهها را مردم، نخبگان سیاسی، فرهنگی و درمجموع جمعیتی غیر از مسوولان دولتی تشکیل میدهند و در این زمینه از ابزارهای مختلفی مانند تبلیغات رسانههای جمعی و تاثیرگذاری فرهنگی استفاده میکنند . درواقع دولتها سعی دارند با استفاده از دیپلماسی عمومی که برآیند سه بخش تبادل فرهنگی، دیپلماسی فرهنگی و پخش رسانهای است، افکار عمومی را با خود همراه کنند تا برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی خود با مشکلات کمتری مواجه شوند . البته در نظام بینالملل، کشورها به دنبال افزایش قدرت سیاسی، توسعه اقتصادی، جایگاه و منزلت خود نیز هستند و برای نیل به این اهداف از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند. یکی از ابزارهای موثری که در عرصه روابط بینالملل نقش برجستهای دارد، قدرت نرم است. قدرت نرم که مبتنی بر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی کشورهاست؛ محصول و نتیجه تصویرسازی مثبت، ارایه چهره موجه از خود، کسب اعتبار در افکار عمومی داخلی و خارجی، تاثیرگذاری غیرمستقیم بر دیگران و اراده دیگران را تابع خویش ساختن است. درواقع قدرت نرم میتواند جلوه مثبتی از فرهنگ و سیاست کشورها در اذهان جهانیان ایجاد کند. هدف مستقیم در قدرت نرم، تاثیر بر باورهاست و اساس قدرت نرم در ارزشها، فرهنگ، نحوه رفتار با هر کشور در سطح ملی، منطقهای یا بینالمللی و ایجاد حس مشروعیت برای اهداف بینالمللی یک کشور ایجادشده است . جذابیتهای ورزش و کسانی که در این عرصه به رقابت میپردازند موجب شده تا ورزش بستر مناسبی برای عرضه ارزشها، آرمانها و خصایص برجسته ملی یک کشور به سایر جهانیان باشد؛ بنابراین یکی از منابع قدرت نرم کشورها ورزش است. در این چارچوب، کارکردهای بینالمللی ورزش، آن را بهمنزله یک منبع قدرت نرم به ابزار سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی تبدیل کرده بطوریکه کشورها سعی دارند از ورزش - بهویژه رویدادهای بزرگ ورزشی بینالمللی همچون جام جهانی فوتبال با بازیهای المپیک - برای اهداف گسترده خود در خصوص ارتقای تصویر و منزلت بینالمللی استفاده کنند. این وضعیت موجب ظهور مفهوم دیپلماسی ورزشی در کنار انواع دیگر دیپلماسی شده است.
مفهوم دیپلماسی ورزشی به دو دلیل در روابط بینالملل مطرح میشود:
1. ورزش میتواند صدای یک ملت را رساتر به گوش سایر سیاستمداران برساند و نقش مکملی برای سیاستهای یک دولت داشته باشد .
2. رویدادهای بزرگ ورزشی برای ملت میزبان، فرصتهای مهمی را در قالب دیپلماسی عمومی مهیا میکنند. در واقع میزبانی یک رویداد بینالمللی دلیلی بر تایید شهروندی بینالمللی خوب مردمان آن کشور است .
در همین رابطه، فوتبال به عنوان محبوبترین ورزش جهان، آنقدر جذابیتهای بینالمللی ایجاد کرده که زمینه گستردهتر دیپلماسی ورزشی را در جهان رقم زده است. رویدادهای بزرگ ورزشی جهان مثل رقابتهای جام جهانی فوتبال از جمله رویدادهای کوتاهمدت ورزشی است که موجب شور، اشتیاق و غرور ملی میشود و فرصتی در جهت تحقق اهداف دیپلماسی عمومی کشورها بهویژه کشور میزبان برای شهروندان کشورهای حاضر در این مسابقات ایجاد میکند. فوتبال پرطرفدارترین ورزش در هر کشوری است که صدها هزار تماشاگر را به ورزشگاهها میکشاند و میلیونها بیننده را برای تماشای بازی بین دو تیم به پای تلویزیون و رادیو مینشاند که در جام جهانی 2018 روسیه نیز بیش از 3 میلیون تماشاگر در ورزشگاهها و 10 میلیون نفر بیننده مسابقات در سراسر جهان، این بازیها را دنبال کردند . البته زمانی که این ورزش پرطرفدار از سطح ملی فراتر میرود و در صحنههایی مانند جام جهانی مطرح میشود، ابعاد و تاثیرات آن نیز گسترش مییابد. امروزه فوتبال به یکی از عناصر معتبر و بانفوذ سیاست خارجی و روابط بینالملل تبدیلشده است که سیاستمداران را به استفاده از آن بهمنزله یک کانال ارتباطی برای ارسال پیامهای دیپلماتیک مثبت و منفی به دشمنان و دوستان ترغیب میکند. دولتمردان روس نیز از این موضوع بهخوبی بهره بردند و توانستند بسیاری از مقامات رسمی بلندپایه کشورهای عضو در مسابقات جام جهانی را به کشورشان دعوت کنند و به رقیبان منطقهای و جهانی خود، پیام اقتدار را ارسال کنند و به برندسازی جایگاه خود در عرصه جهانی بپردازند.
