تاریخ تبدیل انسانها به «مصرفکننده»
بهویژه نسلهای جوانتر خُردهفرهنگهای خاص خود را خلق کردهاند: از مادها و راکرها در اروپای غربی در دهه ۱۹۶۰ تا گوتیکلولیتاها در ژاپن در ایام نزدیکتر به ما. مصرفکننده اکنون نهتنها منفعل نیست، بلکه نقش فعالش در افزودن ارزش و معنا به رسانهها و محصولات شناختهشده است.
و با این حال، از جهات دیگر، اقتصادهای امروزی فاصله زیادی با آن حکمرانی مصرفکنندگان دارند که در ذهن ژید بود. انجمنها و فعالیتهای مصرفکنندگان ادامه دارد، اما چنان سر مسائل مختلف متفرق شدهاند که دیگر قوه کارزارهای اصلاح اجتماعی اوایل قرن بیستم را ندارند. مثلاً امروزه جنبشهایی برای غذای آهستهپز، غذای ارگانیک، غذای محلی، غذای تهیهشده در تجارت منصفانه (و حتی غذای اخلاقی سگ) وجود دارند.
در دورههای دشوار مانند جنگهای جهانی اول و دوم، برخی کشورها شورا یا وزارت مصرف تشکیل دادند، اما علتش آن بود که دولتها یک منفعت موقت در ساماندهی قدرت خریدشان برای امور جنگ و بهکارگیری این نهادها در مبارزه با سودجویان و تورم داشتند. در ایام صلح، بازارها و لابیهای پرسروصدای کسبوکارها برمیگشتند، و این نهادهای مصرفکنندگان به سرعت رخت برمیبستند. دولتهای رفاه و خدمات اجتماعی پرچمدار بسیاری از آرمانهایی شدهاند که یک قرن پیش لیگهای مصرفکنندگان برایشان میجنگیدند. هند یک وزارتخانه کوچک امور مصرفکنندگان دارد، اما نقش اصلیاش آگاهیبخشی و مبارزه با رویههای غیرمنصفانه است. در بسیاری از کشورهای کمترتوسعهیافته، مصرفکنندگان همچنان قدرت سیاسی پرسروصدایی در نبرد بر سر دسترسی به آب و انرژی و قیمتِ این نهادههایند. ولی امروزه در ثروتمندترین کشورهای دنیا، مصرفکنندگان بروز سیاسی ساماندهیشده چندانی ندارند (اگر که اصلاً داشته باشند)، و از آن کارزارهای بزرگ چهار یا پنج نسل قبل که نمایندگی مستقیم مصرفکنندگان را بر عهده داشتند چیز چندانی نمانده است. اکنون به جای نمایندههای سیاسی، بازارها، انتخاب و رقابت است که نقش بهترین دوستان مصرفکننده را بر عهده گرفتهاند. امروزه مصرفکنندگان در آن واحد هم توانمندتر و هم ناتوانتر از آنیاند که ژید پیشبینی کرده بود.
امروزه، تغییرات اقلیمی موجب شده است که نقش آینده مصرف در هالهای از ابهام فرو رود. در دهه ۱۹۹۰ میلادی، ایده مصرف پایدار پدیدار شد که سازمان ملل متحد در ریودژانیرو در سال ۱۹۹۲ پرچمدار آن شد. امید آن میرفت که مشوقهای قیمتی و فناوریهای کاراتر، مصرفکنندگان را قادر سازد با سبکزندگیشان ردپای کمتری روی کره خاکی به جا بگذارند. از آن زمان تاکنون، پیشگوییها و تیترهای مکرری بودهاند که «سقف مصرف» و خاتمه مصرفگرایی را پیشبینی کردهاند. میگویند که مردم در جامعههای مرفّه از تملک چیزهای فراوان خسته شدهاند. در عوض، تجربهها را ترجیح میدهند یا حاضرند با کمال میل چیزهای خود را به اشتراک بگذارند. مادیتزُدایی هم پیامد ماجراست.
چنین پیشبینیهایی جالباند اما در برابر شواهد کم میآورند. بالاخره تجربهها عامل محرّک بخش عمده مصرف در گذشته هم بودهاند، یعنی چیزهایی از قبیل مجموعههای تفریحی، بازارها و پارکهای بازی. امروزه در اقتصاد دنیا شاید بخش خدمات با سرعتی بیشتر از بخش کالاها رشد کند، اما بدین معنا نیست که تعداد کانتینرها رو به کاهش است؛ بلکه کاملاً برعکس. و البته اقتصادِ بخشِ خدماتی نیز کاملاً مجازی نیست و به منابع مادی نیاز دارد. در فرانسه در سال ۲۰۱۴، مردم ۳۲ میلیارد مایل برای خریدهایشان رانندگی کردند؛ این یعنی مصرف یک عالم لاستیک، آسفالت و سوخت. رایانش دیجیتال و وایفای، سهم روزافزونی از برق را به خود اختصاص میدهند. پلتفرمهایی مانند ایربیانبی که برای بهاشتراکگذاری ساخته شدهاند، احتمالاً موجب افزایش تناوب سفرها و پروازها شدهاند، نه اینکه آنها را کاهش دهند.
بهعلاوه، مردم شاید بگویند که آنچه تحت تملک دارند طاقتشان را طاق کرده یا افسردهشان کرده است؛ ولی در اکثر موارد، این احساس موجب نشده است که زندگی سادهتری پیش بگیرند. این هم مسالهای خاص امریکاییها یا انگلیسیزبانها نیست. در سال ۲۰۱۱، مردم اسکاتلند سه برابر بیشتر از ۲۰ سال قبل لباس و لوازم خانه خریدند.
اینکه مردم چگونه با دنیایی وفق مییابند که دچار تغییرات اقلیمی است (یا در واقع، اینکه آیا چنین بکنند)، پرسش مهم قرن بیستویکم است. در ۱۹۰۰ میلادی، اکثر اصلاحگران دنبال پاسخ پرسشهای مربوط به اصلاح اجتماعی، مسوولیتپذیری اجتماعی و نمایندگی مصرفکنندگان بودند. تغییرات اقلیمی چالشی بزرگ و متفاوت است، اما میتوان از تاریخ گذشته مصرفکنندگان درسهایی برای این مساله هم آموخت. در آن زمان، مصرفکنندگان به عنوان بازیگرانی مهم در حلوفصل بلایای اجتماعی و بیعدالتی اقتصادی شناخته شدند. آنها در مقام خریدار، قدری نفوذ هم روی کیفیت و هم روی کمیت آنچه تولید میشد، داشتند. سازماندهی منافع آنها نیز یک صدای مهم را به عرصه سیاستورزی عمومی افزود. اینها دریافتها و بصیرتهای ارزشمندیاند: شاید پاسخ همه پرسشها در دستِ مصرفکنندهها نباشد، اما نباید با آنها صرفاً همچون خریدارانی منفرد و تک به تک در بازار برخورد کرد.
منبع: ترجمان