ضرورت تغییر روش انتخابات شورایاریها
عباس ریاضت
رییس انجمن شهرسازی
همانطور که میدانیم انسان موجودی اجتماعی است و به همین دلیل است که از زمانهای قدیم تاکنون انسانها به صورت جمعی زندگی میکنند و به دلیل گسترش و تنوع نیازها و خدمات و تخصصها، هر یک از ما مسوولیتهایی را در جامعه به عهده گرفتهایم و در محیطی بزرگ به نام شهر در کنار یکدیگر زندگی میکنیم. شهرهای ما ابتدا بسیار کوچک بودند و اکثر مردم یکدیگر را میشناختند و از کم و کاستیهای یکدیگر با خبر بودند به گونهای که در روستاها بیشتر کارها فقط توسط کدخدا مورد بررسی قرار میگرفت ولی به تدریج با رشد شهر نشینی و افزایش جمعیت، شاهد گسترش محلات و شهرها بودیم و هماکنون جمعیت هر محله از تهران با جمعیت یک روستا برابر است.
بنابراین میتوان تهران را به صورت مجموعهای از روستاهای به هم چسبیده تصور کرد که هر کدام فرهنگ و خرده فرهنگهای خاصی را در خود جای دادهاند و مشکلات خاص خود را دارند. همانطور که قبلا در هر روستا یک کدخدا وجود داشت که با مردم به صورت مستقیم در ارتباط بود، باید در هر محله نیز یک نفر آگاه به تمام مسائل آن محل، مسوولیت را بر عهده بگیرد و مسائل و مشکلات را به مسوولان اطلاع دهد و رسیدگی و پیگیری کند.
هدف این فرد باید رسیدگی و حل مشکلات مردم محله باشد و نمیتوان برای این فرد به صورت ساعتی حقوق مشخص کرد، زیرا واحد حل مشکلات مردم و رسیدگی به آن، ساعت نیست! آمارها نشان میدهد در ادارات ما کار مفید با بهره وری مثبت صورت نمیگیرد و عملا بهرهوری ما صفر است. این بدین معنی است که نمیتوان از شهرداریها، استانداریها، شورای شهر و مجلس شورای اسلامی توقع داشت مشکلات کوچک و بزرگ مردم را در سطح محلات برطرف کنند. زیرا مشکلات فعلی کشور تمام ارگانها و سازمانها را درگیر کرده است و فرصت شناسایی و رسیدگی به مشکلات در سطح محلات شهری تهران وجود ندارد. در این بین نیاز به چند داوطلب آگاه و متخصص و توانمند در سطح محلات است تا به صورت داوطلبانه و با انرژی و انگیزه بسیار زیاد، اقدام به تشکیل تیم و جمعآوری آمار و شناسایی مشکلات و پیگیری و مطالبه آنها از مسوولان بالاسری کنند.