آثار دیپلماسی ورزشی در روسیه
ورزش و منزلت بینالمللی
یکی از کارکردهای دیپلماتیک ورزش در عرصه بینالملل کسب منزلت و پرستیژ برای کشورهاست. منزلت واژهای است که در ادبیات مختلف داخلی و روابط بینالملل استفاده میشود. در حقیقت، کسب، حفظ و ارتقای پرستیژ یا اعتبار بینالمللی از جمله مولفههای اصلی منافع ملی کشورها به حساب میآید و میتوان گفت که دولتها از راههای مختلف تلاش میکنند که در جامعه جهانی دارای جایگاه و منزلت بالایی بوده و به آنها به عنوان کشورهای قابلاحترام نگریسته شود. هرقدر دولتی بتواند در زمینههای گوناگون، خود را موفق نشان دهد (جلب احترام و داشتن روابط خوب و برابر با دیگر دولتها، برخورداری از توان نمایش استقلال، دفاع از خود و رفع تهدیدات خارجی، قرار گرفتن در میان کشورهای توسعهیافته، برخورداری از توانمندیهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ...) بدون تردید دارای اعتبار خواهد بود. در مجموع پرستیژ بینالمللی به معنای احترام و منزلتی است که یک دولت در جامعه بینالمللی و بین بازیگران دیگر جهانی از آن برخوردار است . این واقعیتی آشکار است که قدرت پرستیژ میآورد؛ از جمله زمینههای کسب منزلت بینالمللی میتوان به موفقیت کشورها در صحنه رقابتهای بزرگ ورزشی مانند جام جهانی فوتبال اشاره کرد. در واقع ورزش بخش اعظمی از زندگی امروزی را به خود اختصاص داده است و مخاطب جهانی دارد و چنانچه وضعیت، تصویر و پیام دیپلماتیک از طریق ارزشهای ورزشی مثبت منتقل شود، ادراکات از سیاست خارجی میتواند به شکل معناداری تغییر و بهبود یابد. نمونه این موضوع بازیهای المپیک 2008 پکن بود که چین با استفاده از این رویداد مهم، تصویر خود در جامعه جهانی را تقویت و به عنوان یک قطب اقتصادی جهان خود را تثبیت کرد و روسیه نیز در طول یک ماه برگزاری جام جهانی فوتبال سعی کرد منزلت و تصویر بینالمللی خود را ارتقا دهد و خود را در قامت یک قدرت جهانی نشان دهد به نحوی که شرکتکنندگان و مهمانان این رویداد بزرگ جهانی، شیفته زیباییهای این کشور شدند، از سازماندهی این مراسم تمجید نموده و از دوستی و صمیمیت روسها شگفتزده شدند . بدینترتیب میتوان گفت که برگزاری موفق جام جهانی در کنار دستاوردهای مختلف و بزرگ آن، همواره عرصهای برای کسب پرستیژ، افتخار و اعتبار برای کشور میزبان است. آوردگاه استراتژیکی که کشورها در آن به دنبال نمایش شکوه و عظمت ملت، توانمندی بالای دولت و پیشرفت و توسعه خود هستند.
بهبود شرایط اقتصادی
با تقویت گردشگری ورزشی
همچنین رویدادهای بزرگ ورزشی بهویژه جام جهانی فوتبال و بازیهای المپیک جذابیتهایی دارند که میتوانند در جلبتوجه میلیونها انسان در سراسر جهان موفق شوند و بر این اساس یک تریبون کامل تلقی میشوند تا کشورها بتوانند فرهنگ و تصویر خود را از طریق آن به دیگران نشان دهند . به همین دلیل است که امروز کشورهای مختلف علاوه بر تلاش برای حضور در مسابقات جام جهانی فوتبال و بازیهای المپیک تلاش گستردهای برای کسب میزبانی این رویدادها انجام میدهند. هر کشوری با میزبانی رویدادهای ورزشی میتواند بسیاری از مشکلات اقتصادی خود را برطرف کند و با پیشرفت اقتصادی روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را سامان دهد. برای مثال بریتانیا با برگزاری المپیک 2012 لندن، توانست جایگاه اقتصادی خود را تقویت کند و در طی سالهای 2009 تا 2010 که بریتانیا به دنبال آمادگی برای برگزاری این بازیها بود، در شاخص صادرات، مهاجرت، سرمایهگذاری، فرهنگ، گردشگری و مردم جزو شش دولت برتر دنیا قرار گرفت.
در همین راستا توریسم ورزشی یکی از جدیدترین بخشهای کسب درآمد برای برخی کشورها به شمار میآید و بهتدریج بر اهمیت آن نیز افزوده میشود. توریسم ورزشی در یک تعریف کوتاه، ترکیب سفر و فعالیتهای ورزشی است. توریسم ورزشی عمدتا مربوط به سفرهای بینالمللی میشود که برای دیدن وقایع ورزشی انجام میگیرد . در واقع کسب میزبانی مسابقات بینالمللی مانند المپیک یا جام جهانی فوتبال در کنار افزایش اعتبار و نمایش توانمندی کشورها، فرصتی ارزشمند است که چنین کشورهایی سعی کنند با استفاده از پتانسیلهای توریستی خود، از طریق رشد صنعت گردشگری و سرازیر شدن سرمایه به شهرهای خود که میزبان مسابقات هستند، درآمدهای بسیار بالایی کسب کنند. ولادیمیر پوتین رییسجمهور روسیه در دیدار نهایی جام جهانی فوتبال 2014 برزیل، اعلام کرد همه گردشگرانی که برای تماشای مسابقات جام جهانی به روسیه سفر کنند، نیازی به کسب ویزا نخواهند داشت . و بدین گونه دولت روسیه زمینه را برای جذب گردشگران بیشمار خارجی به این کشور مهیا ساخت. به گفته اولگ سافانوف، رییس آژانس فدرال گردشگری و سفارت روسیه، انتظار میرود در جام جهانی ۲۰۱۸ در این کشور، حدود5.1 میلیون گردشگر خارجی به روسیه سفر و 6.1 میلیارد دلار به اقتصاد روسیه تزریق شده باشد . بااینوجود، در گزارش جدیدی که در مورد تاثیرات اقتصادی این مسابقات آمده، تولید ناخالص داخلی روسیه را از سال 2013 تا 2023 تحت تاثیر جام جهانی حدود 26 تا 30.8 میلیارد دلار پیشبینی کرده است. این رشد به خاطر رشد گردشگری، افزایش هزینههای بزرگ ساختوساز و تاثیرات سرمایهگذاری دولت در این حوزههاست . در حقیقت میتوان نتیجه گرفت، برنده واقعی جام جهانی 2018، پوتین است؛ او با استفاده از فرصتهایی که برگزاری جام جهانی به او داده است، راحتتر و با قدرت بیشتری میتواند در جهت پیشبرد سیاستهای روسیه در بحران سوریه، مناقشه اوکراین، سپر ضد موشکی، گسترش ناتو، مساله هستهای ایران و تحولات شبهجزیره کره گام بردارد و عرصه را برای یکجانبهگرایی و هژمونی جهانی امریکا تنگ کند.
نتیجهگیری
بنابراین دیپلماسی ورزشی بهمثابه یکی از شاخههای نوین دیپلماسی عمومی تاثیر زیادی بر توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر کشوری دارد؛ همچنین برگزاری رویدادهای بزرگ ورزشی مثل جام جهانی فوتبال باعث رساندن پیام یک ملت به سایر ملتها میشود. روسیه نیز به عنوان یکی از دولتهای قدرتمند جهان که همواره طی سالهای پس از فروپاشی شوروی مورد اتهامات و تحریمهای متعدد قرارگرفته است، توانست از برگزاری موفق جام جهانی 2018 در جهت بهبود و تقویت تصویر خود در عرصه بینالملل در کنار سایر کارکردهای ورزش در این حوزه مانند کسب منزلت و پرستیژ بینالمللی، معرفی خود به عنوان کشوری صلحدوست و خواهان تعامل و تبادل فرهنگی، جلوگیری و کاهش انزوای سیاسی، توسعه اقتصادی از طریق بهبود گردشگری ورزشی و افزایش انسجام ملی این کشور بهره ببرد و راه را برای اجرای سیاستهای منطقهای و فرامنطقهای خود هموار نماید.منبع : شمس