عطش تمامنشدنی تالابها
ریحانه جاویدی|
سیزدهم بهمن سال 1350، به همت ریاست وقت سازمان حفاظت محیط زیست ایران، کنوانسیون رامسر جهت حفظ تالابها با حضور 160 کشور دنیا منعقد شد. معاهدهای که کشورهای عضو را ملزم به تعیین و حفظ تالابهای با اهمیت بینالمللی میکند اما حالا ایران که خود میزبان این کنوانسیون بود بعد از گذشت 47 سال، در رده کشورهایی قرار دارد که در خشک شدن تالابها و مدیریت ناصحیح منابع آب پیشتاز است بطوریکه 80 درصد تالابهای کشور خشکشده و در مناطق خشک و نیمهخشک شرایط بحرانی دارند. عطش تالابها تا جایی عمیق شده که به گفته کارشناسان از مجموع 2800 تالاب کشور، 35 موردی که در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است هم اگرچه باید مورد توجه ویژه قرار میگرفت، اکنون شرایط خوبی نداشته و با تغییر شرایط اقلیمی، مدیریت ناصحیح و اختصاص ندادن حقابه محیطزیستی تا مرز بحران خشکی پیش رفته و وسعت آنها بهشدت کاهش یافته است. وخامت اوضاع زمانی درک میشود که بدانیم برای کشوری مانند ایران که بر کمربند خشکسالی دنیا قرار گرفته، تالابها به ویژه در استانهای خشک و کویری، منشأ حیات به شمار میروند، ذخایر آبی که اگر بمیرند، زندگی هم در برخی قسمتهای کشور نابود خواهد شد تا جایی که نه تنها بیماریهای مختلف پوستی و تنفسی گسترش پیدا میکند، معیشت و اشتغال مردم هم از بین رفته و روستاها یکی پس از دیگری خالی از سکونت میشوند.چنین وضعیتی در حالی است که تاکنون برنامهها و قوانین بسیاری برای حفاظت از تالابها تدوین شده اما آنچه حال تالابها را خوب میکند تدوین برنامه و قانون نیست بلکه اجرای آن بوده که همواره یا به دلیل کمبود بودجه یا به دلیل اختلافنظرهای بین سازمانی به فراموشی سپرده شده و مرگ تالابها را رقم زده است.
زخم توسعه ناپایدار بر منابع آب
کارشناسان خشک شدن تالابها را ناشی از عوامل مختلفی میدانند. از تغییرات اقلیم تا سیاستهای نادرست. محمد دلاوری، فعال محیط زیست، اما توسعه ناپایدار را عاملی اصلی تحمیل فشار بیش از حد بر تالابها دانسته و درباره این موضوع به «تعادل» گفت: افزایش جمعیت، رفاه اجتماعی و توسعه اقتصادی موجب بهرهبرداری بیش از حد از منابع آبی در سالهای اخیر شده به بیان دیگر میتوان گفت توسعه ناپایدار بیشترین بار را روی دوش منابع طبیعی انداخته است در حالی که در سایر کشورهای توسعه یافته و پیشرفته بار توسعه اقتصادی بر بخشهایی چون خدمات و فناوری گذاشته میشود. بر اساس استانداردهای جهانی برای توسعه در بخشهای گوناگون تنها میتوانیم 40 درصد از منابع آب تجدیدپذیر استفاده کنیم در حالی که رقم کنونی برای کشور ما اکنون بیش از این میزان است. به عبارت بهتر در حال حاضر بیش از آنچه داریم در حال استفادهایم به همین دلیل اصطلاح ورشکستگی آب را به کار میبریم.
او درباره پیامدهای خشکی تالابها افزود: تالابها که از بین روند انواع بیماریهای پوستی و تنفسی به سراغ ساکنان بومی و حتی نقاط دیگر خواهد آمد. معیشت اقتصادی جوامع محلی به مخاطره افتاده و مردم دیگر منبعی برای کسب درآمد نخواهد داشت چرا که تالابها اصلیترین منابع درآمدزایی مردم محلی در مناطق به شمار میروند.خشکی تالابها خسارتهای جبرانناپذیر دیگری را به جامعه وارد میسازد که تنها دارای بعد زیست محیطی نیست. تالاب که خشک شود، ساکنان اطراف آن کوچ را پیشه میکنند و به شهرهای بزرگ و پرآب مهاجرت میکنند، صنعت کشاورزی و شیلات در این مناطق به گوشهای رفته و دیگر کشاورزی امکان پذیر نخواهد بود. تالاب که نباشد فرهنگ بومی منطقه همراه با ساکنان آن کوچ خواهد کرد و در دل فرهنگهای دیگر نابود میشود، ریزگردها از بستر خشک تالاب به هوا برخاسته و در ریه
نه تنها ساکنان محلی بلکه مناطق دوردست نشین جا خوش میکنند. تالاب که نباشد، زندگی نیست، حیات معنا ندارد و سرزمین خشک بر جای مانده دیگر پذیرای هیچ انسان و گیاه و حیوانی نخواهد بود. بنابراین در سالهای آینده باید چند برابر بودجهای که میتوان با آن تالابها را احیا کرد صرف حل کردن بحرانهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از خشک شدن آنها کنیم.