رضایت و نارضایتی مردم از حکومتهای محلی، از پایینترین و ملموسترین مشکلات و در سطح محلات سرچشمه میگیرد. این مشکلات میتواند از دیر آمدن ماشین حمل زباله و خراب بودن پیاده رو تا کرایه تاکسیهای آن محله و کمبود سرانه فضای سبز و زمین بازی کودکان در آن محله باشد، در حالی که شورای شهر فقط در حال رسیدگی به مشکلات کلانشهر است، شورایاریها میتوانند به مشکلات در مقیاس محلات رسیدگی کنند و زمینه رضایت مردم را تا حد زیادی فراهم کنند. شورایاریها پلی برای ارتباط بین مردم و مسوولان هستند، زیرا مردم مشکلات را به زبان عامیانه برای شورایارها مطرح میکنند و شورایاها نیز مشکلات را دستهبندی و راهحلهای مختلف را بررسی و به شورای شهر منتقل میکنند. بدینترتیب مشکلات مردم با زبان تخصصی همراه با راهحل به مسوولان گزارش داده میشود. تا اینجا همهچیز خیلی زیبا و خوب مطرح شد و همه ما با ادامه کار شورایاریها موافق هستیم، ولی مشکل از انتخابات شورایاریها شروع میشود. متاسفانه انتخابات شورایاریها به روش اشتباه برگزار میشود و اکثر افرادی که توسط مردم انتخاب میشوند و رای میآورند، نماینده مردم نیستند و حتی مردم آنها را نمیشناسند! به همین دلیل است که در ادامه کار انگیزه لازم برای رسیدگی به مشکلات مردم وجود ندارد و در نتیجه مشکلات هر روز بیشتر میشوند و شورایاریها، خروجی و نتیجه خوبی نخواهند داشت. در این میان، عدهای که شاهد این نتیجه منفی هستند، پیشنهاد انحلال شورایاریها را میدهند و در نتیجه یک اقدام بسیار مثبت و خوب، به دلیل انتخابات نادرست و بدون تفکر منحل میشود. اگر بخواهیم دنبال مقصر اصلی بگردیم میتوانیم بگوییم کاندیداهای فرصت طلبی که به دنبال پست و مقام پول هستند، مقصر اصلی محسوب میشوند. راهکار نگارنده برای عدم انحلال تنها نهاد مردمی که نجات بخش مشکلات فعلی کشور و مردم است، تجدید نظر و بازنگری در روش انتخابات شورایایهاست. در ماده 5 از فصل دوم قانون شورایاریها، شرایط عضویت و نحوه انتخاب اعضای انجمن یا ساختار شورایاری، داشتن حداقل سواد خواندن و نوشتن بیان شده است در صورتی که این یک توهین بزرگ به مردم یک کلانشهر مثل تهران است که فیلتر سواد نماینده یک محله را فقط خواندن و نوشتن بیان کردهاند. این فیلتر برای انتخاب کدخدای یک روستا شاید مناسب باشد ولی برای انتخاب نماینده یک محله از تهران به هیچوجه مناسب نیست. سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، باسوادی را توانایی «تغییر» (Change) اعلام کرد. به این معنی که دیگر تنها توانایی خواندن و نوشتن یا تسلط بر دو زبان یا حتی توانایی استفاده از کامپیوتر مدنظر نیست. تعریف اخیر بیانگر این است که «باسواد کسی است که بتواند از خواندهها و آموختههای خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند». بر اساس تعریف جدید سواد، لازمه کاندیدا شدن برای انتخابات شورایاریها باید سواد کاندیدا بر اساس تعریف جدید باشد. باید بدانیم آن فرد چه تغییری در زندگی خود و مردم شهر ایجاد کرده است و بر اساس این تغییر کارشناسی صورت گیرد و به عنوان کاندیدا انتخاب شود. سپس دفترچهای جامع از نام و لیست و رزومه کاندیداها همراه با سواد و تغییری که برای خود و مردم شهر خود ایجاد کردهاند توسط شورای شهر برای هر محله چاپ و بین مردم منتشر شود و در سایت شهرداری آن منطقه قرار گیرد. یعنی کاندیداها حق هیچگونه تبلیغات به صورت پیامک و چاپی و مجازی در سطح محلات را نخواهند داشت زیرا تبلیغات بدین شکل چیزی جز فساد، وعده وعیدهای خارج از قانون به اسپانسرها نخواهد داشت.
به این شکل، مردم در شرایط مساوی میتوانند کاندیداهای مورد نظر را انتخاب و طبق تخصص و سواد، به آنها رای دهند. همچنین رایگیری نیز باید به صورت الکترونیکی انجام شود و رایدهندگان نیز باید حداقل یک سال ساکن آن محل بوده باشند. یعنی کاندیداها نتوانند همشهریان و اقوام خود را برای دادن رای به پای صندوق بکشانند و جلوی هر گونه تخلف و بیعدالتی گرفته میشود. همچنین هیچ حزب و گروهی نباید برای کاندیدای خاصی تبلیغات انجام دهد. اگر انتخابات شورایاریها بدین شکل انجام شود، بهترین شورایار برای هر محله انتخاب میشود و شاهد انحلال آن نخواهیم بود.