حفاظت تنها به تدوین قانون خلاصه شده
سخنان این فعال محیط زیست در حالی است که مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست کشور هم نظری مشابه آن دارند اما نکته قابل توجه این است که با وجود آنکه حال و روز تالابهای کشور هر روز وخیمتر میشود، مسوولان این سازمان معتقدند قوانین موجود در زمینه حفاظت از تالابها بطور کامل اجرا شده است. اوایل بهمن امسال، معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در نشست خبری به مناسبت روز جهانی تالابها که یک هفته زودتر برگزار شد، گفت: بر اساس برآوردها ارزش اکولوژیک تالابها ۱۰ برابر جنگلها است و 3 درصد سطح کره زمین را تالابها تشکیل میدهند. زندگی ۷۰ هزار نفر از مردم سیستان و به هامون وابسته است همچنین ۱۲ هزار نفر از طریق صیادی در تالاب هورالعظیم گذر زندگی میکنند همچنین تالاب شادگان به ۵۰۰۰ نفر خدمات ارایه میدهد. اگر تالابها خشک شوند به کانونهای جدید گرد و غبار تبدیل میشوند، تالابها با مرطوب نگه داشتن خرد اقلیم منطقه میتوانند به عنوان عامل محدودکننده شنهای روان عمل کنند همچنین تالابها در موضوع تغییر اقلیم و مقابله با اثرات منفی این پدیده از جمله سیل و خشکسالی و نقش دارد. افزون بر اینها تالابهای ساحلی به عنوان یک مانع در مقابله با سونامی و توفانها عمل میکند.
او افزود: تاکنون برنامه مدیریت زیست بومی ۱۴ تالاب به تصویب رسیده است همچون برنامه زیست بومی ۷ تالاب دیگر تدوین شده و در مرحله تصویب قرار دارد افزون بر اینها برنامه ۶ تالاب در مرحله تدوین است. تأمین منابع آب مورد نیاز برای احیای تالابهای تخریب شده نکته بسیار مهمی است، در همین راستا بر اساس قانون حفاظت و احیای تالابها که سال گذشته به تصویب مجلس رسید حقآبه مورد نیاز ۲۷ تالاب تعیین شده است همچنین حقآبه ۲۰ تالاب در دست مطالعه است و باید حقآبه ۱۴ تالاب دیگر را طی سالهای آینده معین کنیم.
اظهارات ظهرابی در حالی است که بر اساس ماده ۱۹۳ برنامه پنجم توسعه کشور، سازمان حفاظت محیط زیست موظف شده است که نسبت به مدیریت یکپارچه در دشتها و اراضی اطراف تالابها به عنوان اکوسیستمهای شکننده با مشارکت همه بهرهبرداران اقدام کند اما اقدام و مدیریت تاکنون تنها به تدوین قانون و برنامه خلاصه شده است و نه انجام برنامههای عملیاتی و اجرایی. مسعود باقرزاده کریمی، مدیرکل دفتر اکوسیستمهای تالابی سازمان محیط زیست معتقد است آنچه تکلیف قانونی برای حفظ تالابها بوده تاکنون اجرا شده است. او درباره این موضوع بیان کرد: مهمترین عامل وضعیت نامساعد تالابها را مدیریت نادرست مصرف آب در حوزههای مختلف کشاورزی، صنعت و شرب است بنابراین مهمترین چالش تالابها رقابت بر سر آب است و از آنجا که معمولاً تالابها در انتهای حوضه آبریز قرار دارند، در این رقابت مغلوب واقع شدهاند. در این راستا برنامه جامع تالابها به عنوان سند بالادستی تهیه شده است که بر مبنای آن در سال گذشته، قانون حفاظت و احیای تالابها وضع شد و در ادامه در جهت اجرایی کردن این قانون هم برای تالابها برنامه مدیریت زیستبومی تهیه شد که تاکنون برنامه مدیریت زیست بومی ۱۴ حوضه آبریز از جمله حوضه آبریز گاوخونی تدوین و به تصویب رسیده است. همچنین برنامه مدیریت زیستبومی چهار تالاب دیگر در دست تهیه است، البته برنامههای مدیریت زیستبومی با مشارکت همه ذینفعان از جمله مردم محلی و سازمانهای مردمنهاد تهیه میشود، بنابراین ماده ۱۹۳ قانون برنامه پنجم توسعه بطور کامل اجرا شده است.
البته در ماده ۱۹۳ برنامه پنجم توسعه به ممنوعیت برداشت مواد معدنی از تالابها نیز اشاره شده که هنوز به مرحله اجرا نرسیده است. همچنان برداشت نمک از برخی تالابها ادامه داشته و هورالعظیم هم هنوز زیر بار استخراخ نفت است. باقرزاده کریمی درباره این موضوع افزود: بعد از برنامه پنجم توسعه، از بارگذاری جدید در زمینه بهرهبرداری از مواد معدنی تالابها جلوگیری و برای طرحهای بهرهبرداری که پیش از برنامه پنجم مجوز داده شده بود؛ ضوابط زیستمحیطی اعمال شد. برای مثال در تالاب میقان -که برداشت نمک صورت میگرفت- ضوابط جدیدی طراحی شده تا کمترین لطمه به اکوسیستم این تالاب وارد شود. مسلماً هنوز در زمینه برداشت مواد معدنی از تالابها با چالشهایی مواجه هستیم و حتی اگر نسبت به گذشته تفاوتهای چشمگیری به لحاظ رعایت ضوابط زیست محیطی در زمینه بهرهبرداری از مواد معدنی تالابها صورت گرفته باشد، هنوز به شرایط ایدهآل نرسیدهایم؛ شرایطی که ضمن دستیابی به توسعه پایدار، کمترین لطمه را به اکوسیستم وارد کند